همسفر مسیح:
یادگیری فقط درمورد درس و مشق نیست بلکه خلقت انسان و موجودات بر پایه و اصول یادگیری بنا شده است. در کنگره۶۰ یادگیری به مفهوم آموزش و دانایی برمیگردد و این را هم میدانیم که زندگی خودش یادگیری است. یادگیری یعنی مجموع تفکر، تجربه و آموزش را به تعادل رساندن و معرکه گیری درست مقابل یادگیری است که نشانه جهل و نادانی و ناآگاهی انسان است؛ زمانی که انسان اشتباهات خود را نمیپذیرد و دیگران را مقصر میداند وارد معرکه گیری شده است. در معرکه گیری سه صفت ترس، ناامیدی و منیت وجود دارد، کسی که معرکه گیری میکند به دلیل منیت بالا اشتباهات خود را قبول ندارد و ترس این را دارد که دیگران او را مقصر بدانند و برای همین همیشه ناامید است و همیشه در حال نق زدن است. کسی که در کنگره به درمان رسیده باشد هیچگاه بد کنگره را نمی خواهد و وارد معرکهگیری نمیشود ولی کسی که به ظاهر به درمان رسیده است و مخفیانه مواد استفاده میکند با ایراد گرفتن و معرکهگیری دائماً در حال پوشاندن اشتباه خود است بنابراین همیشه طلبکار است. یادگیری و معرکهگیری تضاد هم هستند و ما باید این دو را به تعادل برسانیم. شخصی که به دنبال یادگیری است همیشه به دنبال آموزش و آگاهی است و در صدد بالابردن دانایی خود است و همیشه از معرکهگیری دوری می کند و کمتر در وجودش ترس و کینه است و در آخر هر چه سطح آگاهی ما بالاتر باشد دانش و معرفت ما هم بالاتر میرود و در نتیجه معرکهگیری کمتر میشود؛ نباید بگذاریم که معرکهگیری ما را از دانش دور کند و نیرو و انرژی ما را تخریب کند.
همسفر فریبا:
رابطه یادگیری و معرکه گیری؛ به نظر من بین یادگیری و معرکهگیری رابطهای مستقیم میباشد. اگر در هر چالش و مسئلهای دچار معرکهگیری بشوم و راه را به حاشیه ببرم و یا میزان تقصیر و سهم خود را در آن چالش انکار کنم و یا فرافکنی کنم و مقصر را دیگران بدانم به همان میزانی که در معرکهگیری که حاکی از نادانی و جهالت من است فرو میروم به همان میزان از یادگیری سهمی برنمیدارم و نور آگاهی بر من تابیده نمیشود. در هر مسئلهای اگر من مسئولیت آن مسئله را بپذیرم و به خود بگویم کجای کار من اشتباه بوده است، کجای کار را به غلط انجام دادهام؛ این یعنی مسئولیت پذیری و این مسئولیت پذیری حتماً مرا به سمت آگاهی و دانایی و کسب تجربه هدایت میکند. اگر در هر چالش و مسئلهای خودم را حق به جانب ببینم، خودم را درست ببینم، تمام حقها را به خودم بدهم، مطمئناً من بهرهای از آگاهی و خرد نخواهم داشت و علاوه بر اینکه به سمت تاریکی و جهالت فرو میروم چون در حاشیه هستم حالم خراب میشود و جسم و روان من بهم میریزد. در هر چالش و مسئلهای در ابتدا برای خودم مشخص میکنم و از خود میپرسم فریبا میخواهی وارد معرکهگیری شوی یا میخواهی دانایی کسب کنی و آموزش بگیری؟ به نظر من همین سوال میتواند مرا در ابتدا به تفکر و در ادامه به انتخابی درست که یادگیری است هدایت کند.
همسفر فاطمه:
رابطه یادگیری با معرکه گیری؛ مسئله یادگیری و فراگیری تنها مختص یک موضوع و تبدیل آن به مسئله دیگر به نام معرکهگیری میشود. در معرکهگیری سه صفت ترس، منیت و ناامیدی وجود دارد. فردی که معرکهگیر است به دلیل وجود منیت نمیتواند اشتباهات خود را قبول کند زیرا ترس آن را دارد که دیگران او را مقصر دانسته و از خواستههایشان دور شود. معرکهگیری حواس و تمرکز ما را از آموزش دور کرده و نیرو و انرژی ما را خراب میکند. فردی که در کنگره به درمان رسیده باشد هیچگاه بد کنگره را نمیخواهد و معرکهگیری نیز نمیکند. معرکه گیری، نق زدن، حاشیه همه و همه تجلی نادانی و جهل و ناآگاهی است؛ برای همین در تمام جلسات کنگره 60 در بدو شروع جلسه، نگهبان میخواند که برای رهایی از دست بزرگترین دشمن خودمان که جهل و نادانی خودمان است، 14 ثانیه سکوت نماییم و به خدا پناه ببریم؛ ما دشمن بیرونی نداریم، دشمن ما در درون ما است. هیچکس از بیرون نمیتواند به ما آسیب برساند، آن کس که به ما آسیب میرساند، خود ما هستیم، تنها کسی که میتواند ما را نابود کند، تنها کسی که میتواند جایگاه ما را متزلزل کند و باعث سقوط ما شود فقط و فقط خود ما هستیم، جهل و نادانی ما است، جهل و نادانی که ممکن است در درون هر انسانی باشد و برای همین باید بیاموزیم، باید یاد بگیریم، باید آموزش ببینیم و عمل کنیم؛ بهترین روش وقتی با یک موضوعی که دارد در صور آشکار و پنهان تبدیل به حاشیه و معرکهگیری میشود این که موضوع را در ابتدا رها کنیم تا بتوانیم بعد از مدتی بهتر پیرامون آن تصمیم بگیریم و در جهت رفع ایراد آن موضوع تلاش کنیم.
رابط خبری: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون دوازدهم)
ویرایش: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر زینب(لژیون چهارم) دبیر دوم سایت
ارسال: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر زینب(لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر مسعود
- تعداد بازدید از این مطلب :
83