مشارکت همسفر فاطمه
اگر یک ساختار واقعی باشد جلودار واقعی آن الله است. انسان همیشه میخواهد خود را مطرح کند اما اگر ساختاری مانند کنگره درست باشد و خوب عمل کند، نیاز به تبلیغ و تایید ندارد؛ مانند گل رز که لازم نیست از آن تعریف کرد چون عطر و بوی خودش را دارد. هیچکدام از ما در ابتدا نمیتوانیم تشخیص دهیم که کدام عمل سالم و کدام عمل ناسالم است پس باید تاریکیها را تجربه کنیم، آموزش ببینیم و تجربه پیدا کنیم تا در روشناییها قرار بگیریم. انسانها یا به سمت جلو حرکت میکنند یا درحال عقب رفتن هستند و یا در حال درجازدن هستند؛ وقتی به طرف جلو حرکت میکنند یک الگو دارند و یکباره از جای خود جدا میشوند و حرکت میکنند؛ بهطور مثال شخصی که تمام دوستان اطرافش در راههای ضدارزش، خلاف و مصرفکننده هستند، یکمرتبه حرکت کرده و از آنها جدا میشود و اولین قدم را برای رسیدن به مقطع مدیریت بر شهر وجودی خود برمیدارد.
اگر در جهت معرکهگیری و نیروهایمنفی جلو برود به جای بالا رفتن و رسیدن به هدف، به عقب برمیگردد و یا درجا میزند و خود را قربانی میکند. معرکهگیری در تمام سطوح زندگی اتفاق میافتد دانشگاه، اداره، خانواده و ... به زیباترین شکل، شیطان وارد افکار انسان میشود ولی پشت تمام چیزهای زیبا وارونه و غلط است. ما به کنگره آمدیم و با ورود به لژیون که ابزاری برای جلوگیری از معرکهگیری و دریافت آموزشها است، یاد گرفتیم که وارد معرکهگیری نشویم و از ابزارهای کنگره برای آگاه شدن استفاده کنیم و با خواندن نشریات و گوش کردن به سیدیهای آموزشی به آگاهی برسیم، آموزش بگیریم و راهحل مشکلات را پیدا کنیم.
صراطمستقیم راهی است که تمام بندگان خدا میتوانند در این راه حرکت کنند و میانهروی وجود ندارد؛ اگر انسان به بیراهه رفت باید برگردد وگرنه سر از ناکجاآباد درمیآورد. انسانی که دروغگو و دغلباز باشد، هیچوقت به راه مستقیم نمیرسد. فردی که در کنگره به درمان رسیده باشد، هیچوقت بد کنگره را نمیخواهد و معرکهگیری نمیکند. رهایی گوهر بسیار قیمتی و گرانبهایی است که شخصی که این گوهر را بهدست آورده باشد، بسیار قدرتمند است و کسی که این گوهر را نگرفته باشد، چیزی ندارد که به آن دل خوش کند و بهجای آموزش و دریافت انرژی وارد معرکهگیری میشود. ما باید در صدد ساختن خویش باشیم، ساختن هر چیزی که به ما کمک میکند؛ مانند ساختن علم، دانش، کاخ محبت و ... .
مشارکت همسفر سمیه
یادگیری و دانایی با سه مؤلفه تفکر، آموزش و تجربه امکانپذیر است. حرکتی که با تفکر از سمت مجهول شروع شده و به معلوم رسیده را در طی مسیر با حس فرایندهایی به تجربیاتی دست پیدا میکنیم که اینها همه در سایه آموزشی است که با عملی شدن به یادگیری ختم میشود. بزرگترین مانع در برابر نفساماره دانایی است که با آگاهی و حرکت توأم با تعقل رشد کرده و سدی در مقابل عنصر معرکهگیری میشود.
معرکهگیری؛ یعنی دورشدن از مرکز و به حاشیه رفتن. معرکهگیری موقعی در انسان شکل میگیرد که شخص در مقابل مسئلهای از لحاظ عقل، محکوم میشود و بهجای عذرخواهی و سکوت شروع به معرکهگیری میکند و ترس، منیت، ناامیدی و ... باعث بهوجود آمدن معرکهگیری در انسان میشود. در تمام سیستمها حتی در کنگره این خصلت وجود دارد پس باید سعی کنیم با دوری از ضدارزشها و قرارگرفتن در صراط مستقیم، دانایی خود را با یادگیری بالا ببریم تا درمعرض معرکهگیری قرار نگیریم چون یادگیری و معرکهگیری نقطه مقابل هم هستند.
مشارکت همسفر یلدا
همانطور که آقایمهندس فرمودند: «اصولاً زندگی نوعی یادگیری است و فرضیه خلقت انسان و همه موجودات بر پایه و اصل یادگیری بنا نهاده شده است» این یادگیری در همه جهات زندگی ما به چشم میخورد و ما هر روز در حال یادگیری و افزودن به معلومات خود هستیم حضور ما در کنگره نیز دلیلی بر این است که خواهان اندوختن دانش و یادگیری هستیم. معرکهگیری همانند عاملی بازدارنده بر سر مسیر یادگیری و آموزش انسان چه در کنگره و چه در تمامی سطوح زندگی قرار میگیرد.
فرد معرکهگیر در هر نقش و موقعیتی که باشد فرقی نمیکند، چه دانشجو، چه یکی از اعضای خانواده، چه رهجو، وقتی روی برنامه درست و مسیر صحیح نباشد، برای پنهان کردن خطای خود شروع به طفره رفتن و فرار از اصل موضوع و تبدیل موضوع به موضوع دیگر میکند؛ زیرا زمانیکه نمیتواند مسئولیت اشتباه خود را بپذیرد بهجای آموزش گرفتن و پذیرفتن اشتباه خویش و ارائه توضیحات منطقی و اصلاح آن اشتباه، شروع به نق زدن و بهانهگیری میکند؛ مانند مسافری که در کنگره به درمان رسیده باشد اما پنهانی گریز بزند و مواد مصرف کند چنین شخصی برای پنهان کردن خطای خود و خلاص شدن از عذاب وجدان شروع به ایراد گرفتن از راهنما، کنگره، مرزبانی و آموزشهای کنگره میکند.
آقایمهندس معتقد هستند که معرکهگیری در اثر کمبود دانش، حسادت، خودخواهی، منیت و همچنین شکست در کار و یا اهداف به وجود میآید زمانیکه شخص شکست میخورد و دچار ناکامی میشود و از دیگران عقب میماند، بر سر یک دو راهی قرار میگیرد که یا باید از شکست و ناکامی خود درس بگیرد و مسیرش را اصلاح کند و یا باید در جهل خود فرو رود و بر آن پافشاری و ایستادگی کند و انسان معرکهگیر راه دوم را انتخاب میکند.در معرکهگیری سه عنصر وجود دارد: شخص معرکهگیر، موضوع معرکه و شنوندگان و تماشاچیان معرکه. ما برای اینکه قربانی معرکهگیری یک فرد نشویم، بهخصوص در کنگره، بنا به سخن آقایمهندس باید همیشه هوشیار باشیم و وقتی انسانها با ما صحبت میکنند صحبت آنها را گوش کنیم اما به درون آنها نگاه کنیم و این جملات را به خاطر داشته باشیم که اگر بنایی آباد باشد اما ساکنین آن خراب باشند، بنا هم کمکم رو به نابودی و خرابی میرود اما ساکنین آباد بناهای خراب یا ویرانهها را هم میتوانند احیا نمایند.
مشارکت همسفر مریم
مسئله یادگیری و فراگیری تنها مختص درس، مشق و امتحانات نیست؛ زیرا خلقت انسانها و موجودات بر پایه یادگیری بنا شده است و این امر در تمام کتابها وجود دارد همه ما انسانها همیشه در حال یادگیری هستیم باید یاد بگیریم و آموزش ببینیم تا بتوانیم سهمؤلفه مثلثدانایی؛ یعنی تفکر، تجربه و آموزش را به تعادل برسانیم. معرکهگیری نقطه مقابل یادگیری است و ریشه آن به نادانی برمیگردد، معرکهگیر همیشه اشتباهات خود را به گردن دیگران میاندازد و وارد معرکهگیری میشود.
در معرکهگیری سهصفت ترس، منیت و ناامیدی وجود دارد. وقتی فردی منیت دارد، نمیتواند اشتباهات خود را قبول کند؛ چون ترس این را دارد که دیگران او را مقصر بدانند و ناامید میشود اگر کسی در کنگره به دنبال بهانه و حاشیه باشد به رهایی نرسیده و نشان دهنده این است که درست از آموزشها استفاده نکرده و دچار افسردگی و عذاب وجدان میشود ولی بالعکس اگر فردی همیشه در حال آموزش باشد و دانایی خود را بالا ببرد از معرکهگیری دور میشود. به امید روزی که با آموزشهای جامع و کامل کنگره به داناییمؤثر دست یابیم و از معرکهگیری و توجیه اشتباهات خود جدا شویم.
رابط خبری و تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ویراستاری: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فائزه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
37