English Version
This Site Is Available In English

معرکه‌گیری نقطه مقابل یادگیری است

معرکه‌گیری نقطه مقابل یادگیری است

جلسه دوازدهم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی عمان سامانی شهرکرد با استادی دنور راهنما همسفر هاجر، نگهبانی پهلوان همسفر ریحانه و دبیری دنور همسفر افسانه با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکه‌گیری» روز یک‌شنبه 2 آذرماه‌ ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

«فتح قله مهم نیست، حفظ و نگهداری آن مهم است.» خدمت عزیزانی که برای بار اول در لژیون سردار حضور پیدا کردند، تبریک عرض می‌کنم؛ چون در اتفاق‌هایی که درکنگره رقم می‌خورد، سهیم شدند.

آقای مهندس حسین دژاکام در سی‌دی «شتر» پیامی بیان می‌کنند: «ما خوب می‌دانیم که بی‌علت به مجلس عاشقان دعوت نشده‌ایم.» مجلس عاشقان‌‌، بی‌علت و دعوت، سه کلمه‌ای که وقتی کنار هم قرار می‌گیرند، چه پیام قشنگ و با معنایی می‌سازند؛ چرا اصلا مجلس عاشقان؟ مگر علت دارد؟ مگر من اصلا دعوت شده‌ام، به این مجلس عاشقان؟ بله واقعا مجلس عاشقان و علت هم دارد ما دعوت شدگانی هستیم که لبیک گفتیم به این امرمهم، به این اتفاق بزرگ، مبارک تمام اعضای کنگره باشد. ان‌شاءالله جزء آن یادگیری‌هایی باشد که تا هستی وجود دارد ما جزو دارندگان این صفت باشیم و با عملمان گشایش‌ها و اتفاقات بزرگی در زندگی ما اتفاق خواهد افتاد و خیر خیلی زیادی به ما خواهد رسید؛ چرا که ما می‌دانیم که وعده خداوند دروغ نیست و به قول دیده‌بان مالی آقای زرکش «اتفاقی که در کنگره می‌افتد با این عمل ما، نیست‌هایمان را هست می‌کند.» خیلی جمله زیبایی است، امیدوارم برای تک‌تک ما این اتفاق بیافتد.

در مورد دستور جلسه امروز «رابطه یادگیری و معرکه‌گیری» یادگیری کلمه اول دستور جلسه که خیلی قشنگ است و می‌تواند در ارتقاء نفس انسان نقش بزرگی را ایفا کند و یک کلمه دیگر که عکس کلمه اول است؛ یعنی معرکه‌گیری که می‌تواند در سقوط انسان نقش بزرگی ایفا کند و یکی از ابزارهای نیروهای تاریکی است.

در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر صفحه ۲۵۵ استاد سردار می‌فرمایند: «همه ما برای خدمت و آموزش پا به حیات نهاده‌ایم که اول آموزش، سپس خدمت در راه درست است.» پس ما همه انسان‌ها در این حیات هستیم که آموزش بگیریم و آموزش میسر نمی‌شود، مگر این‌که خیلی از مسائل را یاد بگیریم؛ البته خیلی از ما فکر می‌کنیم که این یادگیری یعنی یادگیری سواد و کسب دانش در صورتی‌که این بخش کوچکی از یادگیری است، یادگیری که مد‌نظر ما است، یادگیری خیلی از مسائل و قوانین کائنات، قوانین‌ درست زندگی‌کردن، شاخصه انسان‌بودن که اگر ما این‌ها را یادبگیریم به حس خوب، آرامش و به دانایی خواهیم رسید که با وجود این‌ها بتوانیم از گذرگاه‌های سخت زندگی خودمان عبور کنیم تا از اسارت و بردگی که نسبت به تاریکی‌های درون خودمان داریم، «فک رقبه» شویم و این‌ها میسر نمی‌شوند، مگر با یک جهان‌بینی درست، اتفاقی که درکنگره رخ می‌دهد که ماهیت خیلی کارها را برای من باز می‌کند و باز هم آموزش، جهان‌بینی و یادگیری اتفاق نمی‌افتد، مگر توسط رب، ربی که به تک‌تک ما داده شده که بتوانیم به واسطه این رب یکی از اضلاع مثلث نفس واحده که روحمان است را تقویت کنیم که به‌واسطه مسیر یادگیری و آموزش روح که تقویت شد، نفس هم را بتوانم ارتقاء دهم.

مبحثی که اول صحبت به آن اشاره کردم تا نفس ارتقاء یابد. الان همه ما می‌دانیم که چه‌قدر خوب است در مسیری قرار گرفتیم که مسیر یادگیری و آموزش است. رب به ما داده شده، روحمان را تقویت می‌کنیم، نفس ما ارتقا پیدا می‌کند. اما این یک طرف سکه است، یک طرف دیگر سکه، چیزی دیگری هم است که ضلع دیگر مثلث نفس واحده را تقویت می‌کند. جن درون ما، تاریکی‌ها است، تاریکی یکی از ابزارهایی است که می‌تواند جن درون ما را تقویت کند. یکی از مولدهای نیروی تاریکی، معرکه‌گیری است. معرکه‌گیری نقطه مقابل یادگیری است و باعث می‌شود انسان پیشرفت نکند. یکی از ابزارهایی که معرکه‌گیری در دست می‌گیرد، توجیه است. با توجیه‌کردن من را به‌راحتی فریب می‌دهد و متوجه آن نخواهم شد. چون می‌دانیم هیچ فسادی صورت نمی‌گیرد؛ مگر این‌که لباس تقوا تن آن بپوشانیم.

من می‌خواهم ببینم این دو کلمه یادگیری و معرکه‌گیری در لژیون سردار چه نقشی را بازی می‌کنند؟ چه تأثیری روی من هاجر دارد؟ لژیون سردار چه ربطی به یادگیری و معرکه گیری دارد؟ یکی از آن شاخصه‌های مهمی که خیلی مهم، والا و با ارزش است این‌که یک انسان می‌تواند، داشته باشد یک فعلی است، به‌نام بخشش که این‌جا اتفاق می‌افتد. بخشش، انفاق، ایثار، گذشت و در نهایت خدمت است؛ اما این فعل بسیار با ارزش در اکثر انسان‌ها خیلی کم‌رنگ شده و کاری که کنگره می‌کند این است که به من یاد می‌دهد این را در مسیر یادگیری به شکلی که من در آن قرار دارم به من یاد دهد که تو به‌عنوان یک انسان باید این صفت را داشته باشی و به من یادآوری می‌کند که تو باید این صفت را داشته باشی و از آن استفاده کنی و برای تکامل خودت یا برای ساختن فعلی که اگر درون هر انسانی تراوش کند، فعل‌ها و صفت‌های خیلی خوبی هم به دنبالش می‌آیند و می‌شود گفت یک فعلی که  شاه کلید بهشت می‌شود، بهشتی که بازهم در کنگره مدنظر ما است. ما به دنیایی آمده‌ایم که هم درونمان آرام باشد و هم بیرونمان، یک آرامش مطلق که به آن دست پیدا کنیم که شاه کلیدش، بخشش است.

در کنگره یادگیری ذره‌ذره اتفاق می‌افتد. مطمئنا افرادی که در لژیون سردار در هر جای ایران قرار می‌گیرند نه‌ فقط شعبه خودمان این را یاد گرفتند یا در حال یاد گرفتن هستند. اما گفتم آن طرف سکه هم یک چیز دیگری است و ما این را یاد گرفتیم که این‌جا یک چیزی به‌نام معرکه‌گیری هم وجود دارد؛ الان معرکه‌گیری کجای صفت بخشندگی است؟ در لژیون سردار چه‌طور می‌آید و معرکه‌گیری می‌کند؟ در صفت بخشندگی و آن بخشندگی که من هفته پیش انجام دادم و الان روی این صندلی قرار گرفتم به این نتیجه برسم که معرکه‌گیری کجای این صفت و کجای این لژیون قرار دارد؟ آقای مهندس حسین دژاکام در سی‌دی «رب ۲» می‌فرمایند: «در تکامل مغز، کار انسان سخت و دشوار است و در نیمه‌ راه مسائل را رها می‌کند، زیرا به موانعی بر می‌خورد که حل آن‌ها را نمی‌داند.» یعنی چی؟ همه ما می‌دانیم که وقتی انسان برای تکامل خودش در یک مسیر درستی قرار می‌گیرد، نیروهای منفی دست روی دست نمی‌گذارند که بنشینند و ما را نگاه کنند، بلکه شروع می‌کنند به القاء کردن، یک جرقه‌ای می‌زنند و می‌روند. من یاد گرفتم که انفاق، ایثار، گذشت و عشق چیست؟ و بعد باید خدمت کنی. شروع می‌کنم و اعلام می‌کنم من عضو لژیون سردار و دنور هستم، این‌که نیروی منفی می‌آید و القاء می‌کند که با این ۶۰ میلیون می‌دانی چه‌قدر چیز می‌توانی بخری؟ چه‌قدر کم و کاستی‌هایت را برطرف کنی؟ می‌توانی لباس بخری یا به اعضای فامیل که احتیاج دارند، کمک کنی؛ یا نه! یک القای خیلی قوی‌تر این‌که تو اصلا می‌دانی این پول‌ها کجا می‌روند؟ یا این پول‌ها در کدام مسیر خرج می‌شوند؟ القای نیروهای منفی آن موقعی که آمده جرقه را زده و معرکه‌گیری شروع شد و  من می‌مانم  و حوضم، این‌جاست که آن یادگیری اگر واقعا اتفاق افتاده باشد، درون من و جزئی از نفس من شده باشد، وارد معرکه‌گیری نمی‌شوم. ما یاد گرفتیم سه‌ نیرو به نام‌های نیروهای بازدارنده، تخریبی و مکمل داریم که در لژیون سردار این‌گونه اتفاق می‌افتد که اگر من می‌آیم و اعلام می‌کنم که عضو لژیون سردار هستم و بخشندگی را یاد گرفتم و می‌خواهم کمک کنم نیروی تاریکی می‌گوید که ای داد یکی از نیروهایمان دارد از دست می‌رود و خود را در لباس نیروی بازدارنده نشان می‌دهد و آن اتفاقی که من گفتم تمام کم و کاستی‌های زندگی‌ات را  به تو نشان می‌دهد. خیلی از انسان‌ها این‌جا متقاعد می‌شوند که راست می‌گوید من هم نیاز دارم این‌جا به این پول و مثالی داریم که می‌گوید: «چراغی که به خانه روا است به مسجد حرام است» که کاملا اشتباه است. خیلی‌ها این‌جا متقاعد می‌شوند و می‌روند کنار، آن‌هایی که از این مرحله عبور می‌کنند، نیروهای تاریکی می‌گویند که من نتوانستم این‌ها را راضی کنم و در لباس نیروهای تخریبی وارد می‌شوند و شروع می‌کنند به شمردن مشکلات زندگی من، آن‌ها که امسال عضو لژیون سردار شده‌اند؛ خیلی حواسشان باشد این اتفاق می‌افتد و استثناء هم وجود ندارد؛ مشکلات از زمین‌ و زمان برایت می‌بارد که من را مجبور کند که دست بکشم، وقتی‌که من توانستم از نیروهای بازدارنده و تخریبی رد شوم، این می‌شود نیروی مکمل و این صفت به نفس من متصل می‌شود. من خیلی باید حواسم باشد که از نیروهای تخریبی و بازدارنده عبور کنم. الهی که بتوانیم تمام مراحل زندگیمان از نیروهای تخریبی و بازدارنده رد شویم و نیروهای مکمل باعث رشد و ارتقاء من شوند.

تایپیست‌‌ها: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) و همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر مهشید رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی عمان سامانی شهرکرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .