مشارکت تعدادی از اعضای لژیون اول نمایندگیشفا در باب دستور جلسه هفته
" نقش سیدی و نوشتن آن در آموزش "

مسافر قاسم؛
اوایل سفر که بودم، وقتی استاد راهنما فرمودند که باید سیدی بنویسید و چهل سیدی را کامل کنید تا انتهای سفر، خیلی برایم سخت بود، نه این که بگویم عادت نداشتم به نوشتن، نه، اما نوشتن برایم همیشه خیلی آسان و راحت نبود. کلاً وقتی قلم به دست میگیرم، خیلی با آرامش و کندی نوشتن را انجام میدهم.
حال، یک سیدی که شصت یا هفتاد دقیقه زمان داشت، من باید در بیست و پنج تا سی صفحه مینوشتم که اوایل برایم مشکل بود. حقیقتاً چون با این فرآیند آشنا نبودم و آگاهی لازم را نداشتم، فکر میکردم این کار سخت و دشوار است. احساس میکردم شاید هم نیاز نیست و فقط گوش دادن کافی است. من به کنگره آمده بودم تا اعتیاد خود را ترک کنم، نه اینکه به قول معروف خطاط شوم یا چیزی بیشتر از آنچه دارم یاد بگیرم.
احساس میکردم که خیلی چیز فهمم و چیزهای زیادی را میدانم، اما زمانی که سیدی اول را نوشتم، متوجه شدم که تقریباً هفتاد درصد از راه را آمدهام و فهمیدم که در حقیقت من هیچی نمیدانم؛ نه از خودم، نه از اطرافم و نه از دنیای پیرامونم. با هر قدمی که جلو رفتم، یقین پیدا کردم که کنگره همان نقطهی گمشده من است، کنگره جایی است که میتوانم به آن تکیه کنم.
با آموزشهایی که گرفتهام حالم اصلا با قبل از ورودم به کنگره قابل مقایسه نیست و تمام سعی و تلاشم را به کار میبندم، صد خودم را میگذارم تا انشاءالله با توکل به خدا و با حرکت، بتوانم چیزی که از من خواسته شده را محقق کنم؛ رهایی روح، روان و جسمم را به مرحلهای برساند که انشاءالله فردی شوم که خیلیها میتوانند به من اتکا کنند.
این امر نیازمند این است که تمام سیدیها را بهطور کامل بنویسم، نیازمند این است که در مسیر باشم، نذر داشته باشم، تدبیر و تعقل به خرج دهم و اصطلاحاً فرمانپذیر باشم؛ یک فرمانپذیر واقعی، کسی که به هر کاری ایمان دارد و به هر کاری عشق میورزد، به آن چیزی که میخواهد میرسد.

مسافر کاوه؛
تمام سیدیها از نظر من، مطالب بسیار مهمی را به زبانی شیوا و روان برای تمامی کسانی که خواهان آموزش و زندگی بهتر هستند، توضیح دادهاند. یادگیری مسائل و مطالب چند مرحله مهم دارد: دیدن، شنیدن، نوشتن و تکرار.
دیدن هر آنچه که کسانی که قبلاً این راه را پیمودهاند، آموختهاند و به آن عمل کردهاند، آموزشی برای ماست. مانند آقای مهندس، ایجنت محترم، مرزبانهای عزیز، راهنمایان گل و دوستداشتنی و تمام عزیزانی که در کنگره خدمت میکنند.
برای مثال، وقتی راهنما میگوید که همه صبح به پارک یا استخر بیایند، خود ایشان سر وقت آنجا حضور دارند. این موضوع به ما آموزش میدهد که وقتشناسی، انضباط و تعهد به یکدیگر چقدر اهمیت دارد.
شنیدن نیز نقش بسیار مهمی دارد. زمانی که شما به سیدیهایی که سخنان گوهربار مهندس عزیز در آنها وجود دارد، گوش میدهید، در حال آموزش هستید. وقتی به حرفهای راهنما گوش میدهید، در حال یادگیری هستید. همچنین، هنگامی که به سخنان استادان در جلسات هفتگی و مشارکتها گوش میکنیم، باز هم در حال آموزش هستیم و این دیدن و شنیدن ۵۰ درصد کار است و باقی کار به نوشتن و تکرار آن مربوط میشود. چرا که در نوشتن، شما باید از دیدن و شنیدن کمک بگیرید، زیرا برای نوشتن باید ببینید و بشنوید تا بتوانید مطلبی را بهدرستی بیان کنید.
چون در نوشتن، هم دیدن و هم شنیدن در کار است، هر مطلبی که مینویسید، در واقع سه بار آن را مرور کردهاید. و اگر آن را تکرار کنید، میدانید که چند بار آن را مرور کردهاید. هر بار تکرار، مطلب را به مرور عمیقتر میکند و فهم و درک بیشتری از آن به وجود میآورد. پس نوشتن و تکرار، امری بسیار مهم در آموزش است.

مسافر مهدی؛
نوشتن سیدی، یک سفر عمیق و معنادار از درون به سوی حقیقت است. این فرآیند نه تنها به ما این امکان را میدهد که افکار و احساسات خود را ترتیب و ساماندهی کنیم، بلکه ما را به تأمل درونی و خودشناسی عمیقتری هدایت میکند.
هر بار که قلم به دست میگیریم و کلمات را بر روی کاغذ میآوریم، در واقع در حال کاوش در اعماق وجود خود هستیم و به حقیقتی که در درونمان نهفته است، نزدیکتر میشویم.
نوشتن سیدی همچنین به معنای ساختن پلی میان ذهن و جهان هستی است. این پل، ما را به آگاهی هل میدهد و ما را قادر میسازد تا ارتباطی واقعی و عمیق با محیط اطراف خود برقرار کنیم. هر کلمهای که مینویسیم، مانند سنگی است که بر روی این پل قرار میگیرد و به ما کمک میکند تا با دقت بیشتری به جهان بینی و درک عمیقتری از هستی برسیم.

مسافر حمید؛
بیایید فرآیند ننوشتن سیدی را بررسی کنیم. من از زمان شکلگیری هویتم، یعنی سن ۱۷ سالگی، با مواد مخدر و مشروب آشنا شدم. هویت من با کمک افیون شکل گرفت، و بهخوبی به خاطر دارم که از همان اولین بارهای مصرف، اختلافاتم با خانواده آغاز شد. نظم زندگی و کارم در هم شکسته شد و با همسرم نیز تنشها و اختلافات زیادی را تجربه کردم. چرا این چنین شد؟
نبود آموزش.
نوشتن سیدی، یعنی شروع آموزش و آموختن درس زندگی. این عمل به من کمک نموده تا ناامیدیها و چالشهای گذشتهام را به فرصتهای یادگیری تبدیل کنم.
امروز، بعد از ۹۳ روز زندگی در کنگره، تغییرات شخصیتی و نظم برایم قابل لمس است. این مدت به من آموخته که زندگی بهتری را میتوانم برای خودم بسازم. من توانستهام با نوشتن سیدی، آگاهی خود را افزایش دهم و به نقاط قوت و ضعف خود بپردازم. این فرآیند، به من اجازه داده تا به خودم و اطرافیانم با دیدی جدید بنگرم.
نوشتن سیدیها نهتنها به من نظم و انضباط بیشتری در زندگی بخشیده، بلکه توانستهام روابط خود را بهبود بخشم و درک عمیقتری از خود و دیگران پیدا کنم. این سفر، سفر آگاهی و تحول است و من حالا با امیدواری و ایمان به آینده قدم برمیدارم.
مرزبان خبری؛ مسافر علیاصغر
ارسال؛ مسافر محمدرضا ل۷
- تعداد بازدید از این مطلب :
79