English Version
This Site Is Available In English

بخشش یک کلمه است اما انجام آن سخت است

بخشش یک کلمه است اما انجام آن سخت است

جلسه دوم از دوره چهاردهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی صادق قم با استادی راهنمای محترم همسفر فاطمه و نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر مجید با دستور "گلریزان "سه‌شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

از نگهبان لژیون سردار آقای حائری تشکر می کنم، همینطور از کسانی که جشن خیلی خوبی برایمان برگزار نمودند و از ایجنت های محترم شعبه و مرزبانان محترم شعبه تشکر می‌کنم که واقعاً زحمت می‌کشند و به تمامی رهجو ها و تمام کسانی که عضو لژیون سردار هستند در راس به آقای مهندس و خانواده ی محترمشان تبریک عرض می کنم.

به این فکر می‌کردم که همیشه وقتی نزدیک جشن گریزان می‌شویم من به گذشته خودم قبل از کنگره نگاه می‌کنم و زمانی که وارد کنگره ۶۰ شدم چه چیزهایی بر من احیا شد و چه تغییراتی را انجام دادم و باید بتوانم آنگونه که شایسته است گلریزان را برگزار کنم. 

ما در کنگره ۱۴ وادی داریم در این ۱۴ وادی ۱۳ وادی را آقای مهندس بر روی من همسفر یا مسافر کار می‌کند و می‌گوید فکر کن، بدان مسئولیت زندگی‌ات بر روی دوش خودت است و بر دوش کس دیگری نیست، حرکت کن به آن ضد ارزشی‌هایی را که داشته‌ای تغییر بده در نهایت می‌رسیم به نقطه پایان، این همه آموزش این همه وادی برای این است که من به چه چیزی برسم؟ زمانی که وادی ۱۴ می‌رسیم در آن یک کلمه وجود دارد که ۱۲ سی دی را در یک کلمه خلاصه می‌کنم و آن کلمه بخشش است، کلمه بخشش فقط یک کلمه است اما به راحتی اتفاق نمی‌افتد. بخشش گونه‌ای اتفاق می‌افتد که اگر با تمام وجود بخشیدیم و حساب کتاب نکردیم و دیگر در دلمان نماند آن زمان بخشیده‌ایم.

در لژیون سردار دقیقاً این اتفاق می‌افتد و هر کدام ما می‌آییم کمک می‌کنیم، هر کس با یک مبلغی یک شخصی سردار می‌شود، یک شخصی دنور می‌شود، یک شخصی پهلوان می‌شود و یک شخصی نشان در بی‌نشانی می‌شود. 

 در هر جایگاهی که قرار داریم بدانیم که این بخشش از تمام وجودمان است و این را برای چه بخشیده‌ام، این را بخشیدم که به من بگویند دنور یا به من بگویند پهلوان یا اینکه بگویم این خانم کمک کرده به کنگره ۶۰، چیزی که آقای مهندس خیلی بر روی آن تاکید دارد که کنگره نیازی به پول ما ندارد و این یک شعار جمعیت احیای انسانی کنگره 60، یک مسافر و همسفر در کنگره احیا می‌شود.

 

شاید یک بخشش هایی بیرون از کنگره باشد و خیلی قشنگ باشند به ذکر مثال: من به همسایه‌ام کمک می‌کنم که فرزندش لباس ندارد یا به کسی کمک می‌کنم که می‌دانم می‌خواهد جهیزیه تهیه کند و این ها زیاد است و خیلی قشنگ و زیبا است در کنگره 60 یک انسان احیا می‌شود یک پدر خانواده یک مادر خانواده یک فرزند خانواده احیا می‌شود. این اینطور نیست که یکبار باشد و یک پدری که احیا شود می‌تواند خانواده ها و حتی جامعه را احیاء کند و همان طور که آقای مهندس احیاء کردند خودشان و اطرافیانشان و دوستانشان و حتی کسانی را که نمی‌شناختند.

  زیبایی این است که من بتوانم انسان را احیاء کنم و به نظر بنده باید خیلی در بخشش فکر کنیم و آیا در این بخشش صد خودمان را گذاشته‌ایم و من همیشه می گویم اگر یک زمانی آقای مهندس بفرمایند که فاطمه همه زندگیت را بده واقعاً می‌دهم، چون واقعاً تمام زندگی من در کنگره احیاء شد و هیچ جای دنیا نمی‌توانست و اگر می توانست قبل از کنگره احیاء می‌شد، نه پدر و نه مادر بلد نبودن که احیاء کنند و راهش را نمی دانستند و حالا این راه جلوی من است تا به این شادی و این احیاء شدن برسم شایسته نیست که قدر دان نباشم و سپاسگذار این رهایی نباشم. من باید این رهایی را زنجیره وار به دیگران انقال بدهم و من خودم در این جایگاهی که هستم چیکار کرده ام؟ باید فکر کنیم آیا می توانم کس دیگری را احیاء کنم؟ و اگر من و همه شما یک روزی رها می‌شدیم و می‌رفتیم این زنجیره ادامه نداشت و قرار نیست ما همیشه اینجا باشیم ولی قرار است این زنجیره ها متصل به هم ادامه داشته باشند.

متشکرم از تمام شما که به صحبت های بنده توجه کردید.

تایپ خبر: مسافر حمزه لژیون چهارم و مسافر بهزاد لژیون هفتم 

عکاس: همسفر امیرمحمد 

ارسال خبر:همسفر امیرمحمد 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .