English Version
This Site Is Available In English

معرکه‌گیری، آفت آموزش؛ یادگیری، مسیر رهایی

معرکه‌گیری، آفت آموزش؛ یادگیری، مسیر رهایی

هفتمین جلسه از دوره هجدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره‌۶۰، ویژه مسافران نمایندگی ملایر، با استادی راهنما مسافر علی، نگهبانی راهنما مسافر علی‌محمد و دبیری مسافر علی، با دستور‌جلسه«رابطه یادگیری و معرکه‌گیری » روز یک‌شنبه ۰۲ آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

یادگیری و معرکه‌گیری دو مقوله‌ی کاملاً جدا از هم هستند و می‌توان گفت در دو سوی یکدیگر قرار می‌گیرند. برای اینکه بتوانم چیزی بیاموزم، ابتدا باید بپذیرم که نمی‌دانم. اگر خودم را دانا و آگاه بدانم، ذهنم بسته می‌شود و هیچ مطلب جدیدی را یاد نخواهم گرفت. نکته‌ی مهم دیگر این است که بدانم فردی که در مورد موضوعی سخن می‌گوید ــ به‌ویژه در کنگره ۶۰ که برای درمان اعتیاد گرد هم آمده‌ایم راهنماست و مسیر را از من بهتر می‌داند. من باید فرمان‌بردار او باشم تا بتوانم از آموزش‌ها و رهنمودهایش بهره ببرم. در غیر این صورت، اگر بخواهم دوباره همان کارهای گذشته را تکرار کنم و به‌صورت خودسرانه عمل کنم، قطعاً به نتیجه‌ای نخواهم رسید و از هدف اصلی کنگره دور و دورتر می‌شوم. علم درمان اعتیاد فقط در کنگره کشف شده است.

آقای مهندس همیشه تأکید می‌کنند: «هیچ جای اینترنت، هیچ نقطه‌ای از دنیا و حتی هیچ سیستم هوش مصنوعی نمی‌تواند درمان اعتیاد یا کاهش وزن را ارائه دهد؛ زیرا تمام اطلاعات موجود در این فضاها، همان دانسته‌های پراکنده‌ی انسان‌هاست.» تا امروز نیز هیچ‌کس نتوانسته روشی پیدا کند که با یک متد مشخص، هم کاهش وزن و هم افزایش وزن را انجام بدهد؛ با اینکه همان روش در هر دو مسیر اجرا می‌شود، اما نتیجه‌ی هر کدام متفاوت است. در جمع‌بندی می‌توان گفت: هر زمانی که بخواهم از خودم طرحی بدهم یا روش تازه‌ای بسازم، وارد معرکه‌گیری می‌شوم.

راه‌های مختلفی سر راهم ظاهر می‌شود؛ مثل زمانی که به درمان اعتیاد فکر می‌کردم. خانواده نگران بودند و خودم هم تردید داشتم. می‌گفتم: «اگر بروم و ده یازده ماه وقت بگذارم، سی‌دی بنویسم، کارها را انجام بدهم و آخرش نتیجه نگیرم چه؟» اما از آن ترس گذشتم و وارد کنگره شدم. هیچ‌وقت یادم نمی‌رود: اولین سی‌دی که نوشتم، تقریباً دو هفته طول کشید؛ آن هم جزو چهل سی‌دی اجباری نبود. تازه آن زمان، قانون چهل سی‌دی تازه تصویب شده بود. راهنمایم گفت: «برو یک سی‌دی بنویس.»

من هم یکی از سی‌دی‌هایی را که خریداری کرده بودم، انتخاب کردم و نوشتم؛ حدود چهل صفحه شد! وقتی به گذشته نگاه می‌کنم، می‌بینم دلیل اینکه توانستم به درمان برسم، این بود که فرمان‌بردار خوبی بودم. هیچ‌وقت خودم را جلوتر از راهنما نمی‌دیدم و همیشه دقیقاً همان کاری را انجام می‌دادم که می‌گفت. نتیجه‌اش هم، خدا را شکر، بسیار عالی بود. در مورد معرکه‌گیری نیز باید گفت: در گذشته افرادی بودند که به آن‌ها درویش، رمال یا معرکه‌گیر می‌گفتند. با یک جعبه یا وسیله‌ای می‌آمدند، چیزی نشان می‌دادند، طبل می‌زدند و مردم را جمع می‌کردند؛ اما در نهایت کاری که وعده داده بودند انجام نمی‌دادند. این موضوع دقیقاً درباره‌ی ما نیز صدق می‌کند. اگر ما هم بخواهیم «منم‌منم» کنیم و خودنمایی داشته باشیم، خروجی کارمان هیچ خواهد شد. از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید، از صمیم قلب سپاسگزارم.

دریافت نشان رهایی مسافر احمد

عکاس: مسافر ابراهیم لژیون چهارم
تنظیم و ارسال: راهنما مسافر بهمن
مسافران نمایندگی ملایر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .