English Version
This Site Is Available In English

معرکه‌گیری ریشه در جهل و ناآگاهی دارد. (نمایندگی بنفشه شیروان)

معرکه‌گیری ریشه در جهل و ناآگاهی دارد. (نمایندگی بنفشه شیروان)

دهمین جلسه از دورهٔ دهم سری کارگاه‌های آموزشی_ خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی بنفشهٔ شیروان با استادی مسافر معصومه، نگهبانیِ موقت مسافر سحر و دبیری مسافر زهرا، با دستور جلسهٔ «رابطهٔ یادگیری و معرکه‌گیری»، روز شنبه ۱ آذرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به‌کار نمود.

سخنان استاد:

سلام، معصومه هستم، یک مسافر.

تشکر می‌کنم از خانم نجمه که به من اعتماد کردند و اجازه دادند بالا بیایم و آموزش بگیرم. موضوع دستور جلسه: «رابطهٔ یادگیری و معرکه‌گیری» می‌باشد. چقدر خوب که آقای مهندس این دو موضوع را کنار هم قرار داده‌اند: یادگیری و معرکه‌گیری. این دو مؤلفه نقطهٔ مقابل یکدیگر هستند. برای اینکه چیزی را یاد بگیریم، تنها زمانی موفق می‌شویم که ابتدا به این باور برسیم که «ما نمی‌دانیم».

باید با تمام وجود بپذیریم که خودمان نمی‌دانیم و شخص دیگری، یک راهنما یا مربی، از ما بهتر و بیشتر می‌داند. وقتی به این باور رسیدیم که «من نمی‌دانم و راهنمایم بیشتر از من می‌داند»، در برابر موضوعی که قرار است یاد بگیریم، تسلیم می‌شویم. دقیقاً مانند زمانی که وارد کنگرهٔ ۶۰ می‌شویم: اگر واقعاً از درمان اعتیاد چیزی می‌دانستیم، هیچ‌وقت اینجا نمی‌آمدیم و مانند افراد سالم زندگی می‌کردیم. اما چون آمدیم، یعنی تسلیم شدیم و پذیرفتیم که «ما نمی‌دانیم».
وقتی نمی‌دانستیم، برایمان راهنما گذاشتند، لژیون تشکیل دادند تا در سایهٔ همین لژیون، بسیاری از مسائل را یاد بگیریم. من خود را در برابر مسئله درمان و رهایی در کنگره، تسلیم کردم و این تسلیم باعث شد در تمام مراحل زندگی‌ام نیز همین‌گونه باشم و معرکه‌گیری نکنم.

برای یادگیری، سه مؤلفهٔ اصلی داریم: دانایی، تجربه و آموزش و همچنین تفکر درست. با یادگیری می‌توانیم این موارد را به تعادل برسانیم، ارتقا دهیم و از معرکه‌گیری که نقطهٔ مقابل دانایی است دور شویم. معرکه‌گیری ریشه در جهل و ناآگاهی دارد. همیشه می‌خواهیم صورت‌مسئله را پاک کنیم و حاشیه‌سازی نماییم.

وقتی اشتباهات خود را نپذیرم و دیگران را مقصر بدانم، قطعاً ترس، ناامیدی و منیت در من باقی می‌ماند. زیرا همین منیت و غرور است که باعث می‌شود بگویم: «من اشتباهی ندارم»، «نمی‌خواهم اشتباهاتم آشکار شود» و خودم را مقصر ندانم. در نتیجه ترس به وجود می‌آید و فرد در نهایت به اشتباهات خود پی نمی‌برد.

فرد معرکه‌گیر همیشه ناامید است، مدام نق می‌زند و دلیل و بهانهٔ فراوان می‌آورد. اما کسی که واقعاً به کنگره آمده و به تعادل، رهایی و پاکی رسیده باشد، تمام تلاش خود را می‌کند که با یادگیری مداوم، خود را ارتقا دهد و کاملاً از معرکه‌گیری و حاشیه‌سازی دور بماند. در مقابل، کسی که ظاهراً رهایی پیدا کرده اما هنوز مخفیانه مصرف می‌کند و به معنای واقعی تسلیم نشده است، مدام از کنگره بد می‌گوید، همیشه در حال نق‌زدن و بهانه‌تراشی است. اما فردی که واقعاً روی برنامه است و به دنبال یادگیری می‌باشد، هیچ‌گاه بدی کنگره را نمی‌گوید؛ بلکه دلش می‌خواهد افراد بیشتری بیایند و به رهایی، تعادل و آرامش برسند. چون او گوهر ارزشمند پاکی و رهایی واقعی را اینجا پیدا کرده و هرگز نمی‌خواهد آن را از دست بدهد.

کسی که همیشه مشغول یادگیری باشد، کنجکاو باشد و بخواهد بیشتر بفهمد، دقیقاً همان کسی است که خانم نجمه همیشه می‌گویند: «من کنجکاوم، سی‌دی‌های هفته را گوش می‌دهم، می‌نویسم و دنبال یادگیری‌ام.» درمان‌مان به کنار؛ ما برای زندگی‌مان چه می‌خواهیم؟ وقتی دنبال یادگیری مثبت باشیم، خواه‌ناخواه از حاشیه‌ها دور می‌شویم، از ضد ارزش‌ها فاصله می‌گیریم؛ و ضد ارزش‌ها دقیقاً هم‌خانوادهٔ معرکه‌گیری هستند.

آقای مهندس می‌فرمایند: دو مؤلفه «یادگیری» و «معرکه‌گیری» را مانند دو کفهٔ ترازو در نظر بگیرید. هرقدر دانایی، تجربه و آموزش را بالا ببرید، کفهٔ معرکه‌گیری پایین می‌آید؛ یعنی دانایی‌تان افزایش یافته و معرکه‌گیری و نق‌زدن‌تان کاهش پیدا کرده و به تعادل رسیده‌اید.

تایپ: مسافر زهرا، نمایندگی بنفشهٔ شیروان، لژیون یکم
ویرایش: راهنما مسافر مریم، نمایندگی بنفشهٔ شیروان
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .