English Version
This Site Is Available In English

نگارشی در باب دستور جلسه هفتگی

نگارشی در باب دستور جلسه هفتگی

سلام دوستان قاسم هستم، راهنما و یک مسافر.

دستور جلسه‌ ما در این هفته «رابطه یادگیری و معرکه‌گیری» است؛ دو کفه یک ترازو در مسیر رشد انسانی.
یادگیری و معرکه‌گیری دو مقوله متضاد هستند که تأثیر عمیقی بر زندگی انسان دارند. یادگیری تنها به مسائل درسی و امتحانات محدود نمی‌شود؛ بلکه اصول خلقت و زندگی انسان بر پایه یادگیری شکل گرفته است.
انسان در طول زندگی خود در حال یادگیری است و این فرایند شامل کسب دانش و دریافت آموزش، تفکر و تجربه است. در کنگره ۶۰، یادگیری به معنای دریافت آموزش و رسیدن به دانایی است و فردی که در مسیر یادگیری قرار دارد، تلاش می‌کند تا مثلث دانایی شامل تفکر، تجربه و آموزش را به تعادل برساند.

معرکه‌گیری، نقطه مقابل یادگیری است و ریشه آن در جهل و ناآگاهی انسان‌ها قرار دارد. وقتی فرد اشتباهات خود را نمی‌بیند و دیگران را مقصر می‌داند، وارد چرخه معرکه‌گیری می‌شود. معرکه‌گیری با صفات ترس، منیت و ناامیدی همراه است. فرد معرکه‌گیر به دلیل وجود منیت نمی‌تواند اشتباهات خود را بپذیرد و از ترس اینکه دیگران او را مقصر بدانند، در حاشیه می‌ماند و اغلب احساس ناامیدی دارد.

فردی که در کنگره به درمان واقعی رسیده باشد، هرگز به دنبال معرکه‌گیری نیست و با سعی و تلاش، انرژی و انگیزه خود را صرف آموزش و خدمت می‌کند.
برعکس، کسی که ظاهراً درمان شده و یا اصلا درمان نشده است، خطاهای خود را پنهان می‌کند و معمولاً با ایراد گرفتن از دیگران و سرزنش، سعی در توجیه اشتباهات خود دارد.

معرکه‌گیری نه تنها تمرکز و انرژی فرد را از مسیر آموزش منحرف می‌کند، بلکه روابط اجتماعی و عملکرد او را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. فردی که در حاشیه قرار می‌گیرد و مدام به دنبال بهانه و اعتراض است، نشان می‌دهد که به اصول رهایی و پاکی پایبند نبوده و ارزش گوهر رهایی را درک نکرده است.

رابطه یادگیری و معرکه‌گیری مانند دو کفه ترازو است. هر چه سطح یادگیری و دانایی فرد بالاتر باشد، کفه معرکه‌گیری پایین‌تر می‌آید و فرد کمتر درگیر صفات منفی مانند کینه، ترس و خشم می‌شود. این موضوع نشان می‌دهد که یادگیری واقعی می‌تواند انرژی، تمرکز و قدرت فرد را افزایش دهد و او را از حاشیه‌نشینی و ایرادگیری دور کند.

در مسیر یادگیری، فرد نه تنها به دانش و مهارت دست می‌یابد، بلکه توانایی تحلیل رفتار خود و دیگران را پیدا می‌کند و می‌تواند اشتباهات خود را بپذیرد و اصلاح کند. برعکس، معرکه‌گیر به دلیل ناآگاهی و منیت، همواره در چرخه‌ای از سرزنش و توجیه باقی می‌ماند و از آموزش و رشد واقعی بازمی‌ماند.

در نتیجه، یادگیری و معرکه‌گیری دو نیروی متضاد هستند که یکی مسیر رشد و دانایی را هموار می‌کند و دیگری انرژی و تمرکز انسان را تحلیل می‌برد. رسیدن به دانایی و آموزش مستمر، فرد را از دام معرکه‌گیری دور می‌کند و او را در مسیر رشد و تعادل قرار می‌دهد.

کنگره ۶۰ با تأکید بر آموزش، تجربه و تفکر، تلاش می‌کند تا فرد را به دانایی مؤثر برساند و چرخه معرکه‌گیری را قطع کند. آموزش‌های جامع و هدفمند باعث می‌شوند که فرد، توانایی پذیرش اشتباهات خود و دیگران را پیدا کند و به جای حاشیه‌روی، به مسیر خدمت و یادگیری واقعی متعهد شود.

در نهایت، یادگیری یک گوهر گران‌بهاست که با آموزش و تجربه به دست می‌آید، در حالی که معرکه‌گیری تنها انرژی و تمرکز فرد را هدر می‌دهد و مانع رشد او می‌شود. هر چه ما در مسیر یادگیری پیش برویم و سطح دانایی خود را بالا ببریم، معرکه‌گیری در زندگی ما کمتر دیده خواهد شد و مسیر رسیدن به تعادل و آرامش هموارتر خواهد بود.

از اینکه نگارش من را مطالعه نمودید، از همه شما عزیزان سپاسگزارم.

نگارش: راهنمای محترم لژیون هشتم، مسافر قاسم
ارسال: مسافر حمید لژیون نوزدهم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .