English Version
This Site Is Available In English

قاطعیت واقعی در دل مهربانی نهفته است

قاطعیت واقعی در دل مهربانی نهفته است

در مسیر کنگره هر جایگاه و خدمتی فرصتی است برای شناخت خویشتن، تجربه‌ عشق و بخشش. این‌ بار گفتگویی داریم با زوجی که هر دو در مسیر خدمت و پهلوانی قدم گذاشته‌اند؛ پهلوان همسفر فاطمه و پهلوان مسافر امیر که با آرامش و تواضع از تجربه‌های درونی و معنوی خود می‌گویند.

همسفر فاطمه و مسافرشان امیر با تخریب آنتی ایکس مصرفی الکل و تریاک وارد کنگره شدند. به روش DST و داروی اپیوم به راهنمایی مسافر رضا و همسفر فاطمه سفر کردند. هم اکنون به مدت 1 سال و 7 ماه است که آزاد و رها هستند. هر دو سفر سیگار را به راهنمایی مسافر علیرضا و همسفر ریحانه انجام دادند. 1 سال و 4 ماه است که از بند نیکوتین آزاد و رها هستند.

وقتی شال پهلوانی را از دستان مهندس دریافت کردید در درونتان چه گذشت؟

پهلوان همسفر فاطمه:

احساسی عمیق و عجیب بود. در ظاهر خوشحال بودم؛ اما بیشتر از هر چیز به مسئولیتی فکر می‌کردم که بر دوشم گذاشته می‌شد. بخشش بسیار شیرین است؛ اما استمرار آن نیاز به درک و فهم واقعی دارد. اگر ذره‌ای منیت وارد شود، به مرور اثر آن از بین می‌رود. دریافت شال و کلام‌الله مجید از دستان پرمهر آقای مهندس زیباترین و معنوی‌ترین تجربه‌ زندگی‌ام بود.

آیا در آن لحظه تصویری از مسیر گذشته یا رنج‌ها و تلاش‌ها در ذهنتان زنده شد؟

پهلوان همسفر فاطمه:

بله هنوز هم آن لحظات در ذهنم زنده هستند. احساس می‌کردم با خدا فاصله‌ای ندارم. آرزویم این است که آن‌قدر توانمند شوم که بتوانم تمام سختی‌ها و رنج‌ها را رها کنم.

زندگی مشترکتان بعد از دریافت شال چه تغییری کرد؟

پهلوان همسفر فاطمه:

زمان زیادی نگذشته است؛ اما من بیدارتر از قبل شده‌ام. تصمیم گرفتم با جدیت بیشتری به تزکیه و پالایش خودم بپردازم و خود را در معرض امتحان قرار دهم. از خدا می‌خواهم به برکت این حرکت زیبا، مسیر نور برای ما باز و هموار شود و استمرار آن در زندگیمان ماندگار بماند.

شما در جایگاه مرزبانی در حال خدمت هستید، آیا پیش آمده که نگاه‌تان نسبت به مسئله‌ای در شعبه متفاوت باشد؟

پهلوان مسافر امیر:

بله گاهی در امور مربوط به خدمت اختلاف نظر داشته‌ایم؛ اما همیشه با گفتگو و احترام به تفاهم رسیده‌ایم.

در خدمت پهلوانی و حضور در لژیون سردار چه آموختید؟

پهلوان همسفر فاطمه:

من بخششِ بلاعوض را از پدر مرحومم و از مسافرم آموختم. لژیون سردار برای ما محفل عشق و محبت است. از درک وادی دهم به درک بخشش می‌رسیم. بسیاری از اوقات با هم درباره‌ بخشش و خدمت صحبت کرده‌ایم و حتی اشک ریخته‌ایم. واقعاً چه لذتی بالاتر از کمک به درمان درماندگان؟ لژیون سردار برای من و مسافرم آموزشگاهی بزرگ است.

مرزبانی یعنی نظم و انضباط، اما شما آن را با محبت اجرا می‌کنید. چگونه میان قاطعیت و مهربانی تعادل برقرار می‌کنید؟

پهلوان مسافر امیر:

از روز اول یاد گرفتم به قوانین و حرمت کنگره احترام بگذارم. در دوران مرزبانی محبت را چاشنی نظم کردم تا اثرگذارتر باشد. من از همسفران و مسافران عشق و محبت بسیاری دریافت کردم و از آن‌ها آموختم که قاطعیت واقعی در دل مهربانی نهفته است.

پهلوانی از نگاه شما فقط یک عنوان نیست؛ بلکه مسیری درونی است. در این مسیر کدام ویژگی شخصیتیتان رشد یا دگرگونی بیشتری داشت؟

پهلوان همسفر فاطمه:

پهلوانی صفت بخشش را در من و مسافرم تقویت کرد. مسافرم با روحیه‌ بخشنده‌ای که دارد، ملکی را برای تأسیس شعبه‌ای به نام کنگره۶۰ وقف کرد. من هم برنامه‌هایی دارم که امیدوارم بتوانم به انجام برسانم. به‌نظرم پهلوانی همچون سپری است در برابر صفات نادرست تا آنجا که گاهی به هم یادآوری می‌کنیم مراقب باشیم. این همان دگرگونی زیبایی است که در زندگی‌مان شکل گرفته است.

کلام آخر زوج پهلوان:

از خداوند سلامتی و طول عمر برای آقای مهندس دژاکام و خانواده‌ محترمشان خواستاریم و آرزو داریم تمام مسافرانِ خواستارِ رهایی به آزادی و آرامش برسند.

مصاحبه‌کننده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر بهناز (لژیون دوازدهم)
عکاس، ویرایش و ارسال: راهنمای تازه‌واردین همسفر محدثه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شمس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .