English Version
This Site Is Available In English

معرکه‌گیری راهی برای فرار از مسئولیت

معرکه‌گیری راهی برای فرار از مسئولیت

اولین جلسه از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ شعبه کبودر‌آهنگ با استادی مرزبان مسافر حمید، نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر امین با دستور جلسه "رابطه یادگیری و معرکه‌گیری" سه‌شنبه 4 آذر 1404 ساعت 17 شروع به‌کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حمید هستم یک مسافر.
در ابتدا خدای خودم را شاکر و سپاسگزار هستم که امروز در جمع شما دوستان هستم. از  جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان کمال تشکر و قدردانی را دارم که بستر آموزش را در کنگره 60 فراهم کرده‌اند تا افراد زیادی همانند من به درمان و رهایی از اعتیاد برسند. از تمامی خدمتگزاران کنگره 60 به‌خصوص خدمتگزاران شعبه کبودرآهنگ تشکر می‌کنم. تشکر ویژه از راهنمای بزرگوارم آقا منصور دارم که زحمات زیادی در سفر اول من کشیدند تا امروز با آرامش و تعادل به مسیر خود ادامه دهم.

دستور جلسه یادگیری و معرکه‌گیری است. معرکه‌گیری از زمان‌های قدیم در بین انسان‌ها بوده است. به شکل‌های مختلف مثل، معرکه‌گیرهایی که به محلات می‌آمده‌اند و با شگردهای مختلف مثل مارگیری و شعبده‌بازی مردم را دور خودشان جمع می‌کردند؛ و پس از پایان معرکه‌گیری بدون این‌که چیزی عاید مردم شود، به محله دیگری می‌رفتند و باز شروع به معرکه‌گیری می‌کردند.
در کنگره کسانی که معرکه‌گیری می‌کنند می‌خواهند از زیر مسئولیت خودشان شانه خالی بکند. وقتی کسی در یک جمع یا سیستم شروع به معرکه‌گیری می‌کند، هم به خودش آسیب می‌رساند و هم به سیستم آسیب می‌رساند. هم خودش از آموزش‌ها جا می‌ماند و هم در آموزش گرفتن دیگران اختلال ایجاد می‌کند. از ویژگی‌‌های کسانی که معرکه‌گیری می‌کنند، می‌توان به جهالت، منیت، ترس و ناامیدی اشاره کرد. زمانی که من کارم را درست انجام نمی‌دهم و همکارم کارش را به‌درستی انجام می‌دهد، شروع می‌کنم به حسادت کردن و ایراد گرفتن از او که این هم به‌نوعی معرکه‌گیری محسوب می‌شود.

در هیچ جای دنیا نتوانسته‌اند درمانی برای اعتیاد پیدا کنند؛ بنابراین وقتی من وارد کنگره می‌شوم باید با جان‌ودل آموزش‌های کنگره را بگیرم تا به درمان برسم. نقطه مقابل معرکه‌گیری یادگیری است و برای یادگیری من باید ابتدا بدانم که هیچ‌چیزی نمی‌دانم.
اما وقتی‌که من بگویم همه‌چیز را می‌دانم یادگیری در من اتفاق نمی‌افتد. اگر به حرف راهنما و مربی خودم اهمیت ندهم، آموزش‌ها را نمی‌گیرم؛ بنابراین به صلاح من است که قبول کنم و ایمان داشته باشم که راهنمای من بهترین راهنمای دنیاست. بایستی بپذیرم که چیزی در مورد درمان اعتیاد نمی‌دانم.
من از اعتیاد خودم خسته شده بودم و تفکر کردم که به کنگره بیایم و درمانم را شروع کنم؛ پس باید از تجربه‌های راهنما که خودش این راه را رفته است، استفاده کنم و آموزش بگیرم.
مشکل من این است که می‌خواهم همه‌چیز را خودم تجربه و امتحان کنم و باعث از دست دادن زمان و هزینه‌تراشی برای خود من می‌شود؛ پس باید آموزش بگیرم و بدون آموزش گرفتن نمی‌توانم این راه را ادامه بدهم.
از این‌که به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما تشکر می‌کنم.

عکس و تایپ: مسافر مهدی
تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر مهدی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .