آنچه در تقدیر است آن به انجام میرسد؛ اما اعمال ما در خطوط تقدیر نقش بسیار مهمی دارند که به آن شکل دیگری میدهند. همسفر محبوبه به همراه مسافرشان با آنتیایکس شیشه به مدت ۱۰ ماه و ۲۵ روز سفر کردند به روش DST با داروی اپیوم به راهنمایی مسافر مهدی و همسفر ثریا ۳سال و ۱۱ماه است که آزاد و رها هستند. در قسمت دبیر، نگهبان، ورزشبان دارت در پارک ولایت، سایت، لژیون سردار و قسمت نشریات خدمت کردهاند و در حال حاضر در قسمت راهنمای تازهوازدین خدمت میکنند.

به نظر شما چرا راهنمای تازهواردین یکی از حساسترین و مهمترین خدمتها در کنگره۶۰ است؟
چون کسی که وارد کنگره میشود؛ قطعا همه راهها را رفته و به نتیجه نرسیده و تنها راه امیدش همین کنگره است که یا خودش با جستجو پیدا کرده یا کسی به او معرفی کرده است، برای همین بسیار مهم است که در بدو ورود چگونه با ایشان رفتار شود؛ چون خیلی شکننده و ناامید هستند. من به عنوان راهنمای تازهوارد کسی که روبهروی من است انگار خودم را مشاهده میکنم؛ یعنی روزی خودم هم همین حال را داشتم و در ناآگاهی کامل غوطهور بودم و با عشق و محبتی که از طرف راهنما نصیبم شد، پایبند کنگره شدم؛ پس باید با محبت و عشق واقعی با قلبم او را پذیرش کنم و تمامی قوانین را برایش بگویم و فضای امن کنگره را برایش توضیح بدهم و برایش تصویرسازی کنم و با مهربانی او را راهنمایی کنم تا جذب کنگره شود.
نقش سیدی نوشتن در حال خوش همسفران، را چگونه توصیف میکنید؟
سیدی نوشتن؛ یعنی آموزش گرفتن و این آموزش گرفتنهاست که ما الان همه در کنار هم آرام و در آسایش و آرامش هستیم چه در محیط بیرون و چه در خانواده. هر سیدی پر از نکته است که به ما علم و هنر زندگی کردن را یاد میدهد و در زندگی باعث میشود که ما ناامید نشویم از کارهای ضدارزشی دوری کنیم و مرتکب خطا نشویم؛ چون اگر قبلا این کار را انجام میدادیم از روی ناآگاهی بوده؛ ولی الان که دانایی و آگاهیمان بالا رفته بخواهیم انجام بدهیم ،هم حالمان خراب میشود و هم این که خودمان را سرزنش میکنیم. نوشتن سیدی باعث میشود که افکار منفی را از خودمون دور کنیم و با دور شدن آن بسیاری از بیماریها درمان میشود؛ چون افکار و اندیشه منفی، روان ما را خراب میکند؛ وقتی روان در آسایش نباشد جسم نیز خراب میشود و همه اینها در پرتو نوشتن سیدی و آموزش گرفتن از آنهاست تا بهتر بتوانیم صدای درون خودمان را بشنویم و با آن ارتباط برقرار کنیم و با جن درون خود بجنگیم و آن را از بین ببریم و به سمت صراطمستقیم حرکت کنیم و اگر راه درست زندگی کردن را یاد بگیریم و خودمان را بشناسیم به آرامش میرسیم و همه اینها در پرتو سیدی گوش دادن و سیدی نوشتن اتفاق میافتد و حالمان خوب میشود.
نوشتن سیدی برای شما چه دستاوردی داشته است؟
سیدی نوشتن بسیار بسیار در حال همسفران نقش مهمی دارد و غذای روح است و روی افکار، اندیشه و روان بسیار تأثیرگذار است. خب من خودم قبل ورودم به کنگره از طرف آشنایان وویسهای آقای مهندس برایم فرستاده میشد؛ ولی من موقع گوشدادن حالم بد میشد یا از صدا متنفر بودم؛ چون در تاریکی مطلق بودم؛ ولی وقتی وارد کنگره شدم و راهنمایم گفت: که باید سیدی بنویسم اوایل خیلی برایم سخت بود؛ ولی رفتهرفته با آموزشهایی که گرفتم، عاشق سیدی نوشتن شدم و گاهاً روزی دو تا سیدی مینوشتم و این در حال من بسیار تأثیر مثبتی داشت. یکی اینکه وقتی سیدی مینوشتم اصلاً به هیچ چیز فکر نمیکردم و تمرکزم روی سخنان آقای مهندس بود و دیگر اینکه به حافظهام و دستخطم که چند سال بود قلم به دست نبودم خیلی خیلی بهبود بخشید و در حال روانم تأثیر بسیاری داشت و قطعا وقتی روان انسان در آرامش باشد جسم هم روزبهروز بهتر میشود و باعث میشود که از جسم سالمی برخوردار باشم و اینکه سیدی گوش دادن خالی زیاد کاربردی نیست؛ باید حتما نوشته شود تا به درک و مفهوم آن برسیم و در ذهن حک شود و من که روزی با این صدا حالم بد میشد، الان طوری شده است که برای آرامشم سیدی را گذاشته و گوش میدهم و به کارهای روزمرهام میرسم و اگر در حال استراحت باشم و در حال گوش دادن سیدی باشم به خواب میروم و علتش هم این است که با شنیدن صدای آقای مهندس به آرامش مطلق میرسم.
شما در پارک ولایت در قسمت ورزشبانی رشته دارت مشغول به خدمت بودهاید، از حس و حال ورزش و انرژی خوب خدمت برایمان بگویید؟
ورزش، در کنگره ادامه درمان جسم و روح است و با وارد شدن در این خدمت بسیار حال و هوایم عوض شد و بسیار انرژی خوب دریافت میکردم و سراسر برایم آموزش بود؛ چون من یاد گرفتم که چگونه با دیگران در جمع رفتار کنم. منظورم این است که وقتی مسابقات انجام میشد، برد و باختی وجود نداشت؛ چون در کنگره گفته میشود یا میبریم یا میآموزیم باختی در کار نیست و این باخت برایمان ناراحتی نداشت؛ چون آموزش میگرفتیم که برای دفعات بعد بهتر بازی کنیم و به آن ارتقاء مورد نظرمان برسیم و خدا را شکر میکنم که خدمت در این قسمت نیز برایم فراهم شد تا بتوانم به آن حال خوش که همه صحبتش را میکردند برسم؛ چون من درکی از این موضوع نداشتم و با قرار گرفتن در این جایگاه خدمتی، آن را دریافت کردم و از خداوند بسیار سپاسگزارم که من را در این مسیر قرار داد.
جشن گلریزان یکی از مهمترین جشنها در کنگره۶۰ است. نظر شما در مورد این جشن چیست؟
این جشن برای من مانند جشن عید نوروز است و عید نوروز خودم را در همین جشن گلریزان میبینم؛ چرا که عید نوروز نوید تولدی دوباره است؛ پس من در کنگره۶۰ دوباره متولد شدم و به رهایی رسیدم و حس و حال خوش زندگی را که قبلاً پوچ و بیهدف میدانستم که به قولی از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود را دریافت کردم.
عضویت در لژیون سردار چگونه باعث ارتقاء شما شده است؟
عضویت در لژیون سردار باعث شد که من با دانایی، آگاهی و توان مالی خود را بسنجم تا به آن هدفی که ارتقاء کنگره۶۰ است برسم؛ پس من یاد گرفتم که چگونه حرکت کنم و باعث رشد و شکوفایی کنگره بشوم و دیگران را هم نیز دعوت کنم.
به نظر شما وقتی راهنمای تازهواردین کارش را درست انجام بدهد؛ چهطور باعث رشد و شکوفایی تازهواردان میشود و این رشد چه تأثیری روی حال و انرژی شعبه دارد؟
راهنمای تازهوارد باید کارش را درست انجام بدهد و با علمی که در کنگره به دست آورده است؛ باید باعث کاهش استرس و ترس مصرفکننده و خانوادهاش بشود؛ وقتی که این کار را درست انجام داد راه بهدرستی برای مصرفکننده باز میشود و فرد مصرفکننده متوجه میشود که بیمار است و در مسیری قدم گذاشته که راه درمانش قطعی است و دیگر نگران و آشفته و ناامید نیست؛ چون به باور رسیده است و وقتی درمان شد و به رهایی رسید، میتواند با خدمت کردن و آموزشهایی که گرفته راهنما شود و انسانهای در بند اعتیاد را نجات بدهد و همین راهنما شدن و راهنمایی کردن انسانها خیلی در رشد و توسعه کنگره۶۰ تأثیرگذار است.
استاد امین میگوید: اگر حس انسان آلوده شود، هدف عمل فراموش میشود. شما چگونه حس سالم را در خدمت حفظ میکنید؟
وقتی حس من سالم باشد بهتر میتوانم تفکر کنم و راه را بهتر تشخیص بدهم و مسیرم را به درستی طی بکنم و همیشه سعی میکنم مسئولیتی که دارم بهدرستی انجام بدهم و خدمتم را سالم انجام بدهم تا باعث حال خوش خودم باشم و خدمت سالم باعث میشود که نتیجهاش هم سالم باشد و باید خیلی مراقب باشم که حسم آلوده نشود و بذر نیکو بکارم، تا بذر نیکو برداشت کنم.
کلام آخر:
قلبهای یخ زده هم می توانند دوباره به تپش درآیند. من در کنگره هر لحظه زنده شدم آن روزهای سخت و به اصطلاح تلخی که گذشت؛ چهقدر با خودش شیرینی بر جای گذاشت و من در این میان حس میکنم همان تغییراتی که یک روز از خداوند با اشک چشم میخواستم، الان دارم به آن میرسم و همینطور احساس میکنم تبدیل در من کمکم به وجود میآید و برای رسیدن به آبادی باید از خرابهها گذشت. خدا را بسیار تا بسیار شاکرم که من را در مسیر کنگره۶۰ قرار داد تا بتوانم آموزش بگیرم و در نهایت خدمت کنم و حال خوش خدمت را نیز نصیب من هم کرد؛ چون آفرینش ما جزء این نمیتواند باشد، آموزش صحیح و خدمت درست. و از آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم که آموزشهایشان را در اختیار ما هم قرار میدهند و این نهایت سخاوت آنها را میرساند امیدوارم که همیشه سلامت و پایدار باشند.

مصاحبهکننده: همسفر معصومه (س) رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون دوازدهم)
طراح سوالات: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون دوازدهم)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
123