سومین جلسه از دوره یازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی لوئیپاستور با استادی ایجنت محترم مسافر علیرضا، نگهبانی پهلوان مسافر جمشید و دبیری پهلوان مسافر علیرضا با دستور جلسه «هفته گلریزان» چهارشنبه 21 آبان ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان، علیرضا هستم، یک مسافر.
در ابتدا خداوند را شاکرم که توانستم دوباره این جایگاه را تجربه کنم. از پهلوان جمشید و دبیر پهلوان، تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار من گذاشتند تا بتوانم آموزش بگیرم. میگویند هر کس از بندهی خدا تشکر نکند، از خدا هم تشکر نکرده است.
از تکتک اعضای نمایندگی لویی پاستور بابت جشن دوشنبهای که برگزار شد، تشکر میکنم؛ از آن کسی که صد هزار تومان کمک کرد تا آقا جمشید که «نشان در بینشانی» گرفتند و مبلغ بالای یک میلیارد تومان کمک کردند. از همهشان تشکر میکنم.
از خداوند میخواهم آگاهی را در دل من بیشتر کند تا بتوانم جایگاههای مختلف را تجربه کنم.
امروز واقعاً نمیخواهم مشارکتم را به سمت محبت و بخشش ببرم، چون حتماً عزیزان بهتر از من در این مورد صحبت خواهند کرد. اما چیزی که میخواهم بگویم و برایم خیلی بااهمیت است، این است که بعضی وقتها، بعضی جایگاهها را درست درک نکردهام.
مثلاً در محیطی کار کردهام، آموزش گرفتهام و بعد از آن محیط رفتهام، بیآنکه عمق آن را بفهمم. من از سال ۱۳۹۴ وارد کنگره شدم. انواع و اقسام معجزات را در کنگره دیدهام؛ درمانهای مختلف مواد و بیماریها. خیلی چیزها دیدهام و برایم عادی شده بود.
چندی پیش مقالهای از دانشگاه هاروارد میخواندم. پیجشان را در اینستاگرام دنبال میکنم. بودجهای که دولت آمریکا برای تحقیقات دانشگاه هاروارد در سال جاری در نظر گرفته، ۹ میلیارد دلار است. من با دلار صد هزار تومانی حساب کردم؛ میشود حدود ۹۰۰ هزار میلیارد تومان، یعنی ۹۰۰ همت! عدد بسیار بالایی است.
این بودجه فقط برای سه موضوع تخصیص یافته است: اعتیاد، چاقی و سرطان. و هر سال نیز چنین بودجههایی تکرار میشود. اگر مجموع بودجه دانشگاههای دیگر دنیا را هم که در همین حوزهها فعالیت میکنند حساب کنیم، رقم فوقالعاده عظیمی میشود.
اما خروجی چیست؟ تقریباً هیچ!
در طول این سالها، با وجود هزینههای سنگین، نتوانستهاند حتی یک بیمار شیشهای یا مصرفکننده کوکائین را به معنای واقعی درمان کنند.
به قول آقای مهندس، درمان یعنی اینکه من از تریاک درمان شوم و بعد صبح بروم در مزرعه خشخاش، تیغ بزنم، تریاک جمع کنم و بفروشم، اما هیچ وسوسهای نداشته باشم. یا کسی که مشروبات الکلی مصرف میکرده، برود در یک بار کار کند و هیچ وسوسهای نداشته باشد.
اما این در جهان علم هنوز تحقق پیدا نکرده است، در حالیکه ما در کنگره چنین درمانهایی را بارها دیدهایم.
در دوران کرونا یادم هست که آقا جمشید، آن زمان مرزبان بود. تمام روزهای کرونا را با هم آمدیم و همیشه سرپا بودیم. من خودم چندین بار کرونا گرفتم، جمشید هم همینطور، ولی سرپا بودیم، چون DSAP مصرف میکردیم و هیچ ترسی نداشتیم، نه برای خودمان و نه برای خانوادههایمان.
(2).jpeg)
آنها میلیاردها دلار هزینه کردند و نتیجهای نگرفتند، اما ما با آموزش، ایمان و ابزار درست، به نتیجه رسیدیم.
کنگره هیچ بودجهای از هیچ نهاد یا دولتی نمیگیرد و از ابتدا هم سیاستش همین بوده است؛ هرگز کاسه گدایی دراز نکرده و از هیچکس قرض نگرفته است. جلساتش گاهی در پیادهرو برگزار شده، اما همیشه روی پای خود ایستاده است.
همین استقلال باعث رشد و پیشرفت کنگره شده. چون اگر وابسته بودیم، باید طبق سیاستهای دیگران عمل میکردیم. این آیندهنگری آقای مهندس بود که امروز نتیجهاش را میبینیم.
من تصمیم گرفتم امروز دربارهی «بخشندگی» صحبت کنم؛ دقیقاً دربارهی چیزهایی که گاهی حواسمان به آن نیست.
روز جشن گلریزان، وقتی دیدم اعضای لژیون سردار و خزانهدارها با آن شور و ذوق حضور داشتند، واقعاً افتخار کردم. این باعث غرور بود. شاید باورتان نشود، ولی من تا نیمههای شب از شادی خوابم نمیبرد. چطور ممکن است از یک مرداب، گلی به این زیبایی بروید؟
من خودم را میگویم؛ شهر وجودم مرداب بود، اما حالا از آن گل روییده است. این مبالغ، نشانهی آگاهی، رشد و وسعت قلب بچههاست. جالب است بدانید هر دانشگاه یا نهاد تحقیقاتی بزرگ در جهان، بودجهی ذخیرهای دارد. مثلاً دانشگاه MIT در آمریکا، ۳۳ میلیارد دلار اندوخته دارد که هرگز به آن دست نمیزند.
کنگره هم برای پیشرفت و گسترشش نیاز به منابع مالی دارد، برای خرید شعبه، ساخت مکانها، تأمین ابزار و امکانات و اگر قرار است روزی در سطح دانشگاههایی مانند هاروارد، آکسفورد یا پرینستون قرار بگیرد (که بهجرأت میگویم از نظر خروجی، همین حالا هم از آنها جلوتر است)، باید از نظر مالی هم قوی شود.
این مبالغ در برابر آن بودجههای نجومی عددی نیست، اما آغاز مسیر است؛ نشانهی قلبهای بخشنده و آگاه. من یقین دارم روزی میرسد که کنگره از MIT و هاروارد و آکسفورد هم پیشی بگیرد، و این اتفاق بهدست اعضای همین مجموعه خواهد افتاد.
وقتی دربارهی اعداد و مبالغ صحبت میکنیم، در واقع داریم دربارهی وسعت دلها حرف میزنیم و من مطمئنم این اتفاق، با آگاهی، تفکر و عشق رخ خواهد داد. همانطور که در جشن گفتم، با هیجان تصمیم نگیرد؛ کمی تفکر کنید، میفهمید که باید چه کار کنید و با چه توانی در این بازی باشید.
از اینکه به صحبتهای من گوش دادید، از همهتان تشکر میکنم.
ضبط و تایپ: مسافر مهدی
عکس: مسافر روح الله
ویرایش و ارسال: مسافر حمید(گروه سایت نمایندگی لوئی پاستور)
- تعداد بازدید از این مطلب :
104