English Version
This Site Is Available In English

اخبار لژیون سردار مسافران و همسفران - نمایندگی نسترن اصفهان

اخبار لژیون سردار مسافران و همسفران - نمایندگی نسترن اصفهان

دوازدهمین جلسه از دوره اول لژیون سردار کنگره ۶۰، ویژه خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی نسترن اصفهان، با استادی مرزبان مسافر لیلا، نگهبانی همسفر سحر و دبیری مسافر زهرا، با دستور جلسه «نقش سی دی و نوشتن آن در آموزش» روز چهارشنبه مورخ ۲۸ آبان‌ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۹:۰۰آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان، لیلا هستم یک مسافر

شاکر خداوند هستم که امروز در این جایگاه در خدمت شما عزیزان هستم. دستور جلسه امروز «نقش سی دی و نوشتن آن در آموزش» است. باید بگویم، نوشتن سی دی در کنگره خیلی مهم است. وقتی که وارد کنگره می‌شویم، متوجه می‌شویم که باید جسم خودمان را به واسطه OT درمان کنیم، در کنار آن افکار افیونی و روان ما نیز باید درمان شود. چگونه؟ به واسطه جهان‌بینی صحیح که با آموزش‌های کنگره و نوشتن سی‌دی‌ها شکل می‌گیرد.

برای اینکه بتوانیم در تعادل قرار بگیریم، باید مرتب در حال آموزش و نوشتن سی‌دی‌ها باشیم. وقتی در کارگاه می‌نشینیم، از مشارکت‌ها آموزش می‌گیریم. وقتی در لژیون حضور داریم، از مشارکت هم لژیونی‌ها و صحبت‌های راهنمایمان آموزش می‌گیریم. وقتی در خانه سی دی می‌نویسیم، گویی لژیون شخصی ما با آقای مهندس است و به طور مستقیم تحت‌نظر ایشان، آموزش می‌گیریم و به واسطه نوشتن سی‌دی‌هاست که ما می‌توانیم قدم‌به‌قدم نفسمان را تزکیه و پالایش و تربیت کنیم.

خدمت‌های کنگره ۶۰، مخصوصاً خدمت مالی، برای تزکیه و پالایش من است. برای اینکه من لیلا جایگاه خودم را در کائنات پیدا کنم و بتوانم تغییرش بدهم. همه ما زمانی که در لژیون سردار جمع می‌شویم، طبق دعای کنگره، همه در پی هم‌روان شده‌ایم تا عبور کنیم، عبور کنیم از سمت تاریکی‌ها به سمت روشنایی‌ها، از ترس به شجاعت، از نفرت به سمت عشق و این را به همدیگر، یادآوری می‌کنیم.

در کنگره ۶۰ هر لژیونی رهایی دارد و لژیون سردار هم رهایی دارد. یعنی من لیلا، باید سردار، دنور و پهلوان بشوم. باید نشانی در بی‌نشانی دریافت کنم، و شاید به‌مراتب بالاتری.ما باید در لژیون سردار رها بشویم. آقای مهندس اولین خشت کنگره ۶۰ را با بخشش، بنا کردند، با بخشیدن متد DST به همه، به کنگره، به جهانیان و بعد از آن، بستر لژیون سردار را برای ما مهیا نمودند که با مفهوم عشق و عظمت بخشش، آشنا شویم وگرنه کنگره به پول من، نیازی ندارد.

من در کنگره رایگان درمان می‌شوم، ولی مفتی نیست. چون من به‌ازای تک‌تک سلول‌های بدنم که احیا شدند، به کائنات بدهکارم و باید پرداخت کنم و اگر اینجا پرداخت نکنم، جاهای دیگر باید بپردازم. دستانی که می‌بخشند مقدس‌تر از لبانی هستند که دعا می‌کنند. از بیداری تا هوشیاری، فاصله‌ای نیست. من باید هر روز، خودم را بیدار کنم. مسئله احیای نفس، مسئله شوخی برداری نیست. شاید همه ما در این مقطع یادمان نباشد، ولی قطعاً فلک و افلاک را گشته‌ایم که الان روی زمین هستیم که تکلیف خودمان را انجام بدهیم.

شاید خیلی‌ها دلشان می‌خواست به‌جای ما باشند که بتوانند به واسطه کنگره یک‌نفس، را، احیا کنند و چقدر ما، باید حافظ این فرصت‌ها باشیم. باید مانند آن رقصنده‌های آسمانی، باشیم. آقای مهندس در سی‌دی‌ها همیشه از بُعدهای بَعد می‌گویند. از صور پنهان می‌گویند، از سرزمین اشراق می‌گویند. آقای مهندس می‌خواهند، ما بیدار، آگاه و آماده بشویم و کوله‌پشتی‌مان را پر کنیم.

من با دوستانی که پهلوان شده‌اند صحبت می‌کردم متوجه شدم؛ اکثرشان ۵۰۰-۶۰۰میلیون پول را اصلاً در زندگی‌شان ندیده‌اند و فقط این تمنای دل می‌خواهد. وقتی آقای مهندس یک‌تنه ایستادند برای همه ما و متد را به‌رایگان در اختیار ما و جهانیان قراردادند که درمان بشویم، الان ما کنارشان هستیم. من همیشه وقتی که مسئله‌ای برای خودم، پیش می‌آید با ارادت بسیاری که نسبت به آقای مهندس دارم، یک جمله می‌گویم؛ واقعاً هیهات اگر ایشان یار بخواهند و ما نباشیم. باید صدِ خودمان را بگذاریم. باید بتوانیم در کنگره که یک شهر است، شهروند کنگره باشیم.

من در مشارکتم گفتم: اگر گفتند بچهٔ کدام محل هستید؟ بتوانیم بگوییم بچهٔ محله لژیون سرداریم. دیروز که رفته بودم خدمت آقای مهندس، چه لحظه باشکوهی بود. من حاضرم از صبح تا شب سرکار بروم که بتوانم پهلوانیم را پرداخت کنم و سال دیگر دوباره برای کسب اجازه، خدمت ایشان برسم.زمانی که از ایشان درخواست می‌کنید به شما اجازه پهلوانی بدهند، لحظه خیلی شیرینی است. قشنگ‌ترین تصویری است که کائنات برای شما ثبت می‌کند. قشنگ ترین هدیه ای است که به شما داده می‌شود، و امیدوارم که به دست تک‌تک شما عزیزان برسد. ان‌شاءالله که روزی‌تان بشود و بتوانیم همه ما از این فرصت استفاده کنیم.

ما باید صدِ خودمان را بگذاریم. چرا که خدمت‌های کنگره برای تزکیه و پالایش است. من فکر می‌کنم، دارم خدمت می‌کنم و در اصل این پول را من نمی‌کنم، این من نیستم. در واقع سکوهایی است که برای تزکیه و پالایشم باید عبور کنم. کنگره به پول من احتیاجی ندارد، من می‌خواهم تزکیه و پالایش کنم. من می‌خواهم، با بخشش، از تاریکی‌هایی که در درونم هست و خیلی سخت و سنگین است، عبور کنم . ولی نیرویی به اسم عشق و بخشش وجود دارد، حرارتی دارد که می‌تواند آن تاریکی‌ها را آب کند و من را صیقل بدهد.

از این فرصت‌هایی که آقای مهندس در اختیارمان قراردادند، نگذریم. باتدبیر و آگاهی از آنها، استفاده کنیم. فرصت را غنیمت بشماریم و کوله‌پشتی‌مان را پر کنیم. من واقعیت، دیروز خیلی حس قشنگی داشتم. انگار در آسمان‌ها پرواز می‌کردم. در زمین نبودم، واقعاً حس می‌کردم در لامکانم. من آرزو می‌کنم و از خدا می‌خواهم همه شما، این لحظه را تجربه کنید. چون فکر نمی‌کنم کسی حسی به این زیبایی را در جای دیگری بتواند دریافت کند، وقتی تو را برای بخشیدن قبول می‌کنند.
 
تعداد اعضای لژیون سردار:۳۳ نفر
تعداد مشارکت‌کنندگان:۶ نفر
تایپ: مسافر زهرا دبیر لژیون سردار - نمایندگی نسترن اصفهان
ویرایش: مسافرهاجر- لژیون هفتم نمایندگی نسترن اصفهان
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .