دستور جلسهای که قرار است در ارتباط با آن مشارکتی داشته باشم رابطه یادگیری و معرکهگیری هست. در ابتدا به بررسی جدا هر کدام از این واژهها میپردازیم. واژه یادگیری در کنگره ۶۰ به مسئله آموزش و به دنبال آن مفهوم دانایی برمیگردد. به نظر من یادگیری یعنی فرد در هر لحظه و مکان به دنبال بالا بردن دانایی خودش باشد و سه مؤلفه مثلث دانایی که تفکر، تجربه و آموزش هست را به تعادل برساند و از هر پیشامدی فقط به دنبال آموزش آن باشد و به مسائل اطراف آن توجه نداشته باشد. یادگیری یعنی مسائل را یاد گرفتن، در مسائل تفکر کردن، از مسائل آموزش گرفتن و تجربه کردن است.
اگر بخواهم مفهوم معرکهگیری را بیان کنم دقیقاً میتوان گفت که نقطه مقابل مفهوم یادگیری هست و ریشه آن به جهل و ناآگاهی انسانها برمیگردد. معرکهگیری یعنی وجود سه صفت ترس، منیت و ناامیدی در انسان. فردی که معرکهگیر است به دنبال وجود منیتش نمیتواند اشتباهات خودش را پذیرد و میترسد که دیگر او را مسخره کنند و از خواستههایش دور شود. همیشه در حاشیه است، گاهی ناامید است و نق میزند.
اکنون رابطهای که میتوانیم بین آنها در این تضاد برقرار کنیم این است که اگر فردی خود را با یاد گرفتن عجین کند و همیشه در پی آموزش باشد و صفت دانایی که مهمترین معقوله در یادگیری هست را بالا ببرد، میتواند از معرکه گرفتن دور باشد و کمتر نق بزند و کمتر در حاشیه باشد و کمتر گله و شکایت کند. هرچه از یادگیری فاصله بگیرد به سمت معرکهگیری میرود و در دنیای پر از حاشیه، کینه، ترس و خشم فرو میرود.
نویسنده: راهنما همسفر الهه
رابطخبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون تغذیه سالم ۱)
ویرایش و ارسال: همسفر آتوسا رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم) نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
100