در مسیر پر فراز و نشیب زندگی، گاهی نوری در دل تاریکیها میدرخشد و راه را نشان میدهد، نوری که نامش «کنگره۶۰» است. جایی که درد، به امید تبدیل میشود و رنج، به دانایی و عشق. در این مکان مقدس انسان میآموزد که درمان تنها قطع مصرف نیست؛ بلکه بازگشت به تعادل، آرامش و شناخت خویشتن است. روش DST و داروی اپیوم همان نوری هستند که جسم و جان را در کنار هم به سوی رهایی میبرند و همسفران فرشتگانی هستند که با عشق و ایمان، مسافران خود را در این مسیر روشن همراهی میکنند. همسفر مریم به همراه مسافرشان با آنتیایکس مصرفی شربت تریاک، به مدت ۱۱ماه و ۲روز سفر کردند به روش Dst با داروی اپیوم به راهنمایی مسافر میلاد و همسفر سمیه ۷ روز است که آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر والیبال و رشته ورزشی همسفر در کنگره بدمینتون است.

لطفاً بفرمایید: چگونه با کنگره۶۰ آشنا شدید و چه عواملی سبب شد در این مسیر باقی بمانید و به درمان دست بیابید؟
از طریق یکی از دوستان مسافرم با کنگره۶۰ آشنا شدیم، فقط در حد اینکه جای خیلی خوبی است و میتواند به ما کمک کند؛ اما من که کنجکاو شده بودم در اینترنت سرچ کردم و بعد از طریق سایت بود که بیشتر در مورد این مجموعه آشنا شدم و از عواملی که باعث شد که در این مسیر بمانیم و برخورد محترمانهای که در روزهای اول با من شد، اینکه من جایی بودم که کنارم پر از آدمهای همدرد با من بود و کسی من را بهخاطر شرایطی که داشتم قضاوت یا سرزنش نمیکرد و احساس آرامشی که در چهره افراد میدیدم، حضورم در یک جمع آموزشی اینها باعث شد امید در من زنده شود و در این مسیر بمانم و با تلاش خودم، مسافرم و راهنماهای محترم به درمان برسیم.
از وقتی وارد کنگره شدهاید، در این مدت چه تغییرات و پیشرفتهایی در خودتان و زندگیتان احساس کردهاید؟
آرامش بیشتری گرفتهام، روابط خانوادگیام خیلی بهتر شده است، یاد گرفتهام که در برابر مسائل و مشکلات صبورتر باشم تا بتوانم حلشان کنم و از همه مهمتر برنامهریزی و نظم زندگی شخصیام خیلی عالیتر شده است، امیدوار و هدفمند شدهام و به نظر خودم روی رفتار و برخوردم کنترل بهتری دارم.
با توجه به تجربه خود، چه توصیهای برای همسفرانی دارید که تازه، وارد مسیر درمان شدهاند؟
همسفرانی که تازهوارد هستند، عجله نداشته باشند و از همه مهمتر به روش DST باور داشته باشند درمان در این مسیر زمانبر است؛ ولی قطعاً امکانپذیر است و به قول معروف سرشان را از همان روزهای اول با سر راهنمای خودشان عوض کنند؛ چون راهنما یکبار این مسیر را طی کرده و چالشها و سختیهای مسیر را کاملاً با گوشت، پوست و استخوان خودش لمس کرده است و در این مسیر نوشتن سیدی را دست کم نگیرید که خیلی میتواند کمک کننده باشد.
سفر اول شما چگونه گذشت؟ با چه چالشهایی روبهرو شدید و چه احساساتی تجربه کردید؟
من اوایل سفرم خیلی اضطراب و استرس داشتم و نگران بودم، مدام میگفتم آخرش چه میشود بعضی روزها خیلی ناامید میشدم و حالم اصلاً خوب نبود در جلسات مینشستم؛ ولی فکرم جایی دیگر بود؛ اما با هر بار به موقع آمدن و حضور داشتن در جلسات، ذرهذره حالم بهتر میشد، اعتمادبهنفسی که از دست داده بودم، آرام آرام برگشت و متوجه شدم که با صبر و زمان دادن به خودم همه چیز قابل درست شدن است.
رعایت نظم و احترام در کنگره۶۰، مثل نوشتن منظم سیدیها، رعایت آداب گفتوگو و پایبندی به قوانین، چه تأثیری در روند درمان و زندگی شخصی شما داشته است؟
رعایت نظم و احترام به من کمک میکرد که افکار و ذهنم مرتب شود و کمکم یاد گرفتم که مسئولیت کارهای خودم را قبول کنم، سطح توقعاتم را از بقیه پایین بیاورم و نوشتن سیدیها کمک کرد تا خیلی چیزها را بهتر بفهمم و برایم آرامبخش بود. در کل پایبند قوانین کنگره بودن، باعث شد تا در زندگی شخصیام منظم و مسئولیتپذیرتر باشم.
به نظر شما معرکهگیری چه آسیبی به یک همسفر یا مصرفکننده میزند؟
معرکهگیری برای من همسفر باعث تخریب بیشتر روحی، افسردگی، اضطراب، بیحوصلگی و حتی بعضی اوقات باعث ایجاد احساس گناه میشود و انسان را از تعادل خارج میکند و برای یک مسافر هم باعث میشود، مصرفکننده از پذیرش مسئولیتها و اقدام برای درمان فرار کند و تمام انرژیاش صرف بحث و تنش میشود، که مسلماً یک رابطه دو طرفه پرتنش مسیر درمان را با مشکل روبهرو میکند.
آقای مهندس میگویند: انسان با فرمانبرداری به آرامش میرسد و شما فرمانبرداری را چگونه میبینید و چه کمکی به شما کرده است؟
فرمانبرداری که جناب مهندس منظورشان است، فرمانبرداری آگاهانه است؛ یعنی من به جای اینکه بخواهم با سر خودم جلو بروم به راهنماییهای یک فرد داناتر و اصلحتر در این زمینه اعتماد کنم و نخواهم یکمرتبه همه چیز را عوض کنم؛ بلکه قدمبهقدم در یک مسیر مشخص جلوتر بروم، فرمانبردار بودن به خودم در آرامش ذهنی، کمتر شدن درگیریها و تنشها، نظم و برنامه داشتن، کمتر شدن اضطراب و استرس و در کل بهتر شدن حال روحیام خیلی کمک کننده بوده است.
چه رابطهای بین یادگیری و معرکهگیری وجود دارد؟
کسی که به دنبال یادگیری است، ذهنش آرام و متمرکز است و به دنبال درست فهمیدن است؛ اما کسی که درگیر معرکهگیری است، ذهنش حالت دفاع دارد و نمیخواهد اشتباهاتش را بپذیرد و از یادگیری فرار میکند. به نظر من کسی که درگیر معرکهگیری باشد، درهای یادگیری به رویش بسته خواهد ماند.
آقای مهندس جهانبینی را هنر درست زندگی کردن میداند. شما این هنر را چگونه در زندگی خود به کار میبرید؟
واقعاً آقای مهندس مسئله جهانبینی را خیلی قشنگ توضیح دادند، جهانبینی؛ یعنی هنر درست زندگی کردن. من خودم سعی میکنم با آموزشهایی که از کنگره گرفتهام هر مسئله یا موضوعی را اول درست ببینم؛ وقتی درست دیدم سعی میکنم انتخاب و رفتار درست را انجام بدهم و دیگر مشکلاتی که دارم را لعنت نمیبینم؛ بلکه میدانم که یک فرصت است که من در برابرش چیزی یاد بگیرم و حکمتی در آن است، سعی میکنم به جای مقصر دانستن بقیه، خودم مسئولیت کارهای خودم را بپذیرم، تا خوب فکر نکردم تصمیم نگیرم، یاد گرفتهام که در هستی اگر ذرهای خوبی و یا بدی کنیم، کائنات همان را به تو برخواهد گرداند و هیچ چیز در این هستی بیحساب و کتاب نبوده و نخواهد بود.

مسئول مصاحبه: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون دوازدهم)
طراح سوالات مصاحبه: همسفر معصومه (س) رهجوی راهنما همسفر سپیده(لژیون دوازدهم)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
104