جلسه ششم از دوره چهارم لژیون سردار کنگره60 همسفران نمایندگی اسلامشهر به استادی مرزبان همسفر لیلا، نگهبانی همسفر ملیحه و دبیری همسفر لیلا با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» روز سهشنبه ۴آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۴۵ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان لژیون سردار و همچنین خزانهدار تشکر میکنم که این فرصت را در اختیارم قراردادند تا از دوستان آموزش بگیرم و خدمت کنم. درباره دستور جلسه «یادگیری و معرکهگیری» باید بگویم که این دو مقوله کاملاً جدا از یکدیگر به شمار میآیند؛ مانند روح و جنّی که در درون انسان حضور دارند یکی بهسوی تاریکی و دیگری به سمت روشنایی هدایت میکند. یادگیری و معرکهگیری هیچگاه در یک مسیر قرار نمیگیرند؛ زیرا یادگیری انسان را از تاریکی به روشنایی میبرد؛ اما معرکهگیری فرد را بهسوی تاریکی سوق میدهد. زمانی که من لیلا وارد معرکهگیری میشدم تلاش داشتم خودم را بیگناه نشان بدهم؛ حتی اگر خطاکار بودم که همین رفتار مرا از آموزش دور میکرد انسان مهربانی نبودم و محبت من بر اساس رفتار دیگران شکل میگرفت؛ اما پس از ورود به کنگره و دیدن راهنماهایی که مانند فرشته جلوه داشتند رشد کردم. اکنون اگر کسی را دوست دارم باوجود عیبهایش از بودن در کنارش لذت میبرم.
ابتدا برای رهایی مسافرم به کنگره آمدم؛ اما بااینکه هنوز او رها نشده امروز برای خودم به کنگره میآیم تا به افراد ناآرام امید بدهم و افتخار میکنم که در جمع شما حضور دارم و امیدوارم در دوره مرزبانی از من رضایت داشته باشید. ما درکنگره روی خودمان کار میکنیم و میآموزیم که انسان باشیم و من معنای واقعی انسان بودن را در اینجا مشاهده میکنم. شاید در بیرون نمازخواندن، روزه گرفتن یا شرکت در مراسم مذهبی دیده شود و این اعمال ارزشمند باشند؛ اما رفتار یک فرد کنگرهای مفهوم دیگری دارد. دیروز دریکی از مراسمها شرکت کرده بودم و خانواده مسافرم اطلاع دارند که من به کنگره میآیم همانجا گفتم کنگره را با هیچچیز عوض نمیکنم؛ چون به من آموخت که انسانیت مهمترین اصل است؛ وقتی در جمعی قرار میگیریم و سخنی درباره کسی مطرح میشود ما تلاش نمیکنیم خود را برتر نشان دهیم یا دیگران را سرزنش کنیم؛ شاید یکبار بگوییم صحبت خودمان را ادامه دهیم؛ اما هدف ما نمایش برتری نیست؛ بلکه با رفتارمان ثابت میکنیم که فردی آموزشدیده درکنگره به شمار میآییم بابت این موضوع هزاران بار خدا را شکر میکنم.
ارتباط این موضوع با لژیون سردار این است که درس مهمی که در آن دریافت کردیم بخشش میباشد، کسی میتواند ببخشد که یاد گرفته باشد حالا از مال، دارایی،آگاهی، از چیزی که راهنماها بدون هیچ چشمداشتی خدمت میکنند حقوقی دریافت نمیکنند و بسیاری از آنها، از مسیرهای دور میآیند. اگر بخواهیم نمونه واقعی بخشندگی را مشاهده کنیم؛ باید به همین راهنماها نگاه کنیم. در لژیون سردار آموختیم که بخشش واقعی زمانی اتفاق میافتد که از حاشیه دور بمانیم و وارد مسیر آموزش و یادگیری شویم؛ اما اگر در حاشیه قرار بگیریم بخششی که انجام میشود از روی شور است نه شعور و هنوز به این مرحله نرسیدهایم که بدانیم بخشش در کجا و چگونه باید انجام گیرد.
خاطرهای دارم که تا زمانی که خدا عمر دهد و درکنگره خدمت کنم آن را بیان میکنم اولین روزی که وارد کنگره شدیم هفتهٔ گلریزان بود و همسفر زهرا در مقام راهنما دربارهٔ آن توضیح میدادند. در هفتهٔ گلریزان، طبق ناآگاهی و نادانی که داشتم تصور میکردم همسفر زهرا قصد دارد ما را به کمک مالی تشویق کند و فکر میکردم کنگره به مبالغی مانند شش میلیون یا دو میلیون نیاز دارد من اصلاً به سردار شدن فکر نمیکردم آن روز تنها پنج هزار تومان در کیفم داشتم و همان مبلغ تمام دارایی من بود وقتی آن را داخل سبد انداختم و با تصور جیب خالی به خانه برگشتم در اتاقخواب دقیقاً پنج هزار تومان روی زمین دیدم گویی همان مبلغ دوباره به من بازگشته بود این موضوع برای من نشانهٔ برکت کنگره بود. ابتدا تصور میکردم کنگره به آن پول نیاز دارد؛ اما اکنون میدانم درکنگره هرچه بدهیم؛ دریافت میکنیم و پرداخت واقعی وجود ندارد. امیدوارم همه ما به این آگاهی برسیم، در مسیر یادگیری قدم برداریم و از معرکهگیری دوریکنیم؛ زیرا معرکهگیری ما را از هدف دور میکند؛ همچنین امیدوارم بتوانیم در مسیر درمان و رسیدن به آرامش اختیار را از معرکهگیری بگیریم و به یادگیری بسپاریم.

تایپیست: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم) دبیر دوم سایت
ارسال: همسفر منیژه رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسلامشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
121