English Version
This Site Is Available In English

این جشن بهانه ای است برای اینکه دل به دریا بزنیم

این جشن بهانه ای است برای اینکه دل به دریا بزنیم

دومین جلسه از سری کارگاه های آموزشی عمومی نمایندگی قشم با استادی ایجنت محترم آقای رضا ربیعی، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر سجاد با دستور جلسه(هفته گلریزان) در تاریخ ۲۲ آبانماه ۱۴۰۴ در محل دانشگاه خوارزمی قشم آغاز به کار نمود. 

خلاصه سخنان استاد؛ 

در ابتدا لازم می‌دانم فرارسیدن این روز و این جشن بزرگ را خدمت جناب مهندس دژاکام، بنیان‌گذار محترم کنگره ۶۰ و همچنین خدمت تمامی اعضای خانواده کنگره تبریک عرض کنم واقعیت این است که اگر چنین روزهایی در تقویم ما نبود اگر این جشن‌ها، این مناسبت‌ها و این یادآوری‌ها به‌وجود نمی‌آمد، شاید هیچ‌کدام از ما امروز در این جایگاه قرار نداشتیم و این فرصت را پیدا نمی‌کردیم که در مسیر درمان، رشد و بازسازی زندگی‌مان قدم برداریم هر آنچه امروز به عنوان عظمت، استحکام و شکوه کنگره ۶۰ می‌بینیم ـ از ساختمان‌ها و نمایندگی‌ها گرفته تا نظم، فرهنگ و ساختار ـ نتیجه همین روزها و همین مشارکت‌هاست حتی این ساختمانی که اکنون در آن نشستیم ثمره برکت همین جشن‌ها و همین گذشت‌هاست؛ گذشت‌هایی که شاید در ظاهر کوچک باشند مثل همان سبدی که در جلسات می‌چرخد، اما در واقع بنیان‌گذار بسیاری از خدمات و امکانات کنگره است.

ما امروز جشن می‌گیریم چون هر آنچه امروز هستیم ریشه در همین روزها دارد. به همین دلیل است که جشن برای ما تنها یک مراسم نیست؛ یک یادآوری است. یادآوری اینکه از کجا به کجا آمده‌ایم و چه تغییر بزرگی در زندگی‌مان رخ داده وقتی جلسه را با نام خداوند آغاز می‌کنیم و می‌گوییم به نام خداوند بخشنده مهربان، این تنها یک جمله نیست، بلکه یک مسیر است. من در کنگره فهمیدم که چرا «بخشنده» قبل از «مهربان» آمده است. همه ما دوست داریم مهربان باشیم، دوست‌داشتنی باشیم، در نگاه دیگران محترم و ارزشمند باشیم. اما هیچ‌یک از این‌ها بدون بخشیدن محقق نمی‌شود. دروازه ورود به مهربانی، گذشت و بخشش است و این حقیقت را در کنگره با تمام وجود لمس کردم یادم هست زمانی که وارد کنگره شدم خانواده‌ام مرا قبول نداشتند، فرزندم جایگاهی برای من قائل نبود و هیچ‌کس اعتمادی به حرف و عمل من نداشت. اما امروز این احترام و جایگاه به من بازگشت و این از برکت بخشش بوده و من از چیزی گذشتم که شاید از همه چیز برایم عزیزتر بود.( مصرف مواد) روزی که از آن گذشتم، تازه اعتبار و شخصیت انسانی‌ام بازگشت و امروز می‌گویم هر مسافری که نتواند از مصرفش بگذرد احترام را به‌دست نمی‌آورد. پس ریشه هر بزرگی و ارزشی در همین بخشش است. خداوند هم مهربان است چون بخشنده است.

در کنگره یاد گرفتم که کمک‌کردن را از جایی شروع کنم که به من زندگی دوباره بخشیده. می‌گویند: «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است» درست است که کمک در همه جا ارزشمند است، اما نخستین جایی که باید بخشش ما را لمس کند، همان جایی است که به ما سلامتی، آرامش، شخصیت و ارزش داده. برای من این مکان، کنگره ۶۰ است؛ جایی که دروازه انسانیت دوباره به رویم باز شد. در کنگره هر نشان و هر شال معنایی دارد. شال پهلوانی که امروز بر گردن من است، نتیجه چهار سال خدمتی است که خداوند توفیق آن را به من داده. در گذشته فکر می‌کردم حاصل تلاش خودم بوده، اما امروز می‌دانم هر توانی که دارم، از خداست. و همان خدای بخشنده می‌گوید: آنچه دادم، بازگردان مثل یک دوست که صد تومان بدهد و بگوید همان را برگردان. پس خدمت و بخشش ما تنها ادای وظیفه است، نه منت.این جشن‌ها بهانه‌ای است برای اینکه دل به دریا بزنیم و قدمی در مسیر بخشش برداریم. تجربه‌ام نشان داده که هیچ‌کس از بخشیدن پشیمان نمی‌شود؛ بلکه هر سال اشتیاق بیشتر می‌شود و لذت آن هم عمیق‌تر. ما امروز برداشت‌کننده محصولی هستیم که دیگران کاشته‌اند، و وظیفه داریم برای آیندگان بکاریم به قول زرتشت: دست‌هایی که کمک می‌کنند، مقدس‌تر از لب‌هایی هستند که دعا می‌خوانند و من واقعاً باور دارم که هر مبلغ ناچیزی که امروز به کنگره کمک کنیم، باز هم نمی‌تواند ذره‌ای از دینی را که این مکان بر گردن ما دارد ادا کند. چرا که کنگره به ما جان دوباره بخشیده است.

ویرایش و تایپ: مسافر مسعود

بازنگری و ارسال: مسافر سجاد 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .