سومین جلسه از دوره نهم کارگاههای آموزشی خصوصی گلریزان کنگره ۶۰، نمایندگی حر؛ با استادی پهلوان محترم مسافر اقبال، نگهبانی پهلوان محترم مسافر رضا و دبیری پهلوان محترم مسافر علی با دستور جلسه " گلـریزان " روز چهارشنبه بیست و یکم آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان اقبال هستم یک مسافر، تشکر میکنم از آقا رضا و دبیر محترم ایشان علی آقا، من این هفته پر بار را به همه عزیزان تبریک میگویم و آرزو دارم که همگی در این گلریزان شرکت کنید تا یک سهمی از این شادی به دلهایتان راه پیدا کند. از جناب مهندس و خانواده محترم ایشان، استاد سردار تشکر میکنم. امیدوارم که جشن خوبی در کنار هم داشته باشیم. به همه عزیزان، آقا علیرضا ایجنت بوستان ولایت و دوستانی که از کلینیک آمدهاند خوش آمد میگویم. امیدوارم که همه دوستان صد خودشان را امروز در گلریزان بگذارند. صد برای من پهلوانی است، برای یک نفر بی نشانی است و برای اشخاص مختلف متفاوت است. به کسانی که میخواهند این جایگاه را در کنگره کسب کنند تبریک میگویم. ما همیشه دعا میکنیم خدایا ما را از ترس به شجاعت برسان، یکی از این جایگاهها که برای ما شجاعت به ارمغان میآورد، بخشش مال از مال و مادیات است.


دستور جلسه امروز جشن گلریزان است. من در زندگی خودم اگر قرار است حرکتی کنم اول باید فکر کنم و این حرکت من باید با حساب و کتاب باشد، آیا این ماشین را که من میخواهم بگیرم ارزش این همه پول را دارد، این بحث حسابگرانه است. تصمیمی که در مرحله بعدی میگیرم با احساسات است که با قلبم تصمیم میگیرم. در هر دو میتوان اتفاقاتی بوجود آورد که در آن تصمیمات اشتباه گرفت. اما مرحله سوم که بهترین مرحله تصمیمگیری است مرحله عقلانی است، هم حساب میکند و هم با کمک عقل حرکت میکند. تصمیمی که امروز ما میگیریم یک بحث شور است، یک بحث اشتیاق است و یک بحث آن شعور است و من با این سه مولفه حرکت میکنم. اما اینکه اول من در بحث حساب و کتاب میروم با خودم میگویم اوتی که مصرف میکنم بهترین نوع است و در جایی بسیار تمیز آموزش میگیرم، چای میخورم و خرجهای دیگری که در گذشته داشتم و امروز آنها را ندارم، راحت میتوانم بابت سرداری اقدام کنم. اگر بحث احساسات است اینطوری میشود که من با چشم دلم میبینم و به وضوح آن را لمس میکنم و میبینم که بچههای پهلوان، دنور و سردار چگونه حرکت میکنند.


استاد امین در سیدی کفر میگوید اگر من در جایی که حق و حقیقتی هست و من از کنار آن میگذرم باید تفکر و تعقل کنم، ولی وقتی که من قدر این مکان را ندانم، مکانی که من در آن درمان شدهام و انسانهای زیادی در آن از ظلمت و تاریکی رها شدهاند، حتما از آن محروم خواهم شد یعنی دستشان از این موهبت الهی کوتاه خواهد شد. گاهی اوقات من با حرف زدن ماسک به صورت میزنم. اگر به من در کنگره اجازه داده شده که خودم را بشناسم و میگویند که کنگره آدرس من را به خودم میدهد الان وقت کاشتن است. مبلغ مهم نیست و فقط مهم این است که من در این پویش شرکت کنم. من خود واقعیام را زمانی که به قولم عمل میکنم، میشناسم و این زمانی نمود پیدا میکند که برای لژیون سردار کارت میکشم چون من به راهنمایم قول دادم که به حرفم عمل کنم. از اینکه به صحبتهای من گوش دادید از همه شما تشکر میکنم.



گزارش تصویری نمایندگی حـر : http://B2n.ir/ss4704
تایپ / ویراستاری : مسافر مهدی
عکس / بارگذاری : مسافر سعید
مرزبان کشیک : مسافر امیررضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
4325