English Version
This Site Is Available In English

یادگیری یعنی روبه‌رو شدن با واقعیت‌ها

یادگیری یعنی روبه‌رو شدن با واقعیت‌ها

گاهی برای رشد کردن فقط یاد گرفتن کافی نیست؛ باید معرکه‌ها را هم شناخت و از آن‌ها عبور کرد. به همین بهانه، گفت‌وگویی داریم با خانم نرگس راهنمای تازه‌واردین، تا نگاه تازه‌ای به رابطهٔ یادگیری و معرکه‌گیری داشته باشیم.

راهنما تازه‌وارین همسفر نرگس به‌ همراه مسافر غلام با تخریب ۲۰سال وارد کنگره شدند. آخرین آنتی‌ایکس مصرفی تریاک به مدت ۱۰ماه و ۳روز سفر کردن با داروی ot و روش DST  راهنمای مسافر آقا کیان و راهنمای همسفر خانم آذر به مدت ۱۴ ماه و ۱۵ روز که با دستان پر مهر آقای‌مهندس آزاد و رها هستند.


برداشت کلی شما از رابطه‌ی یادگیری و معرکه‌گیری چیست؟

وقتی این دستورجلسه را شنیدم، نخستین چیزی که به ذهنم رسید، وادی دوم بود: هیچ موجودی بیهوده آفریده نشده و هیچ‌کدام به حال خود رها نشده‌اند. برای من یادگیری یعنی حرکت‌کردن در صراط مستقیم و معرکه‌گیری یعنی خروج از مسیر. یادگیری نوری است که از جایگاهی الهی می‌آید؛ اما معرکه‌گیری سایه‌ای است که از جهلِ نفس بلند می‌شود.

اگر بخواهید برای یک تازه‌وارد به سادگی توضیح دهید که یادگیری چه ارتباطی با معرکه‌گیری دارد چه می‌گویید؟

به او می‌گویم: هر بار که قرار است چیزی بفهمی، یک صدای درونی تلاش می‌کند حواس تو را پرت کند. یادگیری یعنی روبه‌رو شدن با واقعیت‌ها؛ معرکه‌گیری یعنی فرار از همان واقعیت‌ها. در کنگره می‌آموزیم تفاوت انسانِ در مسیر را با انسانِ در نمایش تشخیص دهیم: یادگیرنده تغییر می‌کند؛‌ اما معرکه‌گیر دیگران را مجبور می‌کند او را تغییر دهند.

به نظر شما چه عاملی باعث می‌شود انسان به جای یادگیری واقعی، وارد معرکه‌گیری شود؟

ریشه‌اش همان است که آقای مهندس در ۶۰ درجه می‌فرمایند: نفس خواسته دارد و برای رسیدن به خواسته از هر راهی استفاده می‌کند؛ شایسته یا ناشایسته. وقتی فرد نمی‌خواهد با حقیقتِ خویش روبه‌رو شود، نفس او صحنه‌سازی می‌کند تا از دردِ رشد فرار کند. معرکه‌گیری همان لحظه‌ای است که انسان، رنجِ یادگیری را با لذتِ مظلوم‌نمایی عوض می‌کند.

چرا معرکه‌گیری معمولاً زمانی رخ می‌دهد که فرد باید یک مرحله‌ی مهم را پشت سر بگذارد؟

چون درست در همان نقطه، نقاط منفی فعال می‌شوند. همان‌گونه که در پیام سردار آمده است: در لحظه‌ی پیشرفت، نیروهای بازدارنده بیشترین حمله را می‌کنند. وقتی فرد به تغییر نزدیک می‌شود، زمینِ وجودی او شخم می‌خورد و نفس برای بقا، به‌جای تسلیم، نمایش اجرا می‌کند. به همین دلیل است که درست در پیچ‌های مهم، آدم وارد معرکه می‌شود.


آیا تجربه‌ای داشته‌اید که معرکه‌گیری باعث توقف یادگیری‌تان شود؟

بله، ‌زمانی بود که فکر می‌کردم حق با من است و نیازی به اصلاح ندارم. در آن دوران، هر نقدی را تهدید می‌دیدم و هر فرصتی برای یادگیری را به میدان دفاع از خود بدل می‌کردم.
بعدها فهمیدم تا انسان دشمن درون را نبخشد و آرام نکند، هیچ آموزشی وارد نمی‌شود. معرکه‌گیری باعث شد ماه‌ها از مسیر دور بمانم، اما همان دورشدن، معلم بزرگ من شد.


به نظر شما ریشه‌ی اصلی معرکه‌گیری چیست؟

در جهان‌بینی کنگره، ریشه‌ی معرکه‌گیری را در سه چیز می‌بینم: ۱) ترس: ترس از اینکه اگر حقیقت را بپذیرم، باید تغییر کنم. ۲) جهل: جهل یعنی ندانستن اینکه تمام آنچه می‌خواهم، تنها با سکوت و تغییر درونی به دست می‌آید، نه با صحنه‌سازی. ۳) عدم پذیرش مسئولیت همان‌طور که در وادی چهارم مطرح می‌شود: مسئولیت زندگی‌ام با خودم است، نه دیگران. معرکه‌گیری یعنی فرار از بار مسئولیت؛ یادگیری یعنی پذیرفتن آن است.

اگر در پایان بخواهید قدردانی کنید یا پیامی برای اعضای کنگره داشته باشید، چه می‌گویید؟

اگر امروز چیزی می‌دانم، از برکت کسانی است که آموختند به‌جای معرکه‌گیری، معرکه‌ی تغییر بسازند. از آقای مهندس، راهنمایم و شما همسفران عزیز آموختم که نور با شلوغی نمی‌آید؛ با سکوت، نظم و حرکت می‌آید. پیام من این است: اگر خواستار رهایی هستیم، باید از صحنه‌ی نمایش بیرون بیاییم و وارد صحنه‌ی عمل شویم.

مصاحبه‌کننده: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر مبینا (لژیون سوم)
عکاس: همسفر اعظم رهجو راهنما همسفر مبینا (لژیون سوم)‌
ارسال: همسفر ندا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پردیس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .