English Version
This Site Is Available In English

یادگیری واقعی، رهایی از دام معرکه‌گیری

یادگیری واقعی، رهایی از دام معرکه‌گیری

دومین جلسه از دوره پنجاه و نهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی پروین اعتصامی اراک، با استادی مسافر حمیدرضا، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر معین، با دستور جلسه:
 «رابطه یادگیری با معرکه‌گیری»

روز یک‌شنبه ۲ آذر ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد
سلام دوستان،حمیدرضا هستم، یک مسافر
خدا را شاکرم که دوباره این جایگاه را تجربه می‌کنم. هفته گذشته با خودم زمزمه می‌کردم که چرا من بالا نمی‌روم؛ استاد نیستم، اما امروز مقرر شده که در خدمت همه دوستان باشم. از آقای مهندس و از کنگره ۶۰ تشکر می‌کنم، چون واقعاً هرچه در زندگی دارم از کنگره است. همچنین از راهنمای محترم آقا رضا بابت اجازه خدمت و از راهنمایان خوبم، آقا حبیب و آقا محسن، که هنوز همواره از ایشان آموزش می‌گیرم، صمیمانه سپاسگزارم.
دستور جلسه امروز درباره رابطه یادگیری و معرکه‌گیری است. گاهی انسان زمانی که نوبت حرکتش می‌رسد، باید وارد عمل شود؛ مثل امروز که من در جایگاه استاد قرار گرفتم، در حالی که خودم ضعف جدی در این موضوع داشتم و همیشه دنبال معرکه‌گیری بودم، مخصوصاً در سفر اول. الان هم این حالت‌ها هست، چه در زندگی شخصی چه در کنگره، اما تلاش می‌کنم با آموزش گرفتن از همه اساتید و شما عزیزان، هر روز به آن آرامشی که مدنظر است نزدیک‌تر شوم.
می‌فرمایند یادگیری ارتباط مستقیم با دانایی دارد. کسی که درست تفکر می‌کند، خوب آموزش می‌گیرد و تجربه کسب می‌کند، قطعاً کمتر وارد بحث معرکه‌گیری می‌شود؛ زیرا تمرکزش روی خودش و عملکرد خودش است. این موضوع بی‌ارتباط با دستور جلسه امروز نیست. یادم هست در اواخر سفر اول با خودم می‌گفتم: «من باید روزی بهتر از راهنمایم باشم»، و فکر می‌کردم طی یک سال و اندی به آن می‌رسم! در حالی که واقعیت این است که اگر درست سفر کنم، خدمت کنم و درست رفتار کنم، شاید ده سال دیگر تازه به جایگاهی برسم که الان راهنمایان من هستند. همین افکار، خودش نوعی معرکه‌گیری است؛ نیروی بازدارنده‌ای که ذهن می‌پروراند تا انسان خود را در جایگاهی بالاتر از واقعیت ببیند.
معرکه‌گیری دقیقاً در نقطه مقابل مثلث دانایی و همسو با مثلث جهالت است. کسی که گرفتار منیت است، آموزش نمی‌گیرد؛ چرا؟ چون ترس از قضاوت دیگران دارد، از اشتباه کردن می‌ترسد، تجربه نمی‌کند و مدام ایراد می‌گیرد، غر می‌زند و درگیر حاشیه می‌شود. این مسائل در سفر اول و دوم فرقی ندارد؛ نیروهای بازدارنده کارشان همین است که افکار منفی را القا کنند.
من خودم سفرم را سه بار خراب کردم، و دقیقاً از همین «چرا»‌های بیش‌ازحد شروع شد. زمانی که چراها از حد سالم گذشت، تبدیل به معرکه‌گیری شد و سفرم تخریب پیدا کرد تا جایی که کاملاً بی‌خیال شدم. یادم هست چه سفر خوبی داشتم، اما وقتی درگیر ذهنیت و قضاوت نسبت به راهنما شدم، ارتباطم خراب شد و حتی درخواست تغییر لژیون دادم. بعدها فهمیدم که با این رفتار، فقط خودم را تخریب کردم.
امروز که خدا را شکر شروع سفر دوم را تجربه می‌کنم، بیشتر از گذشته می‌دانم که فرقی بین سفر اول و دوم نیست؛ شاید حتی سفر اول مهم‌تر باشد. باید مراقب باشیم وارد بازی افکار ذهن نشویم. در سفر اول، چون مصرف مواد هنوز در حکم دارو استفاده می‌شود، فرد زیر حوزه نیروی منفی است و اگر آموزش نگیرد و حواسش نباشد، به‌راحتی وارد معرکه‌گیری می‌شود؛ و نتیجه‌اش فقط تخریب برای خود مسافر است، نه دیگران.


اگر ذهنیت ما نسبت به راهنما یا کنگره منفی باشد، این ما هستیم که آسیب می‌بینیم. استاد امین می‌فرمایند: «شما باید بپذیرید که راهنمای شما می‌فهمد؛ اگر به این یقین برسید، قطعاً نتیجه می‌گیرید.» من نیز تا زمانی که این موضوع را درون خود حل نکردم، نتیجه نگرفتم. همیشه با منیت و ادعا وارد لژیون می‌شدم، و زمانی به نتیجه رسیدم که پذیرفتم کسی که در ظاهر شاید مشکل داشته باشد، در موضوع اعتیاد از من خیلی بیشتر می‌فهمد.
از توجه شما عزیزان به صحبت‌هایم، سپاسگزارم.

⌨ تایپ،📸 عکس,ویراستاری‌ و تنظیم
مسافر محمد‌رضا _لژیون دوازدهم

«مسافران نمایندگی پروین‌اعتصامی 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .