English Version
This Site Is Available In English

شال پهلوانی برای من، شال نجات خانواده‌ام است. (نمایندگی یاس اصفهان)

شال پهلوانی برای من، شال نجات خانواده‌ام است. (نمایندگی یاس اصفهان)

یازدهمین جلسه از دوره پنجاه و دوم سری کارگاه‌های آموزشی_ خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی یاس اصفهان، با استادی همسفر پهلوان مریم، نگهبانی مسافر نیکی و دبیری همسفر مریم، با دستور جلسه «گلریزان»، در روز چهارشنبه ۲۱ آبان‌ماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان؛ مریم هستم یک همسفر.

خداوند را شکر می‌کنم که توفیق حاصل شد تا در این روز زیبا و پر از عشق در کنار شما باشم. فرا رسیدن جشن گلریزان را در رأس به آقای مهندس، دکتر امین، خانواده محترم ایشان، دیده‌بان خانم‌های مسافر خانم مونا و تمام اعضای کنگره ۶۰ تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. از ایجنت محترم و نگهبان لژیون سردار سپاسگزارم که اجازه خدمت در جایگاه استادی را به من دادند تا آموزش بگیرم.

در دستور جلسه امروز «جشن گلریزان» رمز و رازهای بسیاری نهفته است. در گذشته، هنگامی که فردی گرفتار مشکلات مالی می‌شد، مردم گرد هم می‌آمدند و از جیب که نه؛ از دل، گره از کار او می‌گشودند و به آن بخشش با عشق و دل، «گلریزان» می‌گفتند. گلریزان در کنگره ۶۰ آیینی است که هر سال در تاریخی مشخص برگزار می‌شود تا به من آموزش دهد که بخشیدن، تنها پول دادن نیست؛ بلکه امید دادن، عشق بخشیدن، هدیهٔ یک لبخند، از خود گذشتن و رسیدن به آرامش واقعی است.

گلریزان، امتحانی الهی برای گذشت و خارج شدن از ترس است و کمک می‌کند تا به رحمت خداوند ایمان راسخ داشته باشم. در کنگره ۶۰، پهلوان شدن با آموزش اتفاق می‌افتد. روزی که آقای مهندس شال را بر گردن مادرم انداختند و قرآن را به ایشان هدیه دادند، حسی عجیب و زیبا را با تمام وجود لمس نمودم که هرگز آن را فراموش نخواهم کرد. مادرم گفت: «هنگامی که آقای مهندس شال پهلوانی را به گردن من انداختند، واقعاً بین زمین و آسمان بودم.»

برقی در چشمانش موج می‌زد و شوقی در دل داشت که پیش از آن هرگز ندیده بودم. بسیار برای مادرم خوشحال بودم و همان لحظه احساس کردم خودم پهلوان شده‌ام. اما مادرم قرآن را به‌عنوان امانت برای یک سال در اختیار من قرار داد و گفت: «باید پهلوان جیب خود باشی تا حس من را درک کنی.» حدود ۲۰۰ میلیون تومان پس‌انداز داشتم که با آن یک مادیان را با یکی از بهترین اسب‌های کشور کشیدم. یک سال بعد و هم‌زمان با تولد کره، مشتری ۳۰۰ میلیون تومانی پیدا شد، اما قبول نکردم؛ زیرا به دنبال سود بیشتر بودم. چند ماه بعد، متأسفانه اسب من مُرد و مجبور شدم تنها ۶ میلیون تومان پرداخت کنم و سردار شوم.

درس بزرگی گرفتم که بخشش چه معنایی دارد. فردی که در تاریکی قرار می‌گیرد، قدرت جذب حقیقت را از دست می‌دهد و نقطه تفکر و دانایی در من جرقه خورد. دریافت شال پهلوانی از آقای مهندس، بهترین لحظه زندگی‌ام بود. از نظر معنوی، پلی میان من و خداوند ساخته شد و کارت دعوت خود را از آسمان و بهشت دریافت کردم و یکباره همه‌چیز تغییر کرد. بخشش از جنس خداوند است؛ هنگام بخشش مال و ثروت، می‌توان تمام اطرافیان را نیز بخشید و به حال بسیار خوب دست یافت.

آقای مهندس می‌فرمایند: «یک فرد بخشنده و پهلوان، هنگامی که از دل می‌بخشد، سازی در آسمان‌ها به صدا درمی‌آورد و صدای آن ساز تا هفت آسمان شنیده می‌شود.» سازی که با تمام سازهای دیگر متفاوت است و جنس آن از عشق، نور و ایمان است. به گفته مولانا:
هین توکل کن، ملرزان پا و دست
رزق تو بر تو، ز تو عاشق‌ترست

زمانی که از دل ببخشید، با کائنات هم‌نوا می‌شوید. هرگز ندیده‌ام فردی که عشق و محبت به خداوند منّان و کنگره ۶۰ داشته باشد، دست و دلش بلرزد. در واقع، اذن قدرت بخشش به هرکسی داده نمی‌شود. فردی که در سیستم کنگره ۶۰ حضور دارد باید بداند که دعوت شده است و قدرت مطلق، ظرفیت بخشش را در او به وجود آورده است.

یادم نرود که پیش از ورود به کنگره ۶۰، در چه تاریکی و جهنمی غرق شده بودم؛ چه شب‌هایی در کنار برادر خود بیدار می‌ماندم تا او مواد مخدر مصرف کند. تنها شال پهلوانی بود که مرا به روشنایی سوق داد. هر قدمی که برمی‌داریم، هرچند کوچک، برای خداوند رحمان ارزشمند است. تمام اعضای کنگره ۶۰ اگر قطره‌ای ببخشند، از «شور» نیست، از «شعور و آگاهی» است و منجر به قدرت بیشتر و آرامش می‌شود.

پیامبر خدا ﷺ فرمودند: «در حقیقت، مال تو همان است که پیشاپیش فرستاده‌ای (در راه خدا و نیکی‌ها خرج کرده‌ای) و مال وارثت آن است که پس از تو باقی گذاشته‌ای.» به عقیده من، انسان نیاز به غذای روح دارد و برای سلامت جسم، روح و روان باید ببخشد تا موجب رشد و تعالی روح خود گردد. این شال پهلوانی برای من، شال نجات خانواده‌ام است.

همچنین تشکر ویژه دارم خدمت اسیستانت محترم خانم مریم عزیز؛ با زحمات شما مادرم به رهایی رسید و من بذر بخشندگی را با کلام شما دریافت کرده‌ام. گاهی انتقال بعضی کلمات از یک عمل بزرگ‌تر است. دعای خیر من و خانواده‌ام همیشه بدرقه راه شماست. خواسته قلبی من این است که بتوانم به‌زودی زود به نشان بی‌نشانی دست پیدا کنم.

از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید سپاسگزارم.

تایپ: همسفر مریم – لژیون هفدهم – نمایندگی یاس اصفهان
ویرایش: مسافر منا – لژیون بیست‌ویک – نمایندگی یاس اصفهان
عکس: مرزبان خبری مسافر مهری
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .