خوشحالم که امروز به بهانه دستور جلسه فرصت شد تا درباره یکی از اساسیترین ستونهای آموزش در کنگره ۶۰ گفتوگو کنیم؛
درباره نقش سیدی و نوشتن آن در آموزش.
در کنگره یاد گرفتهایم که رهایی فقط با خوردن دارو OT یا گذر زمان بهدست نمیآید.
رهایی، نتیجه تغییر، تبدیل و ترخیص است و این سه واژه فقط در سایه آموزش معنا پیدا میکنند.
آموزش در کنگره یعنی شنیدن، درک کردن و عمل نمودن؛ اما بین شنیدن و عمل کردن، پلی وجود دارد که نام آن نوشتن است.
سیدیها در کنگره همانند کتابهای زندهای هستند که از تجربه، دانش و عشق سرچشمه میگیرند.
هر سیدی بخشی از حقیقت را به ما نشان میدهد و وقتی آن را مینویسیم، در واقع داریم آن حقیقت را در وجود خود حک میکنیم.
سیدیها فقط فایلهای صوتی نیستند؛ آنها مسیر تفکر سالم را به ما میآموزند. سیدیها کمک میکنند تا بدانیم چرا به تاریکی رفتیم،
چگونه باید از آن خارج شویم و چطور باید دوباره زندگیمان را بسازیم.
وقتی گوش میدهیم، ذهن ما میگیرد؛ اما وقتی مینویسیم، دل ما میفهمد.
نوشتن؛ یعنی تثبیت آموزش؛ یعنی تبدیل دانسته به باور و باور به رفتار.
نوشتن سیدی تمرینی برای نظم، استمرار و فرمانبرداری است.
کسی که هر هفته با عشق مینویسد، در واقع دارد با ساختار عقل خود هماهنگ میشود.
این به معنی عمل سالم در سادهترین شکل آن است. نوشتن سیدی فقط یک کار ذهنی نیست؛ بلکه نوعی پالایش درونی است. وقتی قلم روی کاغذ میگذاریم، ذهن منظم میشود، افکار از آشوب بیرون میآیند و کلمات تبدیل به آگاهی میشوند.
سیدیها ما را به درون خودمان میبرند.
گاهی وسط نوشتن، در جملات استاد، تصویری از خودمان میبینیم.
شاید در جملهای درباره خشم، حسادت یا صبر، ناگهان متوجه شویم؛ این حرف دقیقاً درباره من است و همان لحظه، تغییر آغاز میشود.
خود من وقتی تازه وارد کنگره شدم، اوایل نوشتن سیدی را فقط یه تکلیف میدیدم، مینوشتم؛ چون باید بنویسم؛ اما یک روز جملهای از آقای مهندس شنیدم که گفتند؛ وقتی سیدی می نویسی، در واقع داری با خودت گفتوگو میکنی. آن جمله همه چیز را برای من عوض کرد. از آن روز، هر بار که سیدی مینوشتم، دنبال خودم بین خطوط میگشتم. میدیدم رفتارم، افکارم؛ حتی قضاوتم دقیقاً در مثالهای گفتهشده وجود دارد. نوشتن برایم تبدیل شد به آینهای که حقیقت وجودم را نشان میداد.
گاهی وسط نوشتن اشک میریختم، نه از غصه؛ بلکه از فهمیدن، از اینکه بالاخره خودم را میبینم.
آرامآرام متوجه شدم نوشتن فقط برای یادگیری نیست، برای درمان درون است.
وقتی یک راهنما به رهجوها میگوید سیدی بنویسید، در واقع دارد میگوید، برو با خودت، قلبت، ذهنت و با درونت حرف بزن؛ چون آنجاست که روشنایی آغاز میشود.
سیدی و نوشتن آن، تمرین گوش دادن به صدای عقل است.
هر سیدی نوری است از دانایی و هر نوشتن، قدمی در مسیر تکامل است.
وقتی بنویسیم؛ یعنی آمادهایم تا تغییر کنیم.
وقتی تکرار کنیم؛ یعنی میخواهیم بفهمیم و وقتی بفهمیم؛ یعنی راه روشنایی را یافتهایم.
همانطور که آقای مهندس میفرمایند: نوشتن، یعنی جاری کردن دانایی در رگهای وجود انسان.
پس بیایید با عشق بنویسیم، تا هر کلمهای که از قلم ما جاری میشود، ذرهای از نور درونمان را روشن کند.
نویسنده: همسفر نفیسه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دنا شهرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
205