چهاردهمین جلسه از دور اول از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ ویژه مسافران نمایندگی رزن با دستور جلسه:((نقش سی دی و نوشتن آن در آموزش))با استادی مرزبان محترم مسافر علیرضا و نگهبانی مسافر عباس و دبیری مسافر محترم علی در روز سهشنبه مورخ ۲۷ آبان ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
به نام قدرت مطلق الله سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر.
تشکر میکنم از نگهبان محترم جلسه عباس آقا و ایحنت محترم آقا محید که بنده را برای استادی انتخاب کردند البته من استاد نیستم من هم مثل شما عزیزان شاگردم هستم. خیلی خوشحالم که یک بار دیگر قسمت من شد که اینجا بنشینم و از شما آموزش بگیرم. خیلی خوشحالم از دیدن قیافه های شاداب شما سفر اولی ها، از روزی که وارد اینجا شدید چقدر فرق کرده اید از قیافه هاتان معلوم است که آموزش گرفته اید برای من خیلی جای خوشحالی هست، خیلی خوشحالم از اینکه اینجا نشستم و از شماها آموزش میگیرم، آموزش این نیست که حتما باید من بیائیم بنشینم جلسه و برم، خیلی خوشحالم از اینکه خداوند به من این فرصت را داد در کنگره باشم این برای من یک توفیق بود با این سن سال بتوانم در جلسات شرکت کنم برای شماها یک درس است از اینکه من با این سن سال می توانم به کنگره بیایم. من واقعا خیلی زحمت کشیدم تا به اینجا رسیدم و توانستم این نتیجه را بگیرم. اگر سی دی نمی نوشتم اگر با این سختی های راه به همدان نمی رفتم و در همدان سفر نمیکردم برای من که سن سالی گذشته بسیار سخت بود با این حال ادامه دادم تا توانستم به این جا برسم و بتوانم در این شعبه مرزبان و خدمتگزار شما بشوم و برای شماها خدمت کنم این برای من خیلی جای خوشحالی دارد که نتیجه این زحمت کشیدن را بعد از ۱۰ ماه که این مسیر همدان را با این همه دوری هر روز رفت و امدم می کردم. ولی حالا می بینم.
شماها با این راه نزدیک نمیدانم چرا بعضی موقعه تنبلی می کنید چرا دیر میائید یا چرا نمیائید و غیبت می کنید چرا براتون سخت هست در این راه من تنها نبودم مرزبان محترم اقا ابوالقاسم و مرزبان محترم اقا جواد هم بوند با این سن سال زیادی که هر سه تامونم داشتیم بدون حتی یک جلسه غیبت در جلساتمان شرکت میکردیم. نگهبان محترم جلسه عباس آقا که تهران سفر کرده بود اینجا همدان سفر دومی بود و برای خدمت گرفتن مشتاق بود همیشه می امد برای خدمت کردن سفر اولش را تهران انجام داده بود و بعد از سفر اولش امده بود همدان خدمتگذار شده بود ما هر موقه ای که می رفتیم همدان عباس آقا قبل از ما انجا بود. یا ابوالقاسم ماه رمضان اشپزی می کرد و از صبح میرفت و سخت کار میکرد اشپزی کردن برای ان همه جمعیت کار مشکل بود ولی با عشق انجام می داد. یا اقا جواد هر موقع که من می رفتم انجا بود با چایی درست کردن خدمت می کرد همیشه به دنبال خدمت بود من سفر اولی بودم انها سفر دومی بودند من که سفر اولی بودم هم خدمت میکردم.

دستور جلسه این هفته سی دی و نقش سی دی نوشتن در آموزش، من خودم اگر سی دی نوشتن نبود نمی توانستم هیچ چیزی یاد بگیرم من دو ماه بود سفر میکردم راهنمای من گفت شما کی میخواهی سی دی نوشتن را شروع کنی من سنم بالا بود روم هم نمی شد بگم من نمی توانم بنویسم یک روز گفت شما کی میخوای شروع کنی اینقدر برام سخت بود اصلا راضی به نوشته نبودم اصلا نمی دانستم سی دی نوشتن چه طوری هست گفتم چه طوری از کجا بخرم چطوری خرید کردن سی دی را گفت و گفت که گوش میدی مینویسی امدم سی دی را خریدم و نشستم به نوشتن و از سی دی اول یک صفحه نوشتم دیدم خیلی بهم می چسبد خیلی چیزها را حتی از هر کلمه اش آموزش میگیرم که برایم جذابیت داشت راهش را پیدا کردم دنبالش را گرفتم یعنی هشت ماه سفر بودم دو ماه اول فقط سی دی ننوشته بودم هشت ماه سفر بودم در عرض ۶ ماه ۴۰ سی دی را تموم کردم کمتر از ۲۵ صفحه یا ۳۰ صفحه نداشتم نمیخوام از خودم تعریف کنم میگویم سی نوشتن اینقدر جذابیت دارد یعنی هر کس شروع کند به سی نوشتن اون موقع معنی سی دی نوشتن را می داند تا ننویسد نمی داند که سی دی به ما آموزش میدهد این سی دی بود که من را به اینجا رسانید خب خیلی ممنونم وقت جلسه رو نگیرم ممنون که حرفام را گوش کردید
مرزبان کشیک مسافر جواد

تایپ مسافر سعدالله
عکاس مسافر مجید
بارگزار مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
69