در سیدی «مثال» آقای مهندس حسین دژاکام اینطور بیان میکنند که اگر بخواهیم تغییر را در خودمان ببینیم، باید اول نگاه کنیم که آیا افکار، طرز بیان و رفتارمان در جهت مثبت تغییر کرده و قدمی برای تزکیه خودمان برداشتهایم و باید از اینکه داریم این قدمها را آرامآرام برمیداریم، خوشحال باشیم و ابراز خوشحالی کنیم؛ وقتی ابراز خوشحالی داشته باشیم و به چیزهای مثبت فکر کنیم، خیلی اثرات خوبی برای ما دارد و باعث موفقیت و پیشرفت ما در کارها میشود و از خیلی بیماریها و مریضیها جلوگیری میکند. خیلیها هم هستند که به چیزهای منفی فکر میکنند و منفینگر هستند و باید بدانیم که هیچ سیستم و حتی هستی برایش مهم نیست که دارم به چه چیزی فکر میکنم، غم چه چیزی را میخورم و بخواهد که حال من را خوب کند؛ تنها کسی که میتواند حال من را خوب کند، خودم هستم که باید روی افکار و اندیشه خودم فکر کنم تا بتوانم خودم و طرز فکرم را تغییر دهم؛ اولین کاری که میکنم این است که شکرگزار و سپاسگزار نعمتهای خداوند باشم.
اگر از غمی رد شدم هیچ وقت یادم نرود و همیشه سعی کنم از آن مشکل و غم آموزش بگیرم که همه مشکلات برای من آموزش دربر دارد، فقط باید چشم بینا پیدا کنم تا آموزش ببینم. به نظر من باید به موضوعات به دید و چشم مثبت، نگاه کنیم و همیشه خودمان را قضاوت کنیم تا بتوانیم تغییر کنیم و فراموشکار نباشم که در گذشته چگونه بودم و الان چه موهبتهایی به دست آوردهام و آیا اگر که من چیزی یاد گرفتم زندگیام تغییر خوبی کرده است؟ شکرگزار هستم؟ احساس شادی میکنم؟ این باعث قوی شدن من میشود تا بتوانم مشکلات خودم را حل کنم؛ ما میدانیم که هیچکس نمیتواند مشکلات کسی را حل کند، جز خود شخص و باید به آن توانایی و دانایی برسد تا بتواند مشکلات خودش را حل کند و برای اینکار اول از خودت باید شروع کنی و تغییر را از خودت آغاز کنی تا بتوانی روی دیگران تاثیر بگذاری و حرفت تاثیرگذار باشد؛ همانطور که یک راهنما حرفش برای رهجو تاثیر دارد زیرا راهنما تمام این موارد را انجام داده است، مثلاً اگر میخواهد به رهجوی خودش آموزش دهد که اضافه وزن خیلی برای بدن ضرر دارد و باید وزنش را کم کند باید خودش اول اقدام به کم کردن وزن کند تا حرفش تاثیرگذار باشد؛ برای اینکه تغییر کنیم، اول باید خودمان را بشناسیم تا زمانیکه خودمان را نشناسیم، نمیتوانیم مسئلهای را حل کنیم. مثلا اگر ما بدن را نشناخته بودیم، نمیتوانستیم اعتیاد را درمان کنیم، نمیدانستیم کجای بدن بر اثر مصرف مواد مخدر تخریب پیدا میکند. خیلی وقتها چون که بدن را نمیشناسیم، نمیدانیم و نمیتوانیم بیماریها را درمان کنیم. علت اینکه خیلی از افراد خودکشی میکنند چیست؟ دقیق نمیدانیم چه اتفاقی میافتد؛ اول باید روان را بشناسیم چونکه در علم بیرون از کنگره، وقتی کسی چنین کاری میکند، میگویند: آن فرد روانی بوده در صورتیکه علت اینکه چرا روان فردی به هم میریزد که دست به چنین اقدامی میزند را نمیدانیم. جسم ما باید سه ضلع جسم، روان و جهانبینی آن باید درست باشد تا بتواند درست عمل کند.
جسم و جهانبینی خیلی روی روان تاثیر میگذارند و اگر جسم فردی مریض باشد، روان آن فرد هم به هم میریزد و چیزی که میتواند روی جهانبینی ما تاثیر بگذارد جسم سالم است؛ اگر من جسم سالمی داشته باشم، میتوانم درست فکر، عمل و تغییر کنم؛ همانطوری که یک مسافر وقتی شروع به درمان میکند، ذرهذره جسمش سالم میشود، افکار و اندیشه او هم تغییر میکند و وقتی این افکار و اندیشه که همان جهانبینی است، تغییر میکند، روان فرد هم که همان خلق و خو میشود، تغییر میکند و متعادل عمل میکند.
در بدن ما هر قسمتی کار خودش را انجام میدهد و همه اعضاء روی همدیگر تاثیر میگذارند؛ یعنی اگر قسمتی مریض شود، خیلی در عملکرد طبیعی بدن تاثیر میگذارد، اگر تمام قسمتهای بدن درست عمل کنند و سالم باشند یعنی اینکه خمر وجودی ما دارد به خوبی کار خودش را انجام میدهد و فرد احساس میکند در بهشت است؛ چونکه آرامش دارد و روانش در آسایش است و جسم او هم در سلامتی است و احساس سرخوشی و شادی دارد و این یعنی خود بهشت.
علت اینکه خیلی از مریضیها بهوجود میآید، اولین مورد افکار و اندیشه من است وقتیکه افکار اندیشه درست نداشته باشم؛ ناامید باشم، غم و غصه داشته باشم و به چیزهای منفی فکر کنم یعنی اینکه جلوگیری میکنم از اینکه ژنهای من درست عمل کنند و درست فرمان بدهند. زمانیکه یک ژن نتواند درست فرمان صادر کند، یعنی بیان ژن از حالت تعادل طبیعی خارج شده و نمیتواند فرمان خودش را به سیستمایکس بدهد و سیستم ایکس ما از تعادل طبیعی خارج میشود و ما احساس بیماری میکنیم؛ همانطور که سرطان یعنی ژنهای ما از تعادل طبیعی خارج میشوند یا فردی دست به خودکشی میزند، فرد آنقدر روی افکار منفی خودشغرق میشود که ژنها نمیتوانند درست پیام خودشان را بفرستند و قسمتهایی که باید پیام ژن را بشنوند و دست به تولید بزنند، متوجه پیام نمیشوند و درست عمل نمیکنند و مواد مورد نیاز بدن را نمیتوانند، ترشح کنند. مثلا موادی به نام دوپامین که شادیآور است بدن نمیتواند ترشح کند و کمکم فرد دچار افسردگی و ناامیدی میشود و بعد از مدتی دست به خودکشی میزند، پس افکار و اندیشه ما روی جسم ما خیلی اثر دارند؛ برای همین است که آقای مهندس حسین دژاکام همیشه به ما توصیه میکنند به مثبتها توجه کنیم و تمرکز خودمان را بگذاریم روی مثبتها و روی داشتههای خودمان. همیشه شکرگزار نعمتهایی که داریم باشیم؛ زیراکه باعث درست عمل کردن بیان ژن ما میشود در واقع روان، هم میتواند روی جسم و هم روی جهانبینی تاثیر بگذارد.
برای اینکه بتوانیم تغییر کنیم و از منفیها به طرف مثبتها برویم اول از همه باید آموزش بگیریم و این آموزشها را دائما در زندگی خودمان تکرار کنیم و همیشه در حال حرکت باشیم؛ کوشش کنیم، ناامید نشویم و گرنه سقوط میکنیم.
برای اینکه جسم سالمی داشته باشیم،باید ورزش کنیم و آقای مهندس همیشه ورزش کردن را توصیه میکنند؛ ورزش پیادهروی نه تنها روی جسم ما تاثیر دارد بلکه روی روان ما و روند درست زندگی کردن ما هم تاثیر زیادی دارد؛ همیشه سعی کنیم حرکت داشته باشیم تا چشمههای خمر ما به درستی کار کنند با اینکار مواد مورد نیاز بدن ما همیشه در دسترس است و هیچ وقت بدن احساس کمبود نمیکند و گویی همیشه در بهشت قرار دارد.
نتیجهای که من از این سیدی میگیرم این است که تمام رفتار، فکر، طرز زندگی، طرز گفتار و پندار من همه در سلامتی من تاثیر بهسزایی دارند؛ پس باید سعی کنم، سازندگی را از خود شروع کنم تا به خود برسم.
منبع: سیدی «مثال» از آقای مهندس حسین دژاکام
نویسنده: راهنما همسفر عاطفه (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی عمان سامانی شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
105