گفتگو با راهنما مسافر سعید از نمایندگی لوئی پاستور
۱.سلام، لطفاً به رسم جاری در کنگره خودتان را معرفی کنید
سلام سعید هستم یک مسافر، آخرین آنتی ایکس هروئین، مدت سفر اول ۱۰ ماه و یک روز روش درمان DST داروی درمان OT، راهنمای عزیزم آقای سعید میرزایی ورزش در کنگره والیبال، دارت، رهایی از دام اعتیاد ۶ سال و ۱۴ روز،در ضمن سفر نیکوتین کردم به راهنمایی راهنمای ارجمندم آقای محمد احمدی، رهایی از دام نکوتین ۴ سال و چهار ماه و ۱۵ روز همچنین مسافر تغذیه سالم به روش دژاکام هستم، به راهنمایی استاد ارجمندم آقا سامان، کاهش وزن تاکنون ۸ کیلو
۲. به نظر شما، چرا فردی که وارد مسیر یادگیری میشود ممکن است در مقاطعی به سمت معرکهگیری کشیده شود؟
در کنگره ریشه و اصل و متن سفر ما کسب معرفت و دانایی است، کسب معرفت و دانایی یعنی من مسافر، من رهجو، من همسفر مدام در حال یادگیری هستم این یادگیری به طور مستمر در طول سفر من وجود دارد اگر این یادگیری تبدیل به عمل سالم نشود، تبدیل به خدمت نشود، یعنی من سعید یادگیریم را تبدیل به قوانین بازی در زمین بازی نکردهام و چون بازی نمیکنم تبدیل به تماشاچی میشوم، تماشاچی هم بعد از مدتی وارد معرکهگیری میشود و این طبیعت دور شدن از یاد گرفتن هست
۳. در کنگره ۶۰، یادگیری چه نقشی در کاهش یا حذف رفتار معرکهگیری اعضا دارد؟
یادگیری مجموعه به تعادل رساندن آموزش ما و تجربه ما و تفکر ماست، که اسمش را میگذاریم دانایی، به هر میزان که ما بتوانیم تعادل آن را بیشتر کنیم، یعنی یادگیری ما بیشتر و بیشتر بوده، این یادگیری سدی را میسازد در مقابل اینکه من نق نزنم غر نزنم، من از خودم راه و روش و متد و راهکار ندهم، آقای مهندس میگویند ما همه شاگرد کلاس هستی هستیم پس اولاً باید بدانم همیشه شاگردم، یکی از موضوعاتی که جلو معرکهگیری را میگیرد اینکه بدانم همیشه شاگردم و همیشه باید آماده و حاضر باشم برای یادگیری، در این کلاس هستی سه دسته آدم وجود دارند، یک سریها مردود یک سریها قبول و یک سریها شاگرد اول هستند، کسانی که غر میزنند کسانی هستند که وارد فضای معرکهگیری میشوند بلاتردید مردودند، کسانی که تلاش میکنند قبولند و کسانی که در کنار تلاششان قدردان و سپاسگزار هستند خدمتگزاران کنگره هستند، آنها شاگرد اول هستند
۴. چه رابطهای میان “دانش سطحی” و “معرکهگیری” وجود دارد؟
فرد معرکه گیر برای اینکه وظیفه خودش را درست انجام نداده است، کارکردش کارکرد مطلوبی نیست، به خاطر همین سعی میکند از واقعیت موضوع فرار کند و یک دیواری بین خودش و واقعیت بکشد این دیوار کشیدن در ابتدا باعث میشود یک انرژی کاذبی کسب کند و میآید از یک جایگاه بالاتر، که فقط تصور ذهنی خودش میباشد و واقعیت ندارد، به موضوع نگاه میکند و به جای آنکه بیاید موضوع را حل کند، سعی میکند از موضع بالا موضوع را برای خودش کوچک کند که عملاً ناچیز بشمارد و عملکرد ضعیف خودش را توجیح کند، کار مهمی نبوده که من انجامش ندادهام، به خاطر همین به جای اینکه بیاید مشکل و موضوع را ساده سازی کند، کاری که استاد امین همیشه به ما میگویند که ابتدا موضوعات را ساده سازی کنید و سپس حل کنید،چون توان ساده سازی را ندارد به خاطر ضعف در عملکرد خودش،میآید موضوع را سطحی سازی میکند یعنی میآید موضوع را از واقعیت خودش میآورد در یک جایگاه پایینتر، که توجیه کند چیز مهمی را از دست نداده است، در صورتی که باید برگردد به درون خودش و ضعفهای درون خودش را حل کند
۵. در کنگره گفته میشود معرکهگیری انرژی انسان را تخلیه میکند، مفهوم این مطلب چیست؟
مهمترین موضوعی که ما در کنگره به دنبالش هستیم کسب انرژی میباشد یعنی دریافت حس، برای ما به عنوان یک رهجو این مهم است که منبع این انرژی از کجاست و در چه راهی هم صرفش میکنیم شخصی که معرکهگیری میکند عملاً فشار روانی که روی خودش آمده است به واسطه ضعف در عملکردش، به خاطر عدم موفقیتش، به خاطر ناکامیهایش، با معرکهگیری میآید عملاً این انرژی منفی خودش را تخلیه میکند منبع این انرژی ازکجاست که تخلیهاش کرده، منبع این انرژی با نق زدن، با ایراد گرفتن با عیب گرفتن با غیبت کردن نسبت به دیگران هست، یعنی فرد معرکه گیر عملاً سارق انرژی است، با معرکهگیری انرژی از دیگران میدزد و بعد این انرژی را با معرکهگیری تخلیه میکند، کانالی میشود برای اینکه یک حس منفی را دریافت و بعد آن را ارائه بدهد به خاطر همین به مرور زمان از اخلاق دور میشود به مرور زمان از ارزشهادور میشود و کسی که به مسلخ و نابودی کشیده میشود خود شخص معرکهگیر هست
۶. به نظر شما، نقش راهنما در هدایت یک رهجو از معرکهگیری به سمت یادگیری واقعی چیست؟ چه روشهایی بیشترین تأثیر را دارند؟
راهنما کسی هست که خودش مسیر من رهجو را قبلا طی کرده است، چه به عنوان یک سفر اولی و چه به عنوان یک سفر دومی،راهنما مسیر رهجویش را نشانه گذاری میکند، مسیر یک رهجو از خواسته شروع میشود در ادامه میآید وارد آموزشها میشود و از آموزشها وارد خدمت میشود راهنما این مسیر را میآید نشانه گذاری میکند و میآید یک گارد ریل و یک حفاظ در دو طرف این مسیر میگذارد که من رهجو از مسیر خارج نشوم به دلیل تجربهای که ازش دارد و مهمترین روش برای یک رهجو این است که جا، جای پای راهنمایش بگذارد و اگر این کار را بکند به همون نتیجهای میرسد که راهنمایش به آن رسیده است و آن حال خوش هست
۷. آیا میتوان گفت هر زمان فرد یادگیریاش به بنبست میرسد، معرکهگیری افزایش پیدا میکند؟
معرکهگیری و یادگیری دو سر یک کلاف رنگند، هر میزان که یکی بالا میرود آن یکی پایین میآید و برعکس،به هر میزان که من دریافت و میزان آموزش و یادگیری ام را در کنگره بیشتر میکنم به همان میزان معرکهگیری من کاهش پیدا میکند هر جایی که من خودم را استاد بدانم و دیگر شاگرد ندانم و خودم را بینیاز ازفراگیری آموزشهای ناب کنگره بدانم دقیقاً جایی هست که آموزش میآید پایین و معرکهگیری یواش یواش افزایش و افزایش پیدا میکند و تنها راه مقابله با معرکهگیری همیشه شاگرد بودن و همیشه یادگیری هست
۸.در پایان اگر تشکر، قدردانی یا نکتهای دارید، بفرمایید.
من وظیفه خودم میدانم به عنوان کسی که با دریافت آموزشهای کنگره،با خدمت و فراهم شدن سعادت خدمت در کنگره،توانسته در مسیر حال خوش حرکت کند و رهجوی این مسیر باشد، وظیفه خودم میدانم از بنیان کنگره و از تمام خدمتگزاران راستین کنگره تشکر ویژه بکنم مخصوصاً از راهنمای خودم آقای سعید میرزایی و یک خدا قوت هم به شما خدمتگزاران سایت بگویم که همیشه چراغ خاموش خدمت میکنید و انشالله همیشه خیر خدمت در زندگیتان ساری و جاری باشد
گردآوری: مسافر روح الله
(گروه سایت نمایندگی لوئی پاستور)
- تعداد بازدید از این مطلب :
42