سلام دوستان راضیه هستم یک همسفر، مسافر تغذیه سالم
دستور جلسهای که قصد دارم درباره آن مشارکت کنم، رابطهی یادگیری و معرکهگیری است. در کنگره ۶۰، یادگیری به معنای آموزش و به دنبال آن کسب دانایی است. به نظر من، یادگیری یعنی اینکه فرد در هر لحظه و مکان به دنبال افزایش دانایی خود باشد و سه مؤلفهی مثلث دانایی که تفکر، تجربه و آموزش را به تعادل برساند. فرد یادگیرنده از هر پیشآمدی به دنبال آموزش و نکتهی آموزندهی آن است و به مسائل حاشیهای توجه نمیکند. یادگیری یعنی از مسائل تجربه گرفتن، در آنها تفکر کردن و از آنها آموزش دریافت کردن. در مقابل، معرکهگیری نقطهی مقابل یادگیری است و ریشه در جهل و ناآگاهی دارد. معرکهگیر فردی است که به دلیل منیت، نمیتواند اشتباهات خود را بپذیرد، از ترس اینکه دیگران او را مقصر بدانند، از خواستههای خود دور میشود، همیشه در حاشیه قرار دارد، گاهی ناامید است و نق میزند. رابطهی این دو در تضاد روشن است: اگر فرد خود را با یادگیری عجین کند، همواره به دنبال آموزش باشد و صفت دانایی را که مهمترین مقوله در یادگیری است بالا ببرد، میتواند از معرکهگیری فاصله گرفته و مسیر رشد و تعالی خود را هموار کند.
سلام دوستان منصوره هستم یک همسفر، مسافر تغذیه سالم
دستور جلسه یادگیری و معرکهگیری یکی از مهمترین دستور جلسات است و هدف آن بررسی رابطهی دو موضوع متضاد با یکدیگر است. یادگیری اصولاً از آموزش گرفتن ناشی میشود و از لحظهای که پا به هستی گذاشتهایم تا پایان خلقت ادامه دارد؛ بنابراین هیچگاه نباید تصور کنیم که همه چیز را میدانیم و نیازی به آموزش نداریم. هر لحظه از زندگی فرصتی برای آموزش است و آموزشهایی که دریافت میکنیم باید به دیگران نیز منتقل شود. عقب ماندن از آموزش باعث میشود در تاریکی درون خود گرفتار شویم و دچار منیت، حسادت، حقارت و سایر صفات منفی شویم که ریشهی ضد ارزش معرکهگیری هستند و ابتدا در ذهن شکل گرفته و سپس به بیرون بروز پیدا میکنند. در زندگی روزمره، معرکهگیری گاهی به خاطر مسائل ساده آغاز میشود و به آسانی میتوان آن را حل کرد، اما گاهی کار به جایی میرسد که حتی زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد؛ مثلاً وقتی همسفر به موقع غذایی آماده نمیکند و مسافر سؤال میپرسد، شروع به بهانهجویی کرده و معرکهگیری ایجاد میکند تا بیمسئولیتی خود را بپوشاند. برای حل مشکلات نباید به دنبال دیگری باشیم و مسئولیت را سلب کنیم، بلکه باید به درون خود رجوع کرده و ریشه مشکلات را بیابیم. بزرگترین مشکلات زمانی آغاز میشوند که از آموزش فاصله میگیریم و به حاشیه کشیده میشویم؛ این مسئله هم در خانواده و جامعه رخ میدهد و هم در سیستم کنگره. به عنوان مثال، اگر دو نفر وارد لژیون شوند و یکی فرمانبردار و موفق باشد و دیگری از مسیر آموزش عقب بماند، فرد دوم به حاشیه کشیده شده و با نق زدن و مقصر دانستن دیگران، معرکهگیری را آغاز میکند؛ در نتیجه به صورت ناخودآگاه از مسیر کنگره خارج میشود، در حالی که کسی که تمرکزش بر کار خود است، در مسیر مستقیم باقی مانده و به موفقیت میرسد.
سلام دوستان صدیقه هستم یک همسفر، مسافر تغذیه سالم
یادگیری و معرکهگیری دو قطب مخالف یکدیگر هستند و هرچه سطح آگاهی و دانایی انسان بالاتر رود، از معرکهگیری فاصله میگیرد. معرکهگیری به معنای خارج شدن از مسیر درست است؛ زمانی که کار خود را بهطور مطلوب انجام ندهیم، به جای مسئولیتپذیری، به دنبال معرکهگیری، مقصر دانستن دیگران و سرزنش آنها میرویم. ریشهی معرکهگیری در جهل و ناآگاهی انسان است؛ فرد معرکهگیر به دلیل منیت، اشتباهات خود را نمیپذیرد و از ترس اینکه دیگران او را مقصر بدانند، همیشه ناامید بوده و نق میزند، در نتیجه سه ضلع مثلث جهالت ترس، منیت و ناامیدی را دارد. برای بازگشت به مسیر درست، انسان باید به یادگیری روی آورد و ذرهذره سطح دانایی خود را افزایش دهد. یادگیری و معرکهگیری مانند دو کفه ترازو هستند؛ هرگاه یکی سنگینتر شود، دیگری سبکتر میشود و تعادل برقرار میگردد.
سلام دوستان معصومه هستم یک همسفر، مسافر تغذیه سالم
یادگیری به معنای توانایی برقراری تعادل بین سه مولفهی مثلث دانایی تفکر، تجربه و آموزش است. در مقابل، معرکهگیری نقطهی مخالف یادگیری قرار دارد و به معنای ورود به حاشیه، غرزدن و نق زدن است که ما را از آموزش و رشد دور میکند. به عنوان یک همسفر، باید با آموزش گرفتن و خدمت کردن، دانایی خود را افزایش دهیم تا کمتر درگیر حاشیه شویم، زیرا در کنگره افرادی که در حاشیه قرار میگیرند، از مسیر خارج میشوند. توجه به معرکهگیری، ما را به مثلث ترس، منیت و ناامیدی میرساند و هرچه در نق زدن و حاشیه ماندن اصرار کنیم، در نادانی باقی خواهیم ماند؛ اما اگر هدف ما از حضور در کنگره آموزش و یادگیری باشد، مسیر رشد و دانایی برایمان هموار خواهد شد.
سلام دوستان راحله هستم یک همسفر، مسافر تغذیه سالم
رابطهی معرکهگیری و یادگیری در میزان وقت و انرژی صرف شده مشخص میشود و باید همواره بررسی کنیم که در پایان فرآیند آموزش چه دستاوردی خواهیم داشت. اگر به دنبال معرکهگیری باشیم، فرصت یادگیری را از دست میدهیم و وارد حاشیه میشویم؛ اینجا نقطه شروع ایرادگیریها و بهانهجوییهاست. در مقابل، اگر تمرکز ما بر یادگیری و آموزش باشد، مجال پرداختن به مسائل غیرضروری را نخواهیم داشت. هرگاه وارد معرکهگیری و بهانهجویی شویم، دنیای خود را کوچک میکنیم، به دنبال مقصر میگردیم و وارد قیاس و قضاوت میشویم؛ حس کینه و تنفر شکل میگیرد و وضعیت روزبهروز وخیمتر میشود. باید از آموزشها بهره ببریم و آنها را در زندگی عملی کنیم، بدون اینکه از دیگران انتظار داشته باشیم مسائل ما را حل کنند، از مسیر آموزش خارج شویم یا انرژی خود را با نق زدن و غر زدن هدر دهیم؛ همچنین هرگز برای جلب دلسوزی دیگران، خود را ضعیف نشان ندهیم. امید است همه به درک بالایی از اهمیت این دستور جلسه دست یافته باشیم.
سلام دوستان پروانه هستم یک همسفرِ، مسافرِ لژیون تغذیه سالم
در اینجا دو کلمه کلیدی به کار رفته است: یادگیری و معرکهگیری. ما انسانها برای دو هدف پا به هستی گذاشتهایم: ۱: آموزش و یادگیری، ۲: خدمت کردن. ما در کنگره هفتهای یک سیدی مینویسیم و آگاهی و علم خود را بهروز میکنیم و باید این علم را به دیگران هم منتقل دهیم. اگر با آموزشها همجهت نباشیم، در تاریکی فرو میرویم و به حاشیه کشیده میشویم و شروع به بهانهگیری میکنیم. افراد در کنگره دو دستهاند: یا بازیگرند یا تماشاچی. تماشاچی مثل یک میهمان میآید و میرود و دست به سیاه و سفید هم نمیزند، خدمت نمیکند، مشارکت نمیکند؛ اینها بعد از مدتی خسته میشوند و خود هم نمیدانند که چرا خسته شدند، شروع میکنند به نقزدن و وارد حاشیهشدن، چون بازیگر نیستند؛ قطعاً تماشاچی معرکهگیر است. ولی افرادی که خدمت میکنند خیلی کمتر وارد آن فاز میشوند. هرچه انسان دنبال آموزش و یادگیری باشد باعث تغییر صفت و حس او میشود و بیشتر از منیت و قیاس و حسادت و ضد ارزشها فاصله گرفته و به سمت نیروی مثبت گرایش میکند.
رابطخبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون تغذیه سالم ۱)
ویرایش و ارسال: همسفر آتوسا رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابوریحان تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
72