English Version
This Site Is Available In English

ده هزار تومان با تفکر، بهتر از صد پهلوانی بدون تفکر است

ده هزار تومان با تفکر، بهتر از صد پهلوانی بدون تفکر است

بنام قدرت مطلق «الله»

دهمین جلسه از شصت و هفتمین دوره سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران آقا در نمایندگی پرستار با استادی: پهلوان محترم مسافر محسن، نگهبانی: مسافر  سعید و دبیری: مسافر رحمت با دستور جلسه «گلریزان» در روز چهارشنبه مورخ بیست و یکم آبان ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ برگزار گردید.

 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محسن هستم، یک مسافر 

 

این جایگاه را بنده اولین بار است که تجربه می‌کنم. انقدر شور و هیجان داشتم که متاسفانه تصادف کردم اما به دکتر مراجعه نکردم و آمدم اینجا که این جایگاه را از دست ندهم و بسیار برایم جذاب است و می‌دانم که قطعاً بسیار از آن انرژی خواهم گرفت. صحبت خاصی را نیز آماده نکردم همانند مشارکت‌هایی که حسى است می‌خواهم که حسى صحبت کنم.

روز دوشنبه که این شال را از دستان آقای مهندس دریافت کردم و همچنین قرآن را، شب که به منزل رفتم وضویی گرفتم و گفتم سری به قرآن بزنم و ببینم که چه می‌آید.

سوره نحل آمد آیات ۵۳ و ۵۴ و ۵۵ که در رابطه با انفاق در راه خدا بود؛ برای من بسیار چیز عجیبی بود یعنی چند ساعت درگیر آن بودم و تفسیرش را می‌خواندم و واقعاً نیز همین است. در داخل همان سوره در رابطه با تفکر و اندیشیدن صحبت کرده که کسانی که در راه خدا انفاق می‌کنند با تفکر این کار را انجام می‌دهند و در رابطه با این نوشته بود که اصلاً این پولی که دست شماست مال شما نیست و در واقع چیزی است که شما باید پرداخت کنید و بسیار برای من عجیب بود و بسیار به آن فکر کردم.

واقعاً حضور در لژیون سردار اولین گامى که نیاز دارد بحث تفکر است اینکه فکر کنیم که ما واقعاً برای چه باید در این لژیون حضور پیدا کنیم و واقعاً ده هزار تومان با فکر بهتر از صد تا پهلوانی بدون فکر است. یعنی اگر واقعاً این اتفاق در ذهن انسان پدیدار بشود که باید چه کار کنیم. یک روز داشتم با موتور می‌رفتم یکی از دوستان نیز همراه من بود بحث این بود که کجا سرمایه‌گذاری بکنیم کجا نکنیم و ایشان نیز می‌دانست که من در کنگره حضور دارم و به او گفتم که من می‌خواهم پهلوانی بگیرم. آن هم گفت که این کار را نکن. به ایشان گفتم اگر کنگره نبود نه موتوری بود نه من و نه توئی که پشت من روی موتور بنشینی و بخواهی به من پیشنهاد بدهی که چه کار کنم و واقعاً نیز همین است، اینکه من کجا بودم و به کجا رسیدم و چه کار کردم و باید چه کار کنم برای کنگره. می‌گویند حلوای تن تنانی تا نخوری ندانی و انسان باید در این جایگاه قرار بگیرد تا بفهمد. من بسیار دوست دارم راهنما بشوم و مراتب پیشرفت در کنگره را بسیار زود طی کنم.

به نظر من جایگاه پهلوانی شبیه همه این جایگاه‌هاست؛ یعنی شما با یک بخشش و گذشت مواجهی که باز هم طرف حساب خودت هستی، یعنی خودت از خودت باید بگذری و به کسی ربطی ندارد و برای همین است که تفکر بسیار در آن مهم است. ما جشن گلریزان را داشتیم و اینجا صحبت شد در رابطه با تعهد. من آن روز نیز عرض کردم خدمت شما که آدم بیشتر به خودش متعهد است و به شخصی در کنگره متعهد نیست، اینکه من به خودم متعهد باشم و بیایم تعهدم را پرداخت کنم.

واقعاً حضور در لژیون سردار و بخشش و همه این‌ها در وجود خود انسان است. حالا اگر یک محسنی بیاید و یک جایگاهی را تجربه کند و یک شالی بگیرد این نیز برای خود من است. حسین آقا خبر دارد که من خیلی تمایل نداشتم که شال بگیرم و خیلی تمایل نداشتم که اصلاً صحبت بکنم ولی دیدم یک رسالتی است که بر دوش من است و آمدم از درون خودم صحبت کردم برای همین هیچ مطلبی نیز آماده نکردم و اینطوری بسیار بهتر است. اینکه بتوانید این جایگاه را درک کنید ولی با تفکر؛ اگر با تفکر باشد به نظر من بسیار ارزشمند است که انسان از یک مبلغی بگذرد. یادم می‌آید چند وقتی تهران نبودم و وقتی آمدم کنگره آقا مجتبی کارت خوان سبد قانون ۱۱ را آورد و به اندازه این سه چهار هفته‌ای که نبودم همه را کشیدم. آقا مجتبی گفت چرا انقدر مبلغ بالا می‌کشی و گفتم که یک ماهی نبودم و همه‌ی آن را باید انجام بدهم و واقعاً نیز همین است.

انشالله خدا کمک کند بتوانم این جایگاه را در سال‌های آینده نیز تمدید کنم و تبدیلش بکنم به مراتب بالاتر و به نشانه بی‌نشانی برسم. الان که آقا سعید گفت نشانه بی‌نشانی به حداقل سه میلیارد تومان رسیده من یک ذره خوشحال شدم، جدی می‌گویم و با خودم گفتم که اگر بتوانم به آن برسم بسیار خوب است و این نیز لطف آقای مهندس است.

یادم می‌آید چند سال پیش با همین پانصد میلیون تومان پهلوانی می‌شد یک خانه خرید که آقای مهندس این جایگاه را یک ذره سهل‌الوصولش کرد که مثلاً یکی مثل من نیز بتواند به آن برسد و به نظر من یکی از موضوعاتی است که آقای مهندس دقیقاً با فکر انجامش داده که من نیز بتوانم تجربه‌اش کنم.

در آخر تشکر می‌کنم از راهنمای عزیزم آقا وحید پیرهادی که قطعاً در این مسیر به من بسیار کمک کردند و آقای مهندس و از تمام کسانی که در این کنگره زحمت می‌کشند تا بتوانیم به این حس خوب برسیم. این موضوعی نیز که دوستان مطرح می‌کنند این است که جشن گلریزان ادامه دارد و کارتخوان‌ها داخل اتاق است و کسی که به اصطلاح تعهدی را اعلام کرده می‌تواند امروز نیز پرداخت داشته باشد.

ممنونم که به صحبت‌های من توجه فرمودید.

 

تایپ و ویرایش: مسافر محمد علی از لژیون نهم

عکس و بارگزاری: مسافر کوشیار لژیون نهم

وبلاگ نمایندگی پرستار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .