دومین جلسه از دوره سوم کارگاهای آموزشی خصوصی مسافران نمایندگی آبیک با استادی پهلوان محترم مسافر سامان، نگهبانی مسافر داریوش و دبیری مسافر طاهر با دستور جلسه « جشن گلریزان» در روز سه شنبه 20 آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:سلام دوستان سامان هستم یک مسافر ، خدا را شکر می کنم که باز هم این فرصت پیش آمد تا در خدمت شما باشم ، هفته گلریزان را تبریک می گویم خدمت همه ی اعضای کنگره ۶۰ ، اعضای شعبه خودمان ، یک حس و حال عجیبی در این هفته برقرار می شود البته از اول آبان ماه این حس را اعضای کنگره ۶۰ دریافت می کنند ، می گویند گلریزان بهار کنگره ۶۰ میباشد و انگار همه ی آموزش ها و مطالبی که آقای مهندس و استادانشان کار می کنند و بابت آنها زحمت می کشند و آن ها را انتقال میدهند همگی مفهموم این هفته گلریزان است ، که با مفهموم بخشش و گذشتن از خویش که در وادی چهاردهم است آخرش به این جمله می رسیم که کار با ارزشی است و باعث این حس و حال می شود ، در کنگره ۶۰ شعار دادن و این مسائل را نداریم ، اینکه ما باید فلان کار را انجام بدهیم اینطور نیست ، افراد یک سری کار هارا انجام می دهند و وقتی که انجام می شود از عصاره وجودشان یا از کاری که انجام داده اند ، در مورد تجربه شان صحبت می کنند و توضیح می دهند. اگر به جزئیات بیشتر توجه بکنیم استادان آقای مهندس هم این کار هارا انجام داده اند یعنی مفهموم بخشش را ، که این مسئله سال های سال گذشت تا رسید به آقای مهندس ، آنجایی که روش درمان پیدا شد ، چرا آقای مهندس نرفتند ؟ چرا صبر کردند؟ دلیلش مفهموم بخشش بود ، که از اساتید منتقل شده بود به آقای مهندس و ایشان هم انتقال دادند به بقیه آدم ها ، چون وقتی بحث بخشش مطرح می شود ، اکثراً همه فکر و ذهن ها به سمت مسئله مالی می رود ، ولی پایه و اساس اصلأ بحث مالی نیست.
بخشش از یک نقطه درونی شروع می شود تا بعد میرسد به مال ، که مال و اموال هم مهم است. اما آقای مهندس ایستادند و روش درمان را به ما منتقل کردند ، که اگر این اتفاق رخ نمیداد امروز هیچ یک از ما اینجا حضور نداشتیم.خیلی به خود آقای مهندس تبریک می گویم که اجازه می دهند ما در این مسیر باشیم . داشتم فکر می کردم به مفهوم پهلوانی یا دنوری یا سرداری، فرقی نمی کند، زمانی که اجازه می دهند من جزئی از لژیون سردار بشوم ، به من کمک می شود ، شاید درک مفهوم این مسئله کمی سخت باشد ولی حقیقتش این طور است. هرکدام از ما که الآن اینجا نشسته ایم شاید از بین رفته بودیم یا اصلاً نبودیم. الان که هستیم سرحال هستیم و جایگاهی به ما داده شده تا خدمت کنیم. این لطفی است که سیستم برای ما انجام می دهد. و در آنجا من باید بدانم در گذشته که بودم و گذشته ام را از یاد نبرم. مسئله خیلی مهم این است که بگویم من وقتی یک خدمتی را انجام می دهم، خداوند عوضش را به من می دهد، یا این که ممکن است گوشه ذهن ما باشد که اگر من یک کاری انجام بدهم خداوند عوضش را برای من خواهد داد، ولی من می خواهم بگویم که خداوند عوضش را به ما داده است. ما نمیبینیم. آقای مهندس هم می گویند ، که هیچ چشم داشتی نداشته باشید ، نه از خداوند نه از بنده خداوند ، هیچ خواسته ای نداشته باشید. یک نفر کمک مالی می کند ولی برگشت آن به قضیه مالی نباشد ، ممکن است اتفاق های دیگری پیش بیاید ، ممکن است نعمت های دیگری به او داده بشود ، ما خبر نداریم چه اتفاق هایی رخ خواهد داد.
در بحث تقدیر ، ما یک زمانی زندگی مان را آغاز کردیم یک سری اتفاقات برای ما رخ داده و در این مسیری که طی می کنیم آن کار هایی که انجام داده ایم به هر حال یک سری بازخورد برای ما به همراه دارد. یک سری مطالب به اندازه تقدیر یا کارهایی که در گذشته انجام داده ایم به ما بر می گردد و باید پاسخگوی آنها باشیم. اکنون می رسیم به بحث بخشش در کنگره ۶۰ ، حالا هرکس به اندازه توان خود بخشش و کمک می کند که آن اتفاق ها چطور عوض بشوند و نیرو ها چطور چرخش پیدا بکنند. این قضیه بخشش در چرخش نیرو ها خیلی خیلی مهم است ، اکثراً سفر اولی هایی که در جشن گلریزان شرکت میکنند به ندرت پیش میآید که سفرشان را نیمه تمام بگذارند و بروند. اعمال آنچه در تقدیر است انجام می دهند اما اعمال در خطوط تقدیر نقش بسیار مهمی دارد که به آن شکل متفاوتی می دهد. من می خواهم بگویم که بخشش ، شکل تقدیر را میتواند تغییر دهد اگر کسی آن را باور داشته باشد.
در جشن گلریزان مسئله ای که بسیار مهم است جشن است ، همه افراد باید خوشحال باشند. نشود که کسی خودش را مقایسه بکند و با خود بگوید که در توان من نیست پهلوان بشوم یا دنور بشوم یا عضو لژیون سردار بشوم. هیچ موقع کسی اینطور فکر نکند ، جشن همه باید خوشحال باشند ، در حد توان خود ، ممکن است یک نفر دویست هزار تومان پرداخت کند ، و توانش آن هست. با همان اندازه نیز باید خوشحال باشد و این برای کنگره ۶۰ ارزشمند است و من به آن احترام میگذارم.
من خودم یادم هست که زمانی وضعیت بسیار اسفناکی داشتم از نظر مالی ، پانزده سال گذشته تا رسیده به زمان حال. آقای مهندس بعد از گذشت هفت سال از رهایی شان بدهی های خودشان را تسویه کردند. ولی یک چیز خیلی مهم است و آن اینکه من بخواهم کاری را انجام بدهم.

روز پنجشنبه من در شعبه هشتگرد استاد جلسه بودم ، همسفر من در آن شعبه حضور داشت ، زمانی که مشارکت می کرد مسئله ای را بیان کرد که یاد آور مسئله ای برای من شد ، ما سال نود و سه یا چهار بود ، شب های قدر بود ، در یک کاغذی من نوشته بودم که من علاقه مند هستم یک شعبه ای در کنگره ۶۰ را راه اندازی کنم ، چندتا خواسته دیگر هم نوشته بودم ، و این کاغذ بین برگه های قرآن مانده بود. بعد از گذشت یازده دوازده سال ، این اتفاق رخ داد. خواسته مثل آهنربا جذب می کند، این است که من در سفر اولم دوست داشته باشم که خدمت گزار باشم ، بخواهم که یک روزی دنور باشم ، بخواهم که یک روزی راهنما باشم ، بخواهم که یک روزی پهلوان باشم ، بخواهم که اصلاً یک روزی یک شعبه برای کنگره ۶۰ بسازم ، ممکن است این خواسته بیست سال طول بکشد. ولی بخواهم ، با تفکر ساختار ها آغاز می شود. یک موقع ما اصلا ساختار ها را نمیسازیم ، می گوییم من نمیتوانم ، من ضعیف هستم، فکر های حاشیه ای. اگر کسی با تمام وجودش بخواهد بلافاصله نیروهای القا احیا و تحرک وارد عمل میشوند. چرخش روزگار طوری اتفاق میافتد که ما یک روزی به آن مسئله برسیم ، صحبتم با عزیزانی است که مشکلاتی دارند در حال سفر هستند ، به این فکر نکنند که من نمی توانم سردار بشوم ، نمی توانم دنور بشوم. اصلاً اینطور نیست ، شاد باشند خوشحال باشند در حدی که میتوانند ، این عالی است.
کسی که با حداکثر توانش حرکت می کند نزد خداوند جایگاهش از پهلوانی هم ممکن است بیشتر باشد چون خودش می داند توانش چقدر است. یک موضوعی هم که من در این سال ها در جشن های گلریزان مختلف تجربه کرده ام ، آن کسانی که در جشن گلریزان با حد اکثر توانشان حرکت کرده اند ، حس و حال خیلی خوبی را تجربه کرده اند ، انرژی خوبی دریافت کرده اند. کسانی هم که توانش را داشتند و انجام ندادند و موکول کردند به آینده حالشان خوب نیست و یا این که دچار حقه زمان می شوند. ممکن است چندین سال طول بکشد. این است که من توانش را دارم ولی انجام نمی دهم و می گویم سال بعد ، از الان تا سال بعد می شود چرخش نیروهایی که راجع به آن صحبت کردم. نیرو ها میچرخند و نیرو های ما را میگیرند ، سال بعد ممکن است اصلا به ما اجازه ندهند.
ما دو نوع دارایی داریم ، کسی که دارد میتواند کمک بکند ، کسی که محبت دارد میتواند محبت بکند ، کسی که مال دارد میتواند از مالش ببخشد. یک نوع مال داریم که از نظر خودمان اضافی است یعنی همه چیز داشته باشیم ، اگر چیزی اضافه ماند آن می شود داشتن ، یه موقع هم نه ، از چیز هایی که داریم ، از امکاناتی که داریم و خیلی ام برای ما مهم و ارزشمند هستند بتوانیم بگذریم و به سیستمی که به ما حیات داده ببخشیم. اصل انفاق در این دومی است ، که در کلام الله گفته شده از چیزی که برای شما مهم است ببخشید و زمانی هم که می خواهید این کار را انجام بدهید نیرو های منفی یا شیطان می آید و شما را از فقیر شدن میترساند و هراس در دل شما می اندازد. آنجا شما باید توکل داشته باشید.
همانطور که به یک سفر اولی می گوییم که بین کار و بین مسائلی که برایت پیش می آید ، اولویت درمان تو است و باید به کنگره ۶۰ بیائید ، من خودم امروز به این شکل فکر می کنم که اگر مالی یا پولی دستم باشد ، اولویت بخشش من کنگره ۶۰ است. همانطور که در درمان اولویت سفر اول است ، در بخشیدن اولویت من می شود سیستمی که به من حیات داده است. باید به خانواده هم رسیدگی کرد ، و این یک گره ای است که باید باز بشود. خیلی وقت ها این گره وجود دارد که اصلاً افرادی که ثروت های خیلی خوبی دارند ، مثلاً از نظر مالی پهلوان شدن برایشان خیلی کوچک است بعضی از آنها دچار همین گره شده اند. این قضیه باعث می شود که یک سری در برای ما باز بشود ، کسی که با تمام توانش بتواند ببخشد ، آن موقع یک سری اتفاقات رخ می دهد و در هایی برایش باز می شود. ممکن است بحث مالی مطرح نباشد ممکن است یک سری اتفاقات برایش رخ بدهد که دیگر اینطور نمی شود و نعمت های دیگری خداوند به او میدهد مثل سلامتی مثل آرامش مثل دل خوش ، این ها ممکن است برایش اتفاق بیافتد.
این دیدگاه را نباید داشته باشیم که امروز اینکار را انجام میدهیم برای اینکه یک چیزی بگیریم ، این می شود معامله کردن و دکان داری و اصلاً جلوه خوبی ندارد.
در آخر وادی چهاردهم با فونت بزرگ نوشته است « عشق یعنی گذشتن از خویش » کسی که از خودش می گذرد دیگر توقع ندارد که من تو را دوست دارم ، تو هم من را دوست داشته باش ، من این کار را انجام می دهم ، تو هم این کار را برای من انجام بده ، این دیگر اسمش عشق نیست ، عشق یعنی کسی دوست داشته باشد بخاطر خود آن موضوع ، بخاطر دوست داشتن و دیگر هیچ چیزی برایش مطرح نباشد.
انشالله امسال بتوانیم با همت عزیزان زمین شعبه آبیک را خریداری کنیم و مطمئن هستم که امسال این اتفاق حتماً رخ میدهد. به امید خدا امسال اجازه خرید زمین را آقای مهندس به ما میدهند، چون تعداد پهلوان ها بالا می رود و اگر به تعهداتشان عمل بکنند این کار را انجام می دهیم و یک حس خیلی خوبی در شعبه برقرار شده است و می بینم تعداد پهلوان ها در حال زیاد شدن است و افراد به این فکر می کنند که بروند و انجام بدهند و این الگو است. روش کنگره ۶۰ الگویی است به همین خاطر است ، حتی در لژیون که افراد عضو لژیون سردار می شوند ، افراد دیگر هم به این افراد نگاه میکنند و میگویند ما هم علاقه مند هستیم عضو لژیون سردار بشویم و این الگو بسیار زیباست.
یاد سخنان آقای مهندس افتادم وقتی به اینجا آمدند گفتند آن افرادی که شما را باید از این زیر زمین بیرون ببرند و یک شعبه زیبا داشته باشید یا آمده اند یا در آینده خواهند آمد و آن ها همان افرادی که امروز اعلام پهلوانی میکنند و در این جایگاه ها قرار میگیرند یا دنور میشوند یا سردار می شوند و حرکت می کنند، هستند.
در خیال کسی نمیگنجد که یک شعبه پنجاه نفری در جشن گلریزان اعداد و ارقام میلیاردی جمع آوری میشود ، اصلاً در مخیله هیچ مسئولی نمی گنجد. بخاطر حقانیت روش DST ، بخاطر حقانیت مسیری که آقای مهندس طی می کند ما اینقدر محکم و استوار حرکت می کنیم و این داستان ها اتفاق می افتد. کجا شما می توانید پیدا بکنید که از افراد مصرف کننده همچین توانی بیرون بیاید ؟! اگر به افراد بیرون کنگره بگویید می خواهم ششصد میلیون پول بدهم ، باید زانو بزنم و اجازه بگیرم اصلا قبول نمی کنند.امیدوارم به کمک همدیگر جشن خوبی داشته باشیم، خیلی ممنونم که به صحبت های من گوش کردید .
تصاویری از جشن گلریزان نمایندگی آبیک







