دهمین جلسه از دوره چهل و هشتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی حر، به استادی راهنمای محترم مسافر هاشم، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه " نقش سیدی و نوشتن آن در آموزش " روز شنبه بیست و چهارم آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۴۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان هاشم هستم یک مسافر، خداوند را شاکر و سپاسگزارم امروز در خدمت شما عزیزان هستم با دستور جلسه نقش سیدی و نوشتن آن در آموزش و تولد پنج سالگی و آزادمردی علی عزیز. هر کدام از ما قبل کنگره دنیای تاریکی پیرامون خودمان داشتیم، دنیای تاریکی به نام اعتیاد اطراف ما را احاطه کرده بود و شریک ما در هر کاری بود، اگر تصمیم برای کاری داشتیم حتما شریک عزیز نظر خودش را به ما میداد و اجباراً به آن عمل میکردیم. شراکت با اعتیاد باعث شده بود که همیشه در اوج تاریکیها باشم. مسافرها در کنگره کسانی هستند که با اعتیاد دست و پنجه نرم کردهاند و همسفران هم افرادی هستند که نسبتی با مسافرها دارند پدر، مادر، خواهر، برادر و همسر شخصی که وارد کنگره میشود در ابتدا در سه جلسه تازه واردین به شخص مسافر گفته میشود که در قسمت جسم، روان و جهانبینی مشکلی پیش آمده است که طی ده الی یازده ماه جسم ترمیم میشود و روان و جهانبینی هم به همین صورت تزکیه میشود. موضوع مهم این است که در کنگره منابع آموزشی در اختیار مسافر قرار میگیرد ولی در زمان ما کتاب شصت درجه هم بود و مهمترین عناوینی این پکیج بود، در آن زمان وادی ها اصلا نبود و چیزی بنام کتاب وادی نبود و یک جزوه چند صفحهای بود که به مسافر داده میشد در سال 95 بود که کتاب 14وادی روی کار آمد. یک جزوه هم داشتیم به نام جزوه چهار مقاله و سیدیهایی که باید میخریدیم ولی مهمترین قسمت پکیج آموزشی کتاب شصت درجه زیر صفر بود. که همین عنوان این کتاب نمایانگر ابعاد این کتاب است و راه و مسیر را برای ما روشن میکند. یعنی همه از این منطقهای که قرار داشتیم باید عبور کنیم. منطقهای که فقط یک مصرف کننده مواد آن را درک میکند و به آن حق الیقین رسیده است. در کنگره گفته میشود که باید از این منطقه عبور کنی و این پکیج آموزشی در اختیارت قرار دارد.

در آن زمان در لژیون سیدی میدادند وای گوش کردن آن در هر جایی امکان پذیر نبود ولی سیدی نوشتن هم در کنگره رسم نبود. من به همراه یکی از دوستانم به نام سعید نعیمی که در شعبه حر بود و الان هم ایجنت شعبه رودکی است با هم سیدی را تایپ میکردیم و تا آخر همان روز در وبلاگ بارگزاری میکردیم. الان هم اگر در گوگل سرچ کنید وبلاگ آقای مهدی کنعانی، مطالب موجود است. در کل این مطلب را بگویم برای عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر مهمترین ابزار سیدیهای آموزشی است. امروز تکنولوژی به کمک کنگره آمده است هر سیدی که میخواهی دانلود میکنیم و به راحتی گوش میکنیم. بهترین صدا برای مسافرها صدای آقای مهندس است و هر کسی که صدای مهندس را بشنود ساعت چهار و نیم در شعبه است چون میداند برای چه موضوعی اینجا حاضر شده است و برای من هم این تاثیر را داشت که 10,سال از زندگیام را بدون مواد گذراندهام. تکتک خدمتگزاران در کنگره سیدی مینویسند، اگر راهنماها سیدی ننویسند لزیونشان بسته میشود، مرزبان ها و سایر خدمتگزاران هم همینطور، دیگر نمیتوانند خدمتی بگیرند.

قسمت دوم دستور جلسه تولد آزادمردی راهنمای محترم علی عبدالمالکی است، به علی عزیز، همسفر محترم و همسفران کوچکش لیان و مانلی تبریک میگویم و امیدوارم که در این مسیر ماندگار باشند. علی زمانی که به شعبه حر آمد انضباطی بود و از شعبه ایمان آمده بود، در آنجا سفرش را نیمه کاره گذاشته بود و بعنوان مسافر انضباطی وارد شعبه حر شد و حسی من را انتخاب کرد. یک آدم چهل کیلویی، رنگ مثل گچ دیوار و با حال خیلی خراب و با تیکهای شدید عصبی و با مصرف زیاد قرص و اوپیوم بود. خدا را شکر در مسیر کنگره قرار گرفت و از سفر اول در شعبه در قسمت اوتی خدمت میکرد و در کل جوهره خدمت در علی وجود داشت. علی بعد از آن در مرزبانی در خدمت آقای اکبر جوادی که ایجنت بودند خدمت کرد و بعد از دوره مرزبانی هم در قسمت تازه واردین و الان هم در ساختمان سیمرغ خدمت دارد امیدوارم بهترینها قسمت قلب مهربانش بشود. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از شما تشکر میکنم.

مشارکت راهنمای محترم مسافر علی:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر، امروز خداوند بزرگ را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم، از آقای مهندس بابت این بستر و حال خوب امروز خودم و خانوادهام تشکر میکنم. از گروه مرزبانی و ایجنت محترم تشکر میکنم و همچنین دوستانم در لژیون دوازدهم خیلی خیلی تشکر میکنم، چون خیلی همراه من بودند و آموزشهای زیادی از ایشان گرفتم. از بچههای لژیون خودم، لژیون هفدهم هم تشکر میکنم چون همینطور که آموزش میدهم آموزش هم میگیرم و از این بابت خیلی خوشحال هستم. از گذشته صحبت نمی کنم چون به درد کسی نمیخورد ولی در مورد خواسته در کنگره بگویم، با خدمتی که در ساختمان سیمرغ دارم در قسمت انضباطی ها و زیر نظر دیدهبان محترم آقای صداقت هستم در آنجا دوستانی که انضباطی میشوند باید بگویم که برای کسانی که آرزوی رهایی دارند مسیر کنگره امتحانش را پس داده است و من هم در آن زمان که در شعبه ایمان بودم به این درک نرسیده بودم چون تخریب زیادی داشتم و مشکلات مالی هم به من فشار میآورد ولی از زمانی که به این شعبه آمدم سعی کردم برای خودم بهترین باشم، این مطلب را بازگو کردم برای دوستانی که هنوز مردد هستند نقطه تفکری ایجاد شود. از اینکه به صحبتهای من گوش دادید از همه شما تشکر میکنم

مشارکت راهنمای محترم همسفر مریم:
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر، امروز خدا را سپاس میگویم که توفیق شد برای من در این جایگاه باشم. از آقای مهندس، خانم آنی و استاد امین تشکر میکنم. به آقا هاشم راهنمای محترم تبریک میگویم برای کسی پوشیده نیست زحمت های زیادی که ایشان برای رهجو میکشند. به آقای عبدالمالکی، به مریم عزیز و کوچولوهای گل ایشان لیان و مانلی عزیزم پنجمین سال رهایی علی آقا را تبریک میگویم، برای این خانواده بهترینها را آرزو میکنم و از اینکه به صحبتهای من گوش دادید از همه شما تشکر میکنم.

مشارکت همسفر مریم:
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر، خیلی خوشحال هستم امروز در این جایگاه هستم و خوشحال هستم که تولد پنج سال رهایی مسافرم را جشن میگیریم. از آقای مهندس و خانم آنی تشکر میکنم که این راه را برای ما باز کردند. از راهنمای مسافرم آقا هاشم تشکر میکنم خیلی برای مسافرم زحمت کشیدند و همیشه قدردان زحمات ایشان هستم. از راهنمای خودم خانم مریم تشکر میکنم که در این مسیر خیلی به من کمک کردند و همیشه پشتیبان من بودند و امیدوارم همیشه هر کجا که هستند حال دلشان خوب باشد. از خانم مینا اسیسانت محترم تشکر میکنم و امیدوارم همیشه موفق باشند. من یادم میآید که زمانی که تازه ازدواج کرده بودیم مسافرم میگفت اگر یک روز بدانی که من اعتیاد دارم چه کار میکنی و من هم گفتم میبندیم به تخت ترک کنی و در آن زمان بهترین جواب همین جواب بچگانه بود که گفتم. گذشت و من همیشه شاهد حال خراب مسافرم بودم و میدیدم که تپش قلب زیادی داشت و بارها شده بود که شب تا صبح بیمارستانها را میچرخیدیم ولی نمیدانستم که مسافرم اعتیاد دارد. من همیشه قرص متادون را در جیب هایش میدیدم ولی فکر میکردم که برای استرس و تپش قلبی که دارد مصرف میکند. وقتی که فهمیدم اعتیاد دارد زود قبول کردم و به فکر راه چاره افتادم و خدا را شکر که بهترین راه را انتخاب کردم. امیدوارم که همه سفر اولیها به این باور برسند که برای درمان اعتیاد بهترین جا کنگره است. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از شما تشکر میکنم.

تایپ / ویراستاری: مسافر مهدی
عکس : مسافر مسعود
بارگذاری : مسافر سعید
مرزبان کشیک : مسافر مرتضی
- تعداد بازدید از این مطلب :
248