هشتمین جلسه از دوره شصت و پنجم سری کارگاههای آموزشی_ خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی یاس اصفهان، با استادی راهنما مسافر مرجان، نگهبانی مسافر لیلا و دبیری مسافر سحر، با دستور جلسهٔ «نقش سی دی و نوشتن آن در آموزش» در روز شنبه ۲۴ آبانماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۳:۴۵ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان، مرجان هستم یک مسافر.
از خداوند بزرگ سپاسگزارم که امروز اذن حضور در این جایگاه را عطا فرمود تا بتوانم خدمت کنم.دستور جلسه این هفته «نقش سیدی و نوشتن آن در آموزش» است. در ادامه، تولد پنج سال رهایی، و آزادمردی خانم معصومه را در کنار هم جشن میگیریم. همچنین از ایجنت محترم، کادر مرزبانی و نگهبان جلسه سپاسگزارم که خدمت استادی جلسه را امروز به من واگذار کردند و از بزرگواری خانم صدیقه عزیز قدردانی میکنم.
دررابطهبا دستور جلسه امروز «نقش سیدی و نوشتن آن در آموزش»، حدود چهارده سال پیش هنگامی که تازهوارد کنگره ۶۰ شده بودم، حالوروز خوبی نداشتم و با نوشتن کاملاً بیگانه بودم در حدی که حتی توان نوشتن یک خط یا دوکلمه را نداشتم. جالب این بود که باوجود سختگیریهایم در درسخواندن پسرم، خودم هیچوقت هیچچیز نمینوشتم. کمکم با کتاب عبور از منطقهٔ ۶۰ درجه زیر صفر آشنا شدم. در اینجا به من گفته شد؛ باید بخوانی و بنویسی، اما در دل میگفتم: من برای ترک به اینجا آمدهام، نه برای نوشتن.
آرامآرام با کنگره ۶۰ و مطالب آن آشنا شدم و متوجه کمبودن چیزی در درون خود شدم. شبها هنگام خواب سیدی را میگذاشتم و با صدای دستزدنها از خواب میپریدم. از راهنمای خود دلیل این کار را پرسیدم و ایشان پاسخ داد: اشکالی ندارد؛ همین هم خوب است و در صور پنهان تو اثر خودش را میگذارد.بعد از آن، شروع به نوشتن سیدیها کردم. آن زمان در کنگره ۶۰ مثل الان سختگیری زیادی وجود نداشت؛ اما در چند سال اخیر قوانین جدیتر شده و نوشتن چهل سیدی الزامی است.
واقعاً تفکر آقای مهندس و دیدهبان بزرگ، چقدر اثرگذار و سازنده بوده و هست. هنگامی که نوشتن سیدیها را آغاز کردم، در صور پنهان وجود خود، تغییرات را احساس کردم. از نوشتن سیدیها خیلی آموزش گرفتهام و هر چه که دارم از نوشتن سیدیها است.
من چون ناآگاه بودم، دچار بیماری اعتیاد شدم و اگر غیر از این بود، هرگز وارد تاریکیها نمیشدم و از مادر بودن و همسرداری هیچ نمیدانستم، و متوجه شدم هیچچیز از زندگیکردن بلد نیستم. حتی الان هم ادعایی ندارم؛ اما آرامش را درون خود احساس میکنم. در حال حاضر، کلمهٔ «چرا» برای من کم شده است حتی وجود ندارد و همهٔ اینها بهخاطر نوشتن سیدیها است.
هر هفته آقای مهندس در باب یک موضوع صحبت میکنند و من با تمام سلولهای خود تلاش میکنم تا هر چه زودتر آن سی دی را بنویسم و بر دانایی خود بیفزاییم و به قوه عمل در بیاورم. درونم تمام ناامیدیها از بین رفته است و چقدر خدا را شکر میکنم. همانطور که آقای مهندس میفرمایند: «بدون جهانبینی درمان کاملی صورت نمیگیرد.» درمان زمانی بهدرستی انجام میپذیرد که من جهانبینیام تغییر کرده باشد و بتوانم آن را در زندگی خود کاربردی کنم.
سخنان استاد در خصوص تولد پنجمین سال رهایی مسافر معصومه:
این تولد را در رأس خدمت آقای مهندس و خانواده محترم ایشان، دیدهبان محترم خانم مونا، اسیستانت های محترم نمایندگی یاس، ایجنت عزیز، مرزبانها و تمام اعضا کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم. همهٔ ما دستبهدست همدیگر میدهیم تا یک نفر به رهایی برسد و در این تولد همه ما سهیم هستیم. چه سفر اولی یا دومی. امیدوارم تولد پنج سال رهایی، تکبهتک شما را جشن بگیریم و حس و حال خانم معصومه را تجربه کنید.
خانم معصومه عزیز در سفر اول خود، رهجوی من بود، از آن دسته رهجوهای خوب، متین و گوشبهفرمان بود و هرگز از انجام مسئولیت سرپیچی نکرد، همیشه حضور داشت و غیبت نکرد و چون سفر اول خوبی داشت، در حال حاضر، مسئول OT شعبه یاس است و من خیلی دوستش دارم.
خانم معصومه، خیلی برای شما خوشحال هستم و به شما تبریک عرض میکنم. زمانی که وارد سفر دوم شدید، چیزی نمانده بود از کنگره ۶۰ خارج شوید؛ ولی دوباره برگشتید. خیلی خوشحال هستم که ماندگار شدید و امروز پنج سال رهاییتان را در کنار هم جشن میگیریم. انشاءالله همیشه در کنگره ۶۰ باشید و شال راهنمایی را بر گردنتان ببینم. همینطور این تولد را به زنبرادرتان خانم سیمین و خانواده عزیزتان تبریک میگویم. ممنون که به صحبت های من گوش کردید.
پیام تولد:
خانم معصومه؛
قلّه و فتح آن، چندان اهمیتی ندارد؛ اما نشانی از خویش در آن مکان گذاشتن، مهم است. امیدوارم موفق باشید. پنجمین سال رهاییتان پر شگون باد.
خواستهها:
خواسته اول: در دلشان بیان کردند.
خواسته دوم: انشاءالله در طی حیات و زندگی خود، جهانیشدن کنگره ۶۰ را ببینیم و به چشم شاهدش باشیم.
اعلام سفر:
نام راهنما: خانم صدیقه - آنتی ایکس مصرفی: تریاک - روش درمان: DST - داروی درمان: OT - مدت سفر: ۱۰ ماه و ۲ روز - مدت رهایی: ۵ سال و ۱ ماه و ۹ روز - ورزش در کنگره: دارت -
سفر جونز؛
راهنما: خانم مهری-۳۰ کیلو کاهش وزن - و مدت رهایی: ۲ سال و ۱۰ ماه
صحبتهای مسافر معصومه:
سلام دوستان، معصومه هستم یک مسافر
در رأس از آقای مهندس، خانواده محترم ایشان، خانم مونا، آقای دکتر امین تشکر میکنم. از تکتک ایجنتهای شعبه، مرزبانان، راهنمای تازهواردین، راهنمای سفر اول خود خانم مرجان، راهنمای آموزشی خانم مهری و خانم صدیقه کمال تشکر را دارم.
برای سفر اولیها و سفر دومیها آرزوی تجربهٔ جایگاه آزادمردی و حس و حال خوب را دارم. در کل قضیه اعتیاد در خانواده من، به دلیل سرطان مادرم شروع شد و به دستور پزشک، تریاک برای مادرم تجویز شد و پدرم توانست با تریاک، ۱۹ سال مادرم را در کنار خود نگهداری کند. من اعتیاد را با پیشنهاد پدرم و برای آرامکردن درد دندان شروع کردم و توسط یکی از اقوام چند تا دود به من داده شد.
بعد از آن بسمالله کار گفته شد و من نامزد اعتیاد شدم و هر دفعه به بهانههای مختلف مثل دلدرد و پادرد پیش پدرم مینشستم و چند تا دود میگرفتم، حتی به دست تقدیر مجبور شدم، چند سالی در کنار پدر و مادر خود زندگی کنم و مصرفکننده شدم. بعد از فوت پدر و مادرم، من و خانم سیمین به همراه همسرانمان مصرف میکردیم. برادرم به یک NGO برای ترک رفت؛ اما موفق نشد.
همیشه به خانم سیمین میگویم حداقل مصرف با لذّت را تجربه کردهای؛ اما من، همیشه ترس داشتم پسر بزرگم متوجه نشود که مصرفکننده هستم، و نمیدانستم که پسرم میداند. هنگامی که دخترم من را پای گاز میدید، عذاب میکشید و این را احساس میکردم.هرگز یادم نمیرود چه روزهایی گریه میکردم و ازخداخواسته رهایی داشتم و چه راههایی برای ترک انجام دادم که ناموفق بود. روزگاری بود که از زندگی خسته بودم و اتفاقی پسرخاله پدریام کنگره ۶۰ را به من معرفی کرد. همینجا از خداوند میخواهم که دوباره به کنگره برگردد.
بعد از پیداکردن نمایندگی یاس، در زندگی خود به بحران شدیدی خورده بودم و مرزبان گفت؛ بزن تو دل بحران و بیا. این جمله را هرگز فراموش نخواهم کرد و خدا را شکر سفر خوبی انجام دادم و توانستم به رهایی برسم.
از افرادی که این جایگاه را تجربه نکردهاند، میخواهم که این لحظه را برای خود تصویرسازی کنند. در حال حاضر، تمام خدمتها به جز آمار را گذراندهام و انشاءالله آن هم نصیب شود و بعد از آن شال راهنمایی را بگیرم تا باز هم خدمت کنم. ممنون از اينكه به صحبت هاي من گوش كرديد.
صحبتهای راهنما مسافر سیمین (خواهر):
سلام دوستان سیمین هستم یک مسافر
من هم این رهایی را به آقای مهندس، خانواده محترم ایشان، ایجنت محترم، راهنما خانم مرجان، راهنمای خودم خانم زهره، خانم صدیقه، دختر گلم، همسرم و خود خانم معصومه بسیار تبریک عرض مینمایم.
اعلام سفر:
نام راهنما: خانم زهره - آنتی ایکس مصرفی: شیره - روش درمان: DST - داروی درمان: OT - مدت سفر: ۱۱ ماه - مدت رهایی: ۵ سال و ۱۱ روز -
تایپ: مسافر زهرا - لژیون ششم نمایندگی یاس اصفهان
ویرایش: مسافر مونا - لژیون بیست و یکم نمایندگی یاس اصفهان
عکس: مرزبان خبری مسافر مهری- نمایندگی یاس اصفهان
بازبینی و ارسال:همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
105