English Version
This Site Is Available In English

تمام غم‌ها و رنج‌ها زاییده تفکر منفی ذهن ماست.

تمام غم‌ها و رنج‌ها زاییده تفکر منفی ذهن ماست.

چهارمین جلسه از دوره هجدهم از سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دلیجان، با استادی مسافر علی، نگهبانی مسافر علی‌مردان و دبیری مسافر منصور، با دستورجلسه :" نوشتن سی دی و نقش آن در آموزش "، درروز دوشنبه ۲۶ آبان ماه ۱۴۰۴، ساعت۱۷ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

امروز برای من مایه افتخار است که بر این صندلی تکیه زده‌ام و فرصتی یافته‌ام تا کوچکترین خدمتی را به عزیزان ارائه دهم. روزی بود که باور نمی‌کردم روزی بتوانم در جایگاه یک استاد بنشینم؛ زمانی که به راهنمای تازه‌وارد خود گفتم: «من چندین و چند قرص اعصاب و روان مصرف می‌کنم.» اما امروز، خداوند دری دیگر به روی ما گشوده است.

هنگامی که در لژیون نشستم و از نوشتن سی‌دی و آموزش سخن به میان آمد، با خود گفتم: «من چرا باید سی‌دی بنویسم؟ من که قرص‌های روان‌گردان و اعصاب مصرف می‌کنم! سی‌دی برای افراد بی‌اعصاب نیست!»

کم‌کم سعی کردم به سخنان راهنمایم گوش دهم. از همان روز اول، با نوشتن مطلب‌های کوچک شروع کردم. همان‌طور که آقای مهندس فرموده‌اند: «نیازی نیست به حد اعلی برسیم؛ اگر حتی یک جمله کوچک از سی‌دی‌هایی که می‌نویسی یا گوش می‌دهی برایت مفید بود و آن را اجرا کردی، همین کافی است.» نقش سی‌دی برای من بسیار مؤثر بود؛ در طول سفرم، هرگاه در مرحله‌ای متوقف می‌شدم، دوباره به مرور آن‌ها می‌پرداختم.

این یک واقعیت است؛ همان‌طور که آقای مهندس می‌فرمایند: «دو دو تا می‌شود چهار.» در کنگره، دو دو تا می‌شود چهار. دکتری که قرص اعصاب و روان تجویز می‌کند، می‌گوید: «شاید خوب شوی»؛ بلکه نمی‌گوید: «این درمان، قطعی و صددرصد است.»

هرگز فراموش نمی‌کنم روزهای اولی که در جلسات حاضر می‌شدم و با دیدن استاد جلسه از خود می‌پرسیدم: «آیا واقعاً ممکن است انسان به درمان برسد؟» در سفر اول، این تازگی دارد و هنوز درمان محقق نشده است. اما اکنون که به درمان رسیده‌ایم، درمی‌یابیم که تمام آن رنج‌ها، وهم و خیال و زاییده افکار منفی ما بوده است. اکنون به آن «دو دو تای چهار»ی واقعی آقای مهندس رسیده‌ایم و باور می‌کنیم. تمام این دستاوردها، حاصل تکرار و تمرین است. شاید در ده‌ها صفحه سی‌دی‌هایی که می‌نویسی، جملات تکراری وجود داشته باشد. آقای مهندس نیز در بسیاری از موارد، مفاهیم را تکرار می‌کنند. من نیز این ویژگی را در ایشان درک کرده‌ام.

در سی‌دی‌ها از بخشش و خشم سخن گفته می‌شود؛ تمام این آموزش‌ها در زندگی ما کاربردی است: چگونه خشم خود را مدیریت کنیم، چگونه ببخشیم، چگونه به موقع بخشش را اجرا کنیم، چگونه با ادب باشیم و چگونه سر وقت در شعبه حاضر شویم. تمام این مطالب برای خودمان مفید است و به روان ما آرامش می‌بخشد.

در ابتدا، وقتی کسی از نوشتن سی‌دی سخن می‌گفت، با خود می‌گفتم: «سی‌دی به چه درد من می‌خورد؟ من که ساعت خواب و سطح سروتونین بدنم را خودم کنترل می‌کنم! چرا باید سی‌دی بنویسم؟ من خودم آنالیزور خودم هستم!»

اما به تدریج متوجه شدم که واقعاً باید سی‌دی بنویسم. در این مسیر، از راهنمای عزیزم سپاسگزارم که با وجود تمام مشکلاتی که ایجاد کردم، صبورانه همراهی‌ام کرد. آقا محمد شاید به اندازه پنجاه رهجو به من خدمات بیشتری ارائه داده‌اند؛ چرا که من هر بار در بن‌بست‌ها بازمی‌گشتم و قبول نمی‌کردم که این راه، همان مسیر درست است؛ مسیری که همه راهنمایان و دیگران نیز آن را پیموده‌اند.

اما با پیشروی در این مسیر، کم‌کم حقایق برایم روشن می‌شد. هنگامی که به سی‌دی‌های «سد خونی» و «افکار بازدارنده» رسیدم، یا وقتی سی‌دی‌های سیگار و امواج بازدارنده را مطالعه کردم، تازه متوجه شدم که دستور جلسه چقدر جذاب و کاربردی است. وقتی درمی‌یابی که هروئین چگونه از سد خونی مغز عبور می‌کند، یا سیگار چگونه از غشای رگ‌ها گذشته و به مغز می‌رسد، اما بهترین داروها از ناحیه گردن به بالا وارد مغز نمی‌شوند، آن‌گاه صورت مسئله برایت روشن می‌شود و دیگر نمی‌توانی همچون گذشته به تماشای صحنه‌های سیگار کشیدن در فیلم‌ها بنشینی.

اگر فیلم آمریکایی تماشا کنی، به جای نگاه کردن به صحنه‌های سیگار کشیدن، به زیبایی‌های نایاب آن، مانند یک کاکتوس زیبا توجه می‌کنی. همان‌طور که دوستمان در اوایل سفرم گفت: «باید به آکواریوم و ماهی‌های رنگارنگ آن نگاه کنی تا حس خوبی پیدا کنی.»

در ابتدا، من در نوشتن سی‌دی‌ها بسیار عقب می‌افتادم، اما سعی کردم جبران کنم؛ هرچند دیر متوجه اهمیت آن شدم. پس از سفر اول، عاجزانه از شما می‌خواهم هرچه زودتر به سی‌دی متصل شوید. این یک شعار نیست؛ بلکه یک ضرورت است. با نوشتن سی‌دی، رهایی صددرصدی حاصل می‌شود. البته بحث TDS و موارد دیگر به عهده راهنماست، اما از نظر امواج و افکار، حالتان بهبود می‌یابد و درمی‌یابید با چه بدن هوشمندی طرف هستید. سیستمی که اگر حرف امیدوارکننده بزنی، حس خوبی می‌گیری و اگر حرف ناراحت‌کننده بزنی، همان اتفاق برایت رخ می‌دهد.

راهنمای عزیزم، آقای محمد، این موضوع را به زیبایی توضیح دادند و من در سفر دومم به خوبی آن را درک کردم. ایشان گفتند: «هیچ چیز بیرون از تو نیست؛ همه چیز در درون توست.» اگر بخواهیم خوشحال باشیم و زندگی زیبایی داشته باشیم، باید با افکار خود به صلح برسیم تا بتوانیم سفر خوبی را پشت سر بگذاریم و پس از پایان سفر اول، به سفرهای بعدی قدم بگذاریم.

از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید، صمیمانه سپاسگزارم.

عکس: مسافر رضا- لژیون دوم 

تایپ و ارسال خبر: همسفر مسعود- نگهبان سایت 

نمایندگی دلیجان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .