اگر بنایی آباد باشد؛ اما ساکنان آن ویران باشند، آن بنا نیز دیر یا زود رو به خرابی میرود؛ اما ساکنان آباد، ویرانهها و بناهای خراب را نیز میتوانند دوباره آباد کنند؛ این جمله پیامی زیبا و آموزنده دارد و هر یک از ما آن را با گوشت و پوست خود درک کردهایم. زمانی که در تاریکیها اسیر بودیم، آبادانیها را به ویرانه تبدیل میکردیم و پیوند محبت، سلامتی جسم و روان ما روزبهروز بیشتر در اعماق تاریکی فرو میرفت. خدا را هزاران بار شکر که مسیر کنگره ۶۰ برای ما گشوده شد و بناهای خراب درون و برونمان کمکم رو به آبادی رفت.
امروز هر روزمان بهتر از دیروز است و حال خوش و روزهای نیکمان را مدیون آموزشها و امکانات کنگره ۶۰ هستیم؛ پس باید قدردان این نعمت بزرگ باشیم؛ گلریزان روزی است که من با خدای خود معامله میکنم؛ روزی که میبخشم، بیهیچ چشمداشتی و او با عشق بیکرانش چندینبرابر بازمیگرداند. آموختهام که «دیگران کاشتند و ما خوردیم» و اکنون که طعم حال خوش و آرامش را چشیدهام، زمان آن رسیده است که در روز گلریزان به اندازه توان خود ببخشم تا دیگران نیز به چنین حالی برسند؛ زکات رهایی را نمیتوان با مبالغ سرداری، دنوری یا پهلوانی ادا کرد؛ هرچند که کنگره ۶۰ هیچگاه اعضایش را به پرداخت پول مجبور نمیکند؛ باید بدانیم این مبالغ صرفاً برای درمان عزیزانی هزینه میشود که از همهجا رانده و تمام راههای درمان را بینتیجه پیمودهاند.
صفت بخشندگی از صفات خداوند است و باید آن را در وجود خود نهادینه کنیم، بخشش زمانی ممکن میشود که پیش از هر چیز، خود را ببخشیم؛ هرکس که در کنگره ۶۰ خدمت میکند، بخشندگی را بیچشمداشت تجربه و تمرین میکند تا بتواند در آینده نیز در عرصههای دیگر انجام دهد؛ هیچ تضمینی نیست که فرزندان ما از اعتیاد و سختیها در امان باشند؛ برای اینکه رنجی را که ما کشیدیم، آنان تجربه نکنند، لازم است ستونهای کنگره ۶۰ برقرار بمانند؛ از همین رو، هر فرد باید در حد توان خود احساس مسئولیت کرده و از نظر مالی نیز حمایت کند؛ بیتردید کسی که چراغی برای دیگران روشن میکند، خود در تاریکی نمیماند.
گلریزان بستری است برای جبران خسارتها؛ فرصتی برای قرار گرفتن در مسیر تزکیه و پالایش از طریق بخشش و درک معنا و عمق آن. میتوان گفت گلریزان زمانِ ثمر دادن نهالهایی است که کنگره ۶۰ با عشق پرورش داده است؛ چه انسانهایی از جان و مال خود گذشتند تا ما امروز طعم شیرین رهایی را با تمام وجود بچشیم. ما امانتدار این میراث بزرگ هستیم و باید آن را به آیندگان منتقل کنیم. در پایان از قدرت مطلق میخواهم که توان خدمت به دردمندان را در کنگره ۶۰ به من عطا فرماید.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پانزدهم)
رابط خبری و ویراستار: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پانزدهم)
ارسال: همسفر و مسافر نیکوتین ساحل رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون یکم)
همسفران شعبه شمس
- تعداد بازدید از این مطلب :
221