به نام قدرت مطلق الله
موضوع مقاله: هفته گلریزان
نویسنده: پهلوان محترم، مسافر وحید
به نظر من، برای بهدست آوردن هر چیزی، ابتدا باید از چیزی بگذری. این قانونِ حاکم بر نظام هستی است. اگر پول میخواهی، باید ابتدا از آن خرج کنی تا به دستش آوری. اگر بدن سالم و متناسب میخواهی، باید به باشگاه بروی و از چربیها و تنبلیات بگذری. این، قانون تغییر و رشد در هستی است. وقتی نوزادی به دنیا میآید و دندانهایش درمیآید، در ابتدا دندانهای شیری و ضعیفی دارد. اما اگر بخواهد دندانهای قویتر و دائمیتری داشته باشد، باید ابتدا دندانهای شیریاش را از دست بدهد تا دندانهای محکمتری جایگزین شود.
لژیون سردار نیز دقیقاً همین قانون را به ما میآموزد؛ قانون هستی که میگوید؛ اگر میخواهی چیزی را به دست بیاوری، باید ابتدا چیزی را از دست بدهی. در سفر اول هم همین اتفاق برایمان میافتد؛ با از دست دادن یکپنجم مواد، حال خوش و آرامش را به دست میآوریم. در بیرون از کنگره، بسیاری از ما خداوند را همچون سوپرمارکتی میبینیم که فقط باید از او درخواست کنیم. اما اگر عمیقتر نگاه کنیم، میفهمیم خداوند ۹۹ درصد نعمتهایش را بیهیچ چشمداشتی در اختیار ما قرار داده است؛ قلب، کلیه، کبد و سلامت جسم و جان. کافی است لحظهای بیندیشیم که ارزش این نعمتها چقدر است. شاید تنها یک درصد از نعمتها را به ما نداده باشد، اما در عوض «اختیار» را به ما بخشیده تا با تلاش و رشد، آن را به دست آوریم. و درست همین یک درصد، همان بخشی است که برای رسیدن به آن باید چیزی از دست بدهیم.
در زندگی مشترک هم چنین است؛ وقتی خواستهها زیاد میشود و گذشت کمتر، روابط آسیب میبیند. من آموختهام که آسیبی که «نبخشیدن» به انسان میزند، از خودِ آسیب اولیه بسیار بیشتر است. مثلاً ممکن است کسی سالها پیش رفتاری کرده باشد که ما را رنجانده، اما هنوز او را در ذهنمان نبخشیدهایم. این نبخشیدن، ما را زندانی میکند. در لژیون سردار یاد میگیریم ببخشیم؛ نه فقط از مال خود، بلکه کسانی را که باعث رنج ما شدهاند نیز ببخشیم، و حتی خودمان را. سالها ممکن است با رفتار یا اعتیاد، به خودمان آسیب زده باشیم. در این مسیر میآموزیم که خود را ببخشیم تا از زندان ذهن رها شویم.
.png)
مولانا میفرماید؛
پیشِ چشمت داشتی شیشهٔ کبود
زان سبب عالم کبودت مینمود
میگوید وقتی از پنجرهای با شیشه کبود به بیرون مینگری، تصور میکنی همهچیز آبی است؛ در حالیکه این رنگ از شیشه توست، نه از دنیا. اگر شیشه آلوده باشد، منظره بیرون نیز آلوده به نظر میرسد؛ اما وقتی آن را پاک کنی، همهچیز روشن و زیبا خواهد شد. ذهن ما نیز همینگونه است. وقتی ذهنمان را از آلودگیها و کینهها پاک میکنیم، تازه درمییابیم که جهان چقدر زیباست. اما برای پاکسازی ذهن، به نظر من تنها راه «بخشش» است. با عمل بخشش، غبارها از دل و دیدهمان کنار میرود و حقیقت زندگی را میبینیم. بخشش، همانند عضلهای است که باید آن را تمرین داد تا قوی شود. باید از چیزهای کوچک شروع کنیم، همانگونه که در روش DST قدمبهقدم پیش میرویم. یکی از بزرگترین گرههای زندگی انسان، گرهِ نبخشیدن است. اگر یاد بگیریم ببخشیم، بسیاری از گرههای دیگر همچون منیت، غرور و حسادت نیز گشوده خواهند شد. اما اگر از دروازهی بخشش عبور نکنیم، نمیتوانیم از این گرهها رها شویم.
تایپ و تنظیم: همسفر امیرحسین لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
197