تعدادی از رهجویان لژیون یازدهم در خصوص دستور جلسه «رابطه یادگیری با معرکهگیری» در قالب مشارکتمکتوب مطالبی را ارائه کردهاند که تقدیم شما میگردد.
سلام دوستان ایران هستم راهنما یک همسفر
اصولاً انسانی که در اوج توهم دانایی قرار دارد، فکر میکند همه چیز را میداند، بارها و بارها اشتباه میکند و اشتباهات خود را گردن نمیگیرد؛ بنابراین دچار مشکلات زیادی میشود، در زندگی شکست میخورد و ناامید میشود و به دلیل ترس از قضاوت دیگران و منیت، از روی جهل و نادانی، شروع به معرکهگیری میکند و بهانه میآورد، دیگران را مقصر میداند و آنها را نیز وارد معرکه خود میکند و آشوب بهوجود میآورد. یادگیری باعث میشود توانمند شویم، انرژی بگیریم، کمتر اشتباه کنیم و به آرامش و تعادل جسم و روان برسیم. انسان سالم، آگاه، دانا و با تعادل، هیچ وقت معرکه نمیگیرد؛ زیرا ریشه معرکهگیری در ناآگاهی است.
سلام دوستان سهیلا هستم همسفر
یادگیری و معرکهگیری، دو مقوله متضاد هستند که هر کدام تاثیر عمیقی بر زندگی انسان میگذارند. یادگیری تنها به مسائل درسی و امتحانات محدود نمیشود؛ بلکه اساس خلقت و زندگی انسان بر پایه یادگیری بنا شده است. هر فرد در طول زندگی خود در حال آموختن است و این فرایند شامل کسب دانش، تجربه و آموزش میشود. در کنگره۶۰ یادگیری به معنای دریافت آموزش و رسیدن به دانایی است و فردی که در مسیر یادگیری قرار دارد، تلاش میکند تا مثلث دانایی که شامل تفکر، تجربه و آموزش است را به تعادل برساند. معرکهگیری ریشه در جهل و ناآگاهی انسان دارد. وقتی فرد اشتباهات خود را نمیبیند و همیشه دیگران را مقصر میداند، وارد چرخه معرکهگیری میشود. معرکهگیری با صفاتی مانند ترس، منیت و ناامیدی همراه است. فرد معرکهگیر به دلیل وجود منیت نمیتواند خطاهای خود را بپذیرد و از ترس اینکه دیگران او را مقصر بدانند، در حاشیه میماند و اغلب احساس ناامیدی میکند. در کنگره۶۰ کسی که به درمان واقعی رسیده باشد، هرگز به دنبال معرکهگیری نمیرود و با تلاش، انرژی و انگیزه خود را صرف آموزش و خدمت میکند؛ اما فردی که ظاهراً درمان شده؛ ولی همچنان مواد مصرف میکند یا خطاهای خود را پنهان نگه میدارد، معمولاً با ایراد گرفتن از دیگران و سرزنش، سعی در توجیه اشتباهات خود دارد. معرکهگیری نه تنها تمرکز و انرژی انسان را از مسیر آموزش منحرف میکند؛ بلکه روابط اجتماعی و عملکرد او را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. فردی که در حاشیه باشد و به دنبال اعتراض و بهانه، نشان میدهد که به اصول رهایی و پاکی پایبند نیست و ارزش گوهر رهایی را درک نکرده است. رابطه یادگیری و معرکهگیری مانند دو کفه ترازو است. هرچه سطح دانایی و آموزش بالاتر برود، کفه معرکهگیری پایین میآید. فرد کمتر درگیر صفات منفی، مانند، ترس، کینه و خشم میشود. این ترازو نشان میدهد که یادگیری واقعی میتواند انرژی، تمرکز و توان انسان را افزایش دهد و او را از حاشیهنشینی و ایرادگیری دور کند. در مسیر یادگیری، انسان علاوه بر کسب دانش و مهارت، توان تحلیل رفتار خود و دیگران را هم پیدا میکند و میآموزد که اشتباهات خود را بپذیرد و اصلاح کند؛ اما فرد معرکهگیر به دلیل ناآگاهی و منیت، همواره در چرخه سرزنش و توجیه باقی میماند و از رشد و آموزش واقعی عقب میافتد. در نتیجه، یادگیری و معرکهگیری دو نیروی متضاد هم هستند، یکی مسیر رشد و دانایی را هموار میکند و دیگری تمرکز و انرژی انسان را فرسوده میسازد. استمرار در آموزش و حرکت به سمت دانایی، انسان را از دام معرکهگیری دور کرده و به سمت تعادل و آرامش هدایت میکند. کنگره ۶۰ با تاکید بر آموزش، تجربه و تفکر، تلاش میکند فرد را به دانایی مؤثر برساند و چرخه معرکهگیری را متوقف کند. آموزشهای جامع و هدفمند کمک میکنند، انسان توانایی پذیرش اشتباهات خود را پیدا کند و به جای حاشیهنشینی، در مسیر خدمت و یادگیری واقعی قرار گیرد. در نهایت، یادگیری گوهری ارزشمند است که با آموزش و تجربه به دست میآید؛ در حالی که معرکهگیری فقط انرژی انسان را هدر میدهد و مانع رشد میشود. هرچه بیشتر در مسیر یادگیری قدم برداریم و سطح دانایی خود را افزایش دهیم، معرکهگیری در زندگی ما کمرنگتر خواهد شد و راه رسیدن به تعادل و آرامش هموارتر میشود.
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر
یادگیری و معرکه گیری نقطه مقابل یکدیگر هستند. در کنگره۶۰ مفهوم یادگیری؛ یعنی آموزش دیدن و بالابردن سطح دانایی. آموزش یکی از مؤلفههای مثلث دانایی است و هر فردی که وارد کنگره میشود باید به دنبال یادگیری باشد تا بتواند در مسیر مستقیم حرکت کند و از هر پیشآمد یا مسئلهای تنها به دنبال دریافت آموزش باشد و پیگیر مسائل اطراف و حاشیهها نباشد. یادگیری یکباره اتفاق نمیافتد و نیاز به تمرین و تکرار مداوم دارد؛ مانند یادگیری رانندگی، زبانهای خارجی و بسیاری از مهارتهای دیگر که فقط با آموزش پیوسته و تمرین حاصل میشوند. در نقطه مقابل یادگیری، معرکه گیری قرار دارد که به معنی ترسیدن، به حاشیه رفتن، نقزدن و خطاهایی را که به واسطه گم کردن هدف خودش ایجاد شده، گردن دیگران میاندازد و مدام به دنبال حاشیه است. اگر افراد همیشه با آموزش، سطح یادگیری خود را بالا ببرند از معرکه گیری فاصله میگیرند و برعکس اگر از آموزش و یادگیری دور شوند به سمت معرکهگیری، ترس و حاشیه کشیده میشوند. در زندگی بارها وارد معرکهگیری میشدم و مسائل را به حاشیه میبردم و در نهایت حس کینه و نفرت به سراغم میآمد. از این دستور جلسه آموختم که باید از آموزشهای کنگره۶۰ به خوبی استفاده کنم و آنها را در زندگی خود به کار ببرم و به دنبال بهانهجویی و حاشیهسازی نباشم تا به دانایی برسم و بتوانم از زندگی نهایت لذت را ببرم.
رابطخبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر ایران (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر فرنگیس (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون چهارم) دبیرسایت
همسفران نمایندگی ابنسینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
85