English Version
This Site Is Available In English

یادگیری یعنی خاموش کردن معرکه‌های ذهنی و بیرونی

یادگیری یعنی خاموش کردن معرکه‌های ذهنی و بیرونی

سلام دوستان زهرا هستم همسفر

برای من زندگی یعنی یادگیری. روز اولی که وارد کنگره شدم، دستور جلسه «یادگیری و معرکه‌گیری» بود و از همان ابتدا فهمیدم که باید دوربین را روی خودم بگذارم و آموزش بگیرم. یادگیری؛ فقط مخصوص مدرسه نیست؛ ما در تمام لحظات زندگی در حال آموزش دیدن هستیم و برای ساخته شدن، باید همیشه آماده یاد گرفتن باشیم. معرکه‌گیری؛ یعنی دور شدن از جایگاه واقعی خود و رفتن به حاشیه، زمانی اتفاق می‌افتد که انسان جایگاهش را بالاتر از آنچه هست تصور می‌کند و با منیت وارد میدان می‌شود. در این حالت؛ حتی توانایی‌ها و استعدادهایش هم علیه او عمل می‌کنند و او را به مسیر اشتباه می‌کشانند. انسان دانا و آگاه هیچ‌وقت دنبال بهانه‌جویی، عیب‌جویی یا حاشیه‌سازی نیست. ریشه‌ی معرکه‌گیری همان جهل و کمبود دانش خود ما است. هرچه بیشتر بیاموزیم، کمتر به سمت معرکه می‌رویم و مسیرمان روشن‌تر می‌شود.

سلام دوستان محبوبه هستم همسفر

معرکه‌گیری یعنی در برخورد با مشکلات زندگی، به‌جای آرامش و تفکر، دچار رفتارهای مخرب و هیجانی شویم؛ اما اگر همین مشکلات را تبدیل به فرصت کنیم و از آن‌ها درس بگیریم، نامش می‌شود یادگیری. یادگیری دقیقاً نقطۀ مقابل معرکه‌گیری است و یکی از مهم‌ترین داروهای درمان اعتیاد به شمار می‌آید. در یادگیری چند مرحله مهم داریم: توقف و تفکر، پذیرش مسئولیت، دریافت پیام و درس زندگی، و تغییر نگرش. این دستور جلسه به ما نشان می‌دهد که بهبودی فقط پاکی از مواد نیست؛ بلکه پاکی از رفتارهای معرکه‌گیرانه نیز هست. هر بار که به‌جای هیجان و قضاوت، مسیر یادگیری را انتخاب می‌کنیم، یک قدم به سمت انسانی آرام‌تر، آگاه‌تر و آزادتر نزدیک می‌شویم.

سلام دوستان مریم هستم همسفر

دستورجلسه این هفته برای من یادآور یک نکته خیلی مهم است؛ اینکه یادگیری واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که من از معرکه‌گیری فاصله بگیرم. وقتی درگیر معرکه می‌شوم چه در خانه، چه در لژیون، یا حتی در ذهن خودم در واقع انرژی‌ام را صرف حاشیه‌ها می‌کنم و دیگر جایی برای دریافت آموزش نمی‌ماند. من فهمیدم تا وقتی بخواهم خودم را ثابت کنم، یا از اشتباهاتم فرار کنم، یا نگذارم دیگران حرف بزنند و فقط خودم دیده شوم، هیچ تغییری در من شکل نمی‌گیرد. اما وقتی آرام می‌شوم، گوش می‌دهم، می‌نویسم و اجازه می‌دهم آموزش در وجودم بنشیند، تازه می‌بینم که چه چیزهای زیادی برای یاد گرفتن هست. معرکه‌گیری در ظاهر شاید یک دفاع باشد؛ اما در باطن سد یادگیری است. من در کنگره یاد گرفتم که اگر می‌خواهم رشد کنم، باید صادقانه خودم را کنار بگذارم، به جای حاشیه، سراغ متن بروم و به حرف راهنما و تجربه دیگران گوش بدهم. امیدوارم که همیشه از حاشیه فاصله بگیریم و در مسیر یادگیری و آرامش قدم برداریم.

سلام دوستان پریا هستم همسفر

معرکه‌گیری و یادگیری، تا جایی که من فهمیده‌ام، ارتباطی عمیق با یکدیگر دارند. برای اینکه انسان بتواند آموزش بگیرد و در مسیر دانایی رشد کند، ابتدا باید خُلق‌وخوی معرکه‌گیری را در خودش اصلاح کند. کسی که معرکه‌گیری می‌کند، در واقع هنوز اشتباهات و نقص‌های خود را نپذیرفته و تا زمانی که پذیرش وجود نداشته باشد، اصلاح و یادگیری هم اتفاق نمی‌افتد. ما وقتی خطای خود را انکار می‌کنیم، عملاً جلوی رشد و پیشرفت خودمان را می‌گیریم. یادگیری زمانی آغاز می‌شود که بپذیرم مشکل از بیرون نیست، بلکه باید درون خودم را بسازم. وقتی نگاه من از مقصر دانستن دیگران به سمت پذیرش مسئولیت تغییر کند، راه آموزش و رشد باز می‌شود.  امروز برای خودم به این نتیجه رسیده‌ام که: یادگیری یعنی خاموش کردن معرکه‌های ذهنی و بیرونی، و فرصت دادن به خودم برای ساختن دوباره. وقتی از حاشیه فاصله می‌گیرم و به سمت آموزش می‌روم، آرامش بیشتری را تجربه می‌کنم و مسیر زندگی‌ام روشن‌تر می‌شود. خدا را شکر می‌کنم که در این مسیر قرار گرفتم؛ مسیری که هر روز کمکم می‌کند از معرکه دور شوم و به دانایی و آرامش نزدیک‌تر.

سلام دوستان مریم هستم یک همسفر

امروز می‌خواهم درباره‌ی «معرکه‌گیری» از نگاه یک همسفر صحبت کنم؛ موضوعی که در ابتدا فکر می‌کردم فقط مخصوص مسافر است؛ اما با آموزش‌ها فهمیدم همسفر هم به اندازه‌ی خودش می‌تواند وارد معرکه شود. در کنگره یاد گرفتم معرکه‌گیری؛ یعنی خروج از تعادل، ایجاد حاشیه و دور شدن از آموزش و جایگاه واقعی خودم؛ یعنی به‌جای اینکه آرامش‌ساز باشم، خودم به منبع انرژی منفی و بی‌قراری تبدیل می‌شوم. معرکه‌گیری همسفر همیشه با داد و بیداد نیست، گاهی یک فکر اشتباه، یک حرف کوچک یا یک دلسوزی نابه‌جا می‌تواند معرکه ایجاد کند. مثلاً زمانی که به جای مسئولیت‌پذیری، شروع می‌کنم به سرزنش کردن، مقصر دانستن دیگران، دخالت در سفر مسافر، مظلوم‌نمایی، دلسوزی افراطی یا کنترل کردن لحظه‌به‌لحظه‌ی او…این‌ها همه معرکه‌گیری است؛ چون انرژی سفر را می‌گیرد و آرامش خانه را به هم می‌زند. آموختم که همسفر وقتی وارد معرکه می‌شود، عملاً در جایگاه راهنما قرار می‌گیرد و همین خروج از جایگاه؛ باعث می‌شود نه خودش حالش خوب باشد و نه بتواند کمکی کند؛ اما وقتی از معرکه فاصله می‌گیرم و به آموزش‌ها برمی‌گردم؛ وقتی به‌جای حرف، تمرین «سکوت، آرامش و عمل» را انجام می‌دهم؛ خانه آرام‌تر می‌شود، رابطه‌ها بهتر می‌شود و سفر هم با نیروی بیشتری جلو می‌رود. در پایان…امروز می‌دانم که همسفر بودن یعنی اول از همه ساختنِ خودم؛ یعنی دیدنِ خطاهایم و یاد گرفتن اینکه آرامش را به خانواده برگردانم. وقتی من یاد می‌گیرم در جایگاه خودم بمانم، سفر مسافر هم زیباتر، آرام‌تر و پربارتر می‌شود. خدا را شکر که این مسیر را پیدا کردم و آموختم هر بار که از معرکه فاصله بگیرم، یک قدم به آرامش، رشد و رهایی نزدیک‌تر می‌شوم.

ویرایش و رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم)
ارسال: راهنمای تازه‌ واردین همسفر زهرا (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی صفادشت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .