English Version
This Site Is Available In English

یادگیری یک مسیر همیشگی و ادامه‌دار است

یادگیری یک مسیر همیشگی و ادامه‌دار است

سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر

دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکه‌گیری» است؛ یادگیری همان آموزش گرفتن، کسب اطلاعات و استفاده از آموزش‌ها در راستای تغییر و‌ در جهت مثبت است. در واقع یادگیری فقط شنیدن یا حفظ مطالب نیست، بلکه یادگیری یعنی تغییر تدریجی ساختارهای فکری، احساسی و رفتاری من. در واقع من با یادگیری و آموزش می‌توانم؛ جسم، روان و جهان‌بینی خودم که آسیب دیده است را به تعادل برگردانم؛ باید بدانم یادگیری مختص شخص خاصی نیست همه افراد در کنگره در راستای یادگیری هستند. یادگیری به این معناست که من آموخته‌های خودم را به مرحله عمل در بیاورم، در کنگره یک حرکت تدریجی است؛ قرار نیست چیزی به یک‌باره اتفاق بیافتد لازم است در من اول فهم، پذیرش و اجرای آموخته‌‌ها اتفاق بیافتد و در آخر تثبیت تا من به یادگیری برسم؛ به مرور با یادگیری و‌ عمل به آموزش‌ها می‌توانم نقاط ضعف خودم را به نقاط قوت تبدیل کنم.

حال اگر من از آموزش دور باشم و خدمت نکنم وارد مسائل حاشیه‌ای و معرکه‌گیری می‌شوم. معرکه‌گیری حالتی است که من به جای عمل کردن و یاد گرفتن دنبال هیاهو، بهانه‌گیری یا بازی‌های ذهنی باشم. وقتی من نمی‌خواهم مسئولیت کارها یا اشتباهاتم را بپذیرم یا روی ضعف‌هایم کار کنم، به‌جای اینکه روی آموزش‌ها تمرکز کنم شروع می‌کنم به سر و صدا، حرف‌های اضافی، بحث‌های بی‌نتیجه و ‌این دقیقا شروع معرکه‌گیری‌ است؛ معرکه‌گیری‌ زمانی است که من از‌‌ هدف و خواسته اصلی خودم و از مرکز فاصله بگیرم؛ اگر راهنما فرمانی می‌دهد آن را انجام ندهم، همه را مقصر بدانم غیر از خودم و همیشه دنبال بهانه باشم، من باید آرام‌آرام در کنگره از آموزش‌ها استفاده کنم، از تجربیات دیگران استفاده کنم و ذره‌ذره در مسیر حرکت کنم تا به آرامی از معرکه‌گیری فاصله بگیرم به جای تمرکز روی دیگران روی خودم تمرکز کنم، آموزش‌ها را عملی کنم تا به یادگیری کامل برسم، آن موقع است که من از‌ معرکه‌گیری فاصله می‌گیرم، تغییر می‌کنم و به یادگیری می‌رسم و‌ در نهایت باید بدانم یادگیری یک‌مسیر همیشگی و ادامه‌دار است و رهایی پایان کار نیست؛ آغاز یک یادگیری بزرگ‌تر است.

سلام دوستان عاطفه هستم یک همسفر 

معرکه گیر، یادگیری ندارد و مبتلا است به نفهمیدن. یادگیر، معرکه‌گیر نمی‌شود و معرکه‌گیر، یادگیر نمی‌شود و این دو دقیقا رفت و برگشت هستند. در رابطه یادگیری و معرکه‌گیری باید این نکته را بدانیم که گوش و زبان انسان معرکه‌گیر، مال دیگران است و از خودش نیست. برای بقیه کار می‌کند و توان دیدن خودش را ندارد، اصلا نمی‌تواند خودش را ببیند اما با همان چشم خیلی خوب بقیه را رصد می‌کند؛ یعنی آدم معرکه‌گیر همیشه در حال فرار از خود است. اگر به او بگویی که کارت اشتباه است خیلی ناراحت می‌شود و اصلا پذیرش ندارد. آدم معرکه‌گیر خیلی زود رنج است و این از نشانه‌های فرد معرکه‌گیر است؛ یعنی اگر یک انسان خواست خودش را بشناسد و این را بداند که اگر انسانی است که زود رنج است و هر کسی چیزی به او گفت گریه کرد و ناراحت شد، بداند که معرکه‌گیر است. انسانی که معرکه‌گیر است کلا این قضیه را نمی‌فهمد که من دارم آدرس را اشتباهی می‌روم و این من را به جایی نمی‌رساند، فرد معرکه‌گیر دچار یک نفهمی بزرگی شده است که اشتباه خودش را یک برد حساب می‌کند.

اما یادگیری دقیقا برعکس معرکه‌گیری است. یعنی انسان دارد یاد می‌گیرد مثل این است که جلوی آیینه ایستادی و آیینه دارد به تو می‌گوید که درونت چه چیزی است و تفکرت چگونه است. یادگیری می‌گوید: وقتی در یک جمع قرار گرفتم، نابینا و ناشنوا باشم، هر چیزی را نبینم یا هر حرفی را نزنم اول روی آن تفکر کنم بعد بگویم. شاید آن‌جا زمان، وقت و مکانی برای گفتنش نباشد ولی معرکه‌گیر این کار را می‌کند.

سلام دوستان نرگس هستم یک همسفر

«اگر بنایی آباد باشد اما ساکنین آن خراب باشد، بنا هم کم کم روبه ویرانی و نابودی می‌رود. اما ساکنین آباد، بناهای خراب یا ویرانه‌ها را هم  می‌توانند احیا کنند.»

رابطه یادگیری و معرکه گیری، ابتدا به بررسی مفهوم هر کدام از این واژه‌ها می‌پردازیم. مسئله یادگیری تنها مختص درس، مشق و امتحانات نیست؛ بلکه خلقت انسان و موجودات بر پایه اصول و یادگیری بنا شده است و این امر در همه وجود دارد.

در کنگره۶۰ مفهوم یادگیری به مسئله آموزش و به دنبال آن دانایی برمی‌گردد. یاد‌گیری یعنی قادر باشیم سه مولفه مثلث دانایی تفکر، تجربه و آموزش را به تعادل برسانیم. مسئله دیگر معرکه‌گیری است که نقطه مقابل یادگیری بوده و ریشه آن به جهل و ناآگاهی انسان‌ها بر‌می‌گردد، معرکه‌گیری یعنی دور شدن از مرکز و به حاشیه رفتن است که در اثر کمبود، دانش، حسادت، خودخواهی، منیت، ترس و ناامیدی به‌وجود می‌آید و می‌تواند مواجه شدن با شکست در اهداف یا کار خود باشد؛ در این‌جا فرد اشتباهات خود را قبول نمی‌کند و دیگران را مقصر می‌داند و شروع به معرکه‌گیری می‌کند، دیگران را به دور خود جمع می‌کند، شروع به نق زدن و بهانه‌گیری می‌کند‌، حتی در این‌جا آن شخص می‌تواند دیگران را هم به دنبال خود قربانی یا ذبح کند، اگر این‌جا افراد دانایی در مقابل آن شخص باشند، می‌توانند آن فرد را از این معرکه‌گیری باز دارند و او را به طرف دانایی هدایت کنند.

جناب مهندس حسین دژاکام این دو مقوله را کنار هم قرارداده‌اند؛ زیرا این دو مسئله مانند دو کفه ترازو است و هرچه سطح یادگیری، دانش و معرفت ما بالاتر باشد، کفه دیگر ترازو که همان معرکه‌گیری است پایین‌تر می‌رود. ان‌شاءالله که همیشه در حال گرفتن آموزش و بالابردن دانایی باشیم و از معرکه‌گیری به دور باشیم و همیشه در راه مستقیم قرار بگیریم.

ارسال: همسفر‌ سمیه رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) دبیرسایت
همسفران نمایندگی عمان‌سامانی شهرکرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .