English Version
This Site Is Available In English

هنگام سی دی نوشتن تمام حس‌های ما درگیر می‌شود

هنگام سی دی نوشتن تمام حس‌های ما درگیر می‌شود

پنجمین جلسه از دوره سی ونهم از سری کارگاه های آموزشی، عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی فردوسی مشهد، با استادی راهنمای محترم مسافر احمد، نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه "نقش سی دی ونوشتن آن در آموزش "پنجشنبه  29 آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت  16:30 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر
دستور جلسه امروز شامل دو بخش می‌باشد: بخش اول دستور جلسه نقش سی دی و نوشتن آن در آموزش و بخش دوم تولد یک سال رهایی مسافر جواد
برای ما مصرف‌کنندگان مواد مخدر نوشتن سی دی کار خیلی سختی است من هم با توجه به اینکه مدرک لیسانس دارم برای من نوشتن سی دی نیز خیلی سخت بود و حتی در ایام تحصیل به‌اندازه‌ای که در کنگره سی دی نوشتم در آنجا ننوشتم نکته قابل‌توجه برای سفر اولی‌ها این است که ما در کنگره 60 مثلثی داریم بنام مثلث دانایی و لازمه آن دانایی مؤثر است که یکی از اضلاع آن آموزش هست و بعد تفکر و تجربه است که لازمه آن آموزش است آیا دانش ماقبل از ورود به کنگره 60 درست بوده است؟ افرادی بودند که در مقطع دکتری تحصیل کردند ولی مصرف‌کننده شدند پس صد در صد آموزش آن‌ها غلط بوده که باعث شده به مصرف مواد ختم شود برای رسیدن به جهان‌بینی درست باید آموزش‌های متفاوتی ببینیم مثلاً حدیثی داریم این‌که می‌گوید زگهواره تاگور دانش بجوی که کسب دانش هیچ موقع متوقف نمی‌شود در اینجا چه چیزی بهتر از سی دی نوشتن برایمان وجود دارد امکان دارد با خودمان بگوییم سی دی نوشتن برای من چه‌کاری می‌خواهد انجام بدهد مثلاً نفس، روح، جسم، روان، جهان‌بینی چه تأثیری در درمان اعتیاد ما دارد به فرموده آقای مهندس تا ما شناختی از انسان نداشته باشیم نمی‌توانیم اعتیاد خودمان را درمان بکنیم و به تعادل برسیم و هنگام سی دی نوشتن تمام حس‌های ما درگیر می‌شود .

حس اولین شروع به‌کارگیری قوه عقل است وفکرواحساس ما وقتی درگیر چیز منفی بشود وآن افکار منفی که در ذهن ما است با نوشتن سی دی وعملا به قول آقای مهندس یک نوع یوگا و یک نوع درمان است که رهجو در کنگره 60 آن را انجام می‌دهد و اگر نوشتن سی دی را به‌عنوان اجبار انجام بدهیم آهسته آهسته آن حس‌ها تغییر می‌کند وقطعا به حال خوش می‌رسید.

اعلام رهایی وورود به سفر دوم جهان بینی 

در ادامه شاهد جشن تولد یک سال رهایی مسافر جواد رهجوی راهنمای محترم مسافر احمد از لژیون دوازدهم بودیم .

آرزوی مسافر جواد:  آرزومی کنم که تمام آرزوهای همه  شما برآورد بشود.

سخنان راهنمای مسافر:

سلام دوستان احمد هستم این مسافر. خدا را شاکر و سپاسگزارم یک بار دیگر این توفیق به من داده شد این جایگاه را تجربه کنم از همه دوستان کمال تشکر و سپاسگزاری دارم که در جشن جواد عزیز و همسفران عزیزش شرکت کردند و به جواد عزیز و همسفرانش و رهنمایان محترم همسفرانش تبریک عرض می‌نمایم و ااز جواد حرف زیاد هستدکه بگویم اما وقت را به خودشان می دهم تا خودشان از حس و حالشان بگویند ،جواد در گذشته مشکلات زیادی داشت و در حال حاضر هم مشکلات هست اما با تمام قدرت و با تمام عشق و محبت دارد این مسیر را ادامه می دهد و برایش آرزوی بهترین‌ها را دارم و امیدوارم که به هر آنچه که می‌خواهد برسد .

سخنان مسافر:

سلام دوستان جواد هستم یک مسافر خدا را شکر می‌کنم که من و خانواده‌ ام در مسیر کنگره ۶۰ قرار گرفتیم تا بتوانیم آموزش بگیریم و بتوانیم آن را کاربردی کنیم و تشکر فراوان می‌کنم از آقای رضا ریختگر راهنمای محترم فرزندم آقا علیرضا که بسیار زحمت کشیدند و انشالله که مزد تمام این خدمت‌هایی که انجام داده اندسرتاسر نور بشود و در زندگیشان جاری و ساری باشد و از خانم فرزانه راهنمای محترم دخترم تشکر می‌کنم به واسطه زحمتی که برای کوثر جان کشیدند و برای ایشان هم آرزوی سلامتی و تندرستی دارم، از راهنمای خودم آقا احمد عزیز که واقعاً هرچه بگویم کم گفتم، احمد آقا ماشالله سلاحی قوی بنام عشق و محبت دارند . که در لژیون واقعا جاریست و من بسیار آموختم در رابطه با گذشته‌ای که من طی کردم تا به اینجا رسیدم معمولا همه مسافران از نظر کلیات خیلی شبیه هم هستند ولی در جزئیات فاصله زیاد است، من یادم است هرکسی می‌خواست در قوم و خویش مثال بزند می‌گفت بچه فلانی. می‌گفت همسر فلانی نمی‌دانم پدر فلانی فرزند فلانی این اعتیاد کاری کرد که شد برعکس یعنی شده بودم درس عبرت تمام آشنایان قوم و خویشان همسایه‌ها و بسیار تا بسیار پستی بلندی‌های زیادی را در اعتیاد تجربه کردم شما آنچه که فکر کنید در رابطه با ترک من انجام دادم دیگر رفتم جواب نداد، باز برگشتم ابوالفضل درمانی رفتم تمچیزک زدم، تی سی و کمپ رفتم و هر کاری کردم واقعا نشد. به خاطر این که راهش راه درستی نبود و من اینجا شکرگزار خداوند هستم که کنگره ۶۰ را در مسیر من قرار داد تا من بتوانم سفر کنم و مهم‌ترین مسئله‌ای که در کنگره ۶۰ برای یک سفر اول یا سفر دوم احیا می‌شود مسئله امیدواری است من یادم نم رود که دو سال پیش آمدم کنگره به قدری ناامید بودم به قدری. وضعیت جسمانیم خراب بود که با فشار خون ۲۲ و ۲۳ وارد کنگره شدم یعنی خدا به من خیلی رحم کرده که من زنده ماندم ، از پسرم بسیار تشکر می‌کنم در گردن من حق پدری واقعاً دارد، چه دوران مصرف و چه از موقعی که من کنگره آمدم ،سنگ تمام گذاشته است از او ممنون و راضی هستم و انشالله که خدا از او راضی باشد و بهترینها براش اتفاق بیفتد و همچنین از دخترم واقعاً راضیم و تشکر می‌کنم ایشان هم حق مادری به گردن من دارد، واقعاً خیلی زحمت کشیده و راضیم و برایش بهترین ها را از خدا آرزو می‌کنم، از مادرم تشکر می‌کنم که واقعاً سنگ صبور من بودند هر کار دلم خواسته در زندگیشان کردم ولی در همه حالت حامی من بوده است

سخنان راهنما همسفر علیرضا :

سلام دوستان رضا هستم یک همسفر، خیلی خوشحالم در کنار علیرضا، پدرش خانواده محترمش هستم و به جواد آقا و راهنمای محترمشان و خصوصا به علیرضا و خواهر محترمشان ، راهنمای محترمشان تبریک می گویم .اینها همه دست در دست همدیگر داده اند تا یک مقصدی را بپیماییم با همدیگر خوب ما هر جا می رویم خیلی تاکید داریم که تبلیغات کنیم برای همسفران آقا چون ورودی‌های مان به تناسب خانم‌ها که اینجا هستند خیلی کمتراست لطفا فرزندان و برادرانتان را بفرستید تا قبل از اینکه اتفاقی که نباید بیفتد را ما بهشون آموزش بدهیم .شما بیشتر با خانواده ها درگیر هستید و اکثراً ضربه خورده‌اید ولی ما با کسانی درگیر هستیم که.می خواهند بروند ببینند چیه؟ تازه می‌خواهند ببینند پدری که مصرف کننده بوده این چیه؟ دو تا دود بگیره واقعاً معتاد می شود ؟ خیلی از بچه‌ها هستم که تو سن ۱۲ یا۱۳ سالگی رفتن یواشکی سر وسایل باباهاشون و می‌خواستند ببینند پدر که قهرمانشان هست چه کاری می کند و این وافوره و مواد چیه؟ و گرفتار شدند لذا این‌ها را اگه بیاورید در جمع ما جلوخیلی از آن مسائل بعدی گرفته می شود از علیرضا من خیلی ممنونم خوب سفر کرد چهل سی دی اش را نوشته است و از 30 سی دی هم ۲8 عددش را نوشته است و انشالله چند وقت دیگر دوباره برای ۳۰ سی دی تهران می رویم . خیلی پسر خدمتگزاری هست تغییرات خیلی خوبی داشته است و در این یکی دو سالی که آمده است ،خدمتگزار هست امیدوارم مرزبان بشود،اقدام کرده و امیدوارم مرزبانی هم اورا ببینم و بعد به فکر راهنما شدنش انشالله باشیم من فقط یک تشکر از آقای اختراعی بکنم، خیلی ممنون آمدید شعبه همسفران آقا و در گریزان ما شرکت کردید و ۱۵۰ تومان آنجا کارت کشیدید و برای گلریزان موسیقی هم دنور شدید.

سخنان همسفر علیرضا :

سلام دوست علیرضا هستم یک همسفر خدا را شکر که امروز در جمع با محبت شما هستم و تشکر می‌کنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان، از زحمات راهنمای محترم پدرم احمد آقا تشکر می کنم و از راهنمای خوب خودم آقا رضا ریختگر و راهنمای خواهرم تشکر می کنم چیزی که من بخواهم بگویم این است که یک حرفی را آقا مرتضی همیشه می گویند که هر طوری که خودت را بینی هستی هم تو رو همینجوری می‌بیند و خدا رو شکر می‌کنم که در کنگره ام تا اول خودم را خوب ببینم تا هستی هم من را خوب ببیند.

سخنان راهنمای هم‌سفر کوثر :

سلام دوستان فرزانه هستم یک همسفر این شب عزیز را به کوثر جان، پدر و برادرشان تبریک می گویم ،این خانواده خیلی موفق هستندو درلژیون ما به کوثر جان خیلی غبطه می‌خورند، می گویند کوثر تو خیلی زرنگ هستی، ما شاید توی ۳۰ سالگی ۴۰ سالگی وارد کنگره شدیم اما کوثر از ۲۰ سالگی وارد کنگره شد و این شانسیی است که بهایش را کوثر عزیزم پرداخت کرده است، دختر عزیزم بعد از ۱۰ ماه، چهل تا سی دی اش را نوشت و برای رهایی که رفتیم، یادم است که باران هم می‌بارید و رحمت خدا شامل زندگیشان شده بود و شروع به باریدن کرد خیلی روز به یاد ماندنی بود روز رهایی کوثر جان. رفته رفته 30 سی دی رو شروع کردیم به نوشتن و روی اضلاع شخصیت شروع کردیم کار کردن و تازه کوثر جان با آن ابعاد پنهانی زندگیش که چرا این چراها و محرومیت ها در زندگیش برایش پیش امده بود و با حقیقت زندگیش آشنا شد خیلی دختر خوب مودب سر به راه و هوشیاری هست من از او خیلی راضی هستم ، دبیر لژیون هستند و امسال سردار هم شدندو به او تبریک می گویم که آدمهای هوشیار و آدمهای با دل بزرگ سردار می شوند ، او مهندسی کامپیوتر می خواند و امیدوارم که با موفقیت به سر منزل مقصود برسد .

سخنان هم‌سفر کوثر :

سلام دوستان کوثر هستم همسفر، خیلی خدا را شاکر و سپاسگزارم که در کنگره هستم و دارم آموزش می‌گیرم و سعی می‌کنم که انشالله آن را کاربردی کنم ، می‌خواهم تشکر کنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را فراهم کردند برای ما و از راهنمای پدرم احمد آقا و راهنمای برادرم آقای ریخته‌گر و همچنین بیشتر از همه از راهنمای محترم خودم خانم فرزانه جان که خیلی برای من زحمت کشیدند تشکر می کنم و امیدوارم که فرمان بردارباشم ممنون که به صحبت‌های من گوش کردید

تایپ: مسافر ناصر لژیون دهم و مسافر علیرضا  لژیون پنجم

ویرایش: مسافر علیرضا لژیون پنجم و مسافر مرتضی لژیون دوم 

تصویربردار : مسافر جواد لژیون نوزدهم 

تنظیم و ارسال: مسافر محمد لژیون پنجم 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .