English Version
This Site Is Available In English

رابطه یادگیری و معرکه گیری

رابطه یادگیری و معرکه گیری

نهمین جلسه از دوره‌ی سوم سری کارگاه های خصوصی کنگره‌۶۰ ویژه همسفران آقا شعبه کوروش آذرپور به استادی راهنمای محترم مسافر امیر، نگهبانی راهنما محترم همسفر حسین و دبیری همسفر محمدرضا با دستور جلسه‌ی"رابطه یادگیری و معرکه گیری" پنجشنبه ۶ آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.   

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امیر هستم یک مسافر
بسیار خوشحالم که در جمع شما حضور دارم. از نگهبان و دبیر جلسه سپاسگزارم که این فرصت را در اختیارم گذاشتند تا در این جایگاه تجربه‌اندوزی کنم. صمیمانه به مرزبان و ایجنت خداقوت و خسته نباشید عرض می‌کنم و از احساس بسیار خوبی که دارم، سخن می‌گویم. تاکنون به عنوان استاد جلسه در کنار همسفران حاضر نبوده‌ام. در رابطه با دستور جلسه «رابطهٔ یادگیری و معرکه‌گیری» باید بگویم: زمانی که من در برابر دانش‌هایی که سودی برایم ندارند تسلیم می‌شوم، در واقع آن نقطه، آغاز حرکت من است. نقطهٔ شروع واقعی زمانی است که من آماده می‌شوم، به کنگره می‌آیم و در جلسات شرکت می‌کنم. با آموزش‌هایی که دریافت کرده‌ام، حالم بهتر شده است. من همواره می‌گویم: از زمانی که وارد می‌شویم، باید به تمامی نکات گوش دهیم. به عنوان مثال، هنگامی که فردی را بازداشت می‌کنند، او را با دستان بسته نزد قاضی می‌برند. در آن لحظه، آن مجرم ناگزیر است حکم قاضی را اجرا کند. آن فرد در برابر سخنان قاضی تسلیم می‌شود. من، امیر، نیز باید در برابر آموزش‌های کنگره تسلیم باشم. اکنون پرسش اینجاست: زمانی که من دچار فاز معرکه‌گیری شوم، چه اتفاقی می‌افتد؟ من نمی‌توانم عملکردهایی را که مثلاً شال سبز دارد، از شال‌نارنجی انتظار داشته باشم و بالعکس. کسی که شال‌نارنجی دارد، نمی‌تواند عملکرد شال‌سبز را داشته باشد.

یعنی هر فردی احساسات و مسئولیت‌های خود را دارد. کار ایجنت را شال‌سبز نمی‌تواند انجام دهد و برعکس. اتفاقی که اخیراً برایم افتاد این بود: چند وقت پیش، فردی در سفر دوم را دیدم که به یک تازه‌وارد مشاوره می‌داد. به او گفتم: «تو نمی‌توانی به فرد تازه‌وارد مشاوره بدهی و من نیز نمی‌توانم. او باید به سراغ شال‌سبز برود، زیرا تنها شال‌سبز است که می‌داند چگونه با فرد تازه‌وارد رفتار کند.» اما چرا او مشاوره می‌داد؟ زیرا در آن فاز معرکه‌گیری قرار داشت. بسیاری از امور به قدرت تشخیص نیاز دارند. من با حالی پریشان و اندوخته‌هایی کاملاً بی‌فاید، به کنگره آمدم تا آموزش ببینم. چه نوع آموزشی؟ برای آنکه به آن مرحله از دانایی برسم. چرا باید بروم؟ زیرا همه چیز زیرمجموعهٔ یکدیگر است. اگر در کنگره به دانایی برسم، قدرت تشخیصم بالا می‌رود. معرکه‌گیری دو نوع دارد: مثبت و منفی. نمونه‌های مثبت آن را در لژیون‌ها می‌بینیم؛ زمانی که راهنما وارد لژیون می‌شود و با تشکیل جلسه، معرکه‌گیری می‌کند. این نمونه‌ای از فاز مثبت آن بود. در فاز منفی، من باید از پیش بدانم که این معرکه‌گیری مثبت است یا منفی. به عنوان مثال، به فردی می‌گوییم: «چرا داری مشاوره می‌دهی؟» و او پاسخ می‌دهد: «من دارم حرف درست را می‌زنم.» تشخیص دادن، بسیار مهم است. قدرت تشخیص در کنگره کاملاً ملموس و قابل درک است.

تایپ،ویراستاری و بارگذاری: خدمت‌گزاران سایت همسفران آقا شعبه کوروش آذرپور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .