گاهی اوقات در زندگی روزها و لحظاتی پیش میآید که وقتی مشکلات و گرفتاری زیاد میشود، کل زندگی مختل و آرامش از انسان سلب میشود. در این مواقع انسانهای مختلف واکنشهای متفاوتی از خود بروز میدهند که از عمده آنها میتوان به این چند مورد اشاره کرد: بعضی افراد در آن لحظه خودشان را مبرا از هرگونه کوتاهی و اشتباه میدانند و دنبال مقصر بیرونی میگردند که فلانی، شرایط یا جامعه باعث شدند، الآن من در این موقعیت گرفتار شوم و شروع به معرکهگیری میکنند.
در این شرایط مشکل حل نمیشود که هیچ، بلکه با این رویه روزبهروز اوضاع خرابتر میشود یا ناامید و افسرده گوشهای مینشیند و منتظر است بدون اینکه خودش حرکت یا تلاشی کند که مشکل را حل کند، ساز ناامیدی میزند که تمام شد، درست نمیشود، به آخر خط رسیدم، من نمیتوانم یا توقع دارد دیگران بیایند و او را از این شرایط نجات دهند یا بدون اینکه خودش تلاش کند، معجزهای شود و شرایط تغییر کند. افرادی که در شرایط بحرانی این کارها را انجام میدهند، هیچگاه به نتیجه مطلوب نخواهند رسید و چه بسا مشکلاتشان روزبهروز بیشتر هم میشود.
عدهای هم هستند که با تمام وجود، اول آن شرایط را میپذیرند و در ادامه سعی میکنند با تفکر درست، مشورت و اقدام بهموقع آن مشکل را حل کنند و آرامش را به خود و زندگی خودشان برگردانند. با این مقدمه میرسیم به اینکه اگر من بخواهم در زمانهای بحرانی از راه درست به نتیجه برسم، چهکار کنم؟ در ابتدا باید آرامش خودم را حفظ کنم؛ یعنی از درون آرامش داشته باشم که بتوانم با دید صحیح آن مسئله را حلوفصل کنم؛ پس آرامش دنیای درون مسئله مهمی است که در تمام سطوح زندگی، حتماً باید آن را در نظر داشته باشیم.
در سیدی دنیای درون آقای مهندس مثلثی را مطرح مینمایند که میتواند در اینجا راهگشا باشد. یک ضلع آن دنیای درون، ضلع دیگر دنیای بیرون و قاعده آن خودمان هستیم که باید متعادلکننده این دو دنیا باشیم؛ یعنی باز هم خودم همهکاره هستم. دنیای درون کاملاً دست خودمان است؛ ولی دنیای بیرون درصدی دست ما است و درصدی هم دیگران و شرایط در آن دخیل هستند. انسانی که مالک دنیای درون خودش نیست، انسانی نامتعادل است و مشکل دارد. ساختارهای دنیای درون خود را باید طوری قوی کنیم که کسی و چیزی آن را بههم نریزد.
اگر من از درون ضعف داشته باشم، هر شرایطی، موضوعی و هر آدمی باعث میشوند با کوچکترین بالا و پایینی من را بههم بریزد. وقتی با این ضعف، دروازههای وجودی خودمان را باز کنیم، نیرویهای منفی را به دنیای درون خود راه دادهایم و اختیار دنیای درون از من سلب میشود و در ادامه نیروهای منفی مالک شش دانگ آن میشوند و آن زمان بیرون کردن این مهمان ناخوانده سخت میشود، دچار جنگ درونی میشویم تا بتوانیم ذرهای از دنیای درون خود را از نیروهای منفی پس بگیریم که کاری سخت است و نیاز به آگاهی، هوشیاری و تلاش زیادی در جهت درست دارد.
وقتی من از درون بههم ریخته باشم، منظور مردم را بد متوجه میشوم، بدبین هستم، به هر رفتار و حرف و حرکتی گیر میدهم و همیشه برداشت من از وقایع غلط و اشتباه است. گاهی در این مرحله آنقدر شرایط بغرنج میشود که شاید انسان به جایی برسد که تحمل نکند و از روی ناآگاهی خودکشی کند؛ اگر از درون قوی باشم، در مقابل مشکلات بیرونی کم نمیآورم و محکم و استوار مرحلهبهمرحله تلاش میکنم تا مشکلات را مرتفع کنم.
دنیای درون ما به تفکرات، اندیشه، پالایش و تزکیه ما مرتبط است و آنقدر مهم است که همیشه باید مراقب آن باشیم و از مسیر درست خارج نشویم. در زمان مشکلات باید اول آن را حل کنیم بعد عوامل به،وجود آمدن آن مشکل را بررسی کنیم که تکرار نشود. خودمان را بابت تمام اشتباهات و کوتاهیهایی که به علت ناآگاهی انجام دادهایم، ببخشیم و از این به بعد با دانایی و آگاهی خرابیها را درست کنیم و از لطف و حمایت قدرت مطلق هم در مسیر درست ناامید نباشیم.
خیلی از مشکلات ما مربوط به خودمان و دنیای درون ما است. از بیرون کسی مقصر نیست و زیر و رو کردن خاطرات قدیم خوب نیست، گاهی اوقات اوضاع را خرابتر میکند و حس انسان را بههم میریزد. حسی که قطبنمای ما است؛ اگر خراب شود، جهت اشتباه را نشان میدهد و ما را به قهقرا میبرد. انسان باید سعی کند به جایگاهی برسد که خاطرات بد محو شوند، بدیها را ببخشد و رها کند که خودش رها شود.
سعی کنیم دنیای درون خودمان را زیبا بسازیم و لذت ببریم؛ زیرا انتخاب با خودم است که چه دنیای درونی با چه کیفیتی برای خودم بسازم.دقت کنم ببینم؛ آیا صددرصد دنیای درونم دست خودم است و هیچ عامل بیرونی نمیتواند آن را بههم بریزد یا درصدی از آن کم یا زیاد دست دیگران است و هر لحظه میتوانند من را بههم بریزند و به آشوب بکشند؟ یا درصد بیشتر دنیای درونم به خودم تعلق دارد یا به عوامل بیرونی بستگی دارد؟ هر کسی در زندگی خودش و برخوردش در مواجهه با مسائل میتواند به این سؤالات پاسخ دهد.
با خودمان رو راست باشیم و خودمان را فریب ندهیم؛ چون میخواهیم اصولی و درست این مسئله را برای خودمان حل کنیم. انرژی که در حال حاضر تکتک ما داریم راحت بهدست نیاوردهایم؛ پس سعی کنیم آن انرژی را صرف خوبیها و زیباییها کنیم، مثبتنگر باشیم و کمتر روی بدیها زوم کنیم. ما مأمور به تلاش هستیم؛ ولی مأمور به نتیجه نیستیم؛ یعنی باید در تمام امور سعی و تلاش خود را انجام دهیم؛ ولی در ادامه، آن چیزیکه بهدست میآید دست ما نیست، راضی باشیم، قطعاً خیروصلاح من در آن است.
آن تلاشی که برای رسیدن به هدف انجام دادم؛ ولی نرسیدم، قطعاً در جای و زمانی دیگر پسانداز میشود، برای رسیدن به خواستهای دیگر، پس تلاش ما بینتیجه نخواهد بود. فقط آن تلاش، خرج خواستهای دیگر خواهد شد. گاهی در هیاهوی زندگی، خودمان و راهمان را گم کردهایم، تلاش کنیم خودمان و راهمان را پیدا کنیم؛ البته در مسیر زندگی هر چیزی که میخواهیم مجانی و رایگان نیست؛ باید بهای آن را بپردازیم. طبق وادی دوم هیچ مخلوقی بیهوده بهوجود نیامده است، حتماً فرمان یا فرمانهایی دارد که همه ما با هم و در کنار هم باید به انجام آن فرمانها برسیم.
ما در زندگی به وجود دیگران نیاز داریم؛ ولی باید کاری کنیم که کسی دنیای درون ما را بههم نریزد و در دنیای بیرون با دیپلماسی و حفظ حرمتها در کنار دیگران زندگی مسالمتآمیزی داشته باشیم. با تفکر، پسانداز، حفظ حریم شخصی خود و دیگران، با حرکت بهسمت ارزشها و دوری از ضدارزشها سعی کنیم دنیای درونمان را آباد کنیم تا عطروبوی آن دنیای بیرون ما را هم آباد کند. در زندگی خانه محکم و قوی بسازیم که در آن امنیت داشته باشیم. خانه ما مثل خانه عنکبوت سست نباشد که هر کودکی یا تندبادی آن را خراب نکند.
وقتی در مسیر درست قرار بگیریم، نیروهای الهی قطعاً به یاری ما خواهند آمد. وقتی با تفکر دنبال جرقههای نور برویم، راه را پیدا خواهیم کرد. یادمان باشد درون انسان قدرتهای زیادی تعبیه شده است؛ ولی گاهی ما بلد نیستیم از آنها استفاده کنیم، مثل موبایل که ما فقط از برنامههای محدودی استفاده میکنیم، خیلی از قابلیتهای آن را نمیدانیم و بلد نیستیم که استفاده کنیم. هرچه ایمان و توکل انسان در زندگی کمتر باشد ناآرامتر، افسردهتر و نگرانتر است. باور داشته باشیم خدایی وجود دارد که وقتی کم میآوریم و امیدمان از همه جا بریده میشود؛ اگر به او پناه ببریم، توکل و تلاش کنیم، نتیجه هر چه بهدست آید، قطعاً خیر است.
در مسیر زندگی با دانایی راه درست را پیدا کنیم و در جهت آن حرکت کنیم ما خودمان اختیار داریم. در زندگی شادی یا غم را انتخاب کنیم، امید یا ناامیدی را انتخاب کنیم. بزرگی میگفت: آن چیزیکه با چشم خودت میبینی، کمتر از نصفش را باور کن و آنچه با گوش خودت میشنوی، اصلاً باور نکن و چهقدر این حرف برای خود من راهگشا بوده، است و در زندگی با درک دیگران به آرامش بیشتری رسیدهام. زندگی در گذشته افسردگی و در آینده اضطراب و استرس میآورد، فقط در زمان حال باشیم و بدون آسیب و آزار دیگران از زندگی در زمان حال لذت ببریم.
در این مسیر قطعاً گوش دادن به فایلهای صوتی کنگره۶۰ و نوشتن آنها و تفکر کردن به این سخنان آموزنده برای ادامه مسیر و حرکت، بسیار کمککننده است که علم و هنر زندگی کردن در زمان حال را یاد بگیریم و عمل کنیم. امیدوارم از این فرصتی که خدا در اختیار ما قرار داده است نهایت استفاده را ببریم؛ چرا که فرصت یعنی یک زمان محدود، شاید الآن و این ساعت باشد، ساعتی دیگر یا فردا نباشد. به امید روزی که همگی با تمام وجودمان بیاموزیم و دنبال آرامش هیچ کجا غیر از درون خودمان نگردیم.
منبع: سیدی دنیای درون
نویسنده: راهنمای تغذیه سالم همسفر منصوره (لژیون دوم)
رابط خبری: مسافر تغذیه سالم همسفر شمسی رهجوی راهنما همسفر منصوره (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
272