English Version
This Site Is Available In English

هیچ مبلغی نمی‌تواند جبران خدمات کنگره به من باشد

هیچ مبلغی نمی‌تواند جبران خدمات کنگره به من باشد

جلسه دهم از دوره چهل و یکم کارگاه آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دانیال اهواز به استادی مسافر دنور جواد، نگهبانی مسافر دنور منصور و دبیری مسافر دنور حجت با ​دستور جلسه «گلریزان» در روز یکشنبه مورخ 18 آبان 1404 ساعت۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان، جواد هستم مسافر. این هفته، هفتهٔ جشن گلریزان و متعاقباً هفتهٔ گلریزان است و این هفته را باید تبریک بگم به بچه‌های اعضای کنگره ۶۰ و تمام عزیزانی که در کنگره مسیرشان باز شده و  خدمت می‌کنند و این هفته باید به ایشان و تمام اعضای کنگره ۶۰ تبریک گفته شود. از دیدگاه من این هفته، هفته‌ای است که اگر بخواهیم راجع بهش صحبت کنیم، می‌شود گفت که این روزها و این هفته، یک هفتهٔ مقدس است. چرا مقدس است؟ به دلیل اینکه یک حقیقتی است که اجرا شده و یک اتفاق بزرگ در کنگره افتاده که از زحمات و تلاش‌های بسیاری بوده و اتفاق افتاده است. این تلاش‌های غیرقابل باور و تلاش‌های غیرعادی را کسانی رقم زدند که باعث شدند جشن کنگره ۶۰ برپا شود؛ بزرگانی مثل مهندس دژاکام و کسانی که تلاش کردند. یکی از دلایلش این‌طور می‌شود گفت که کسانی که این تلاش‌ها را و این اتفاقات را رقم زدند، به یک آگاهی کامل رسیدند. یعنی به اعتقاد من آن آگاهی‌شان تسلط دارد بر احساساتشان و ترس‌هایشان. من اگر امروز آینده‌ام شکل گرفته، دلیل مهمش این بوده که در گذشته کسانی بودند که توی این کنگره آیندهٔ من و شما را رقم زدند که من بتوانم بیام اینجا، به رهایی برسم و به حال خوب و شرایط خوب برسم و بتوانم آن چیزی که هیچ جای دیگر تکرارش نمی‌توانست اتفاق بیفتد، برای من اتفاق بیفتد. خب، آقای مهندس یک سری تلاش‌ها و زحمت‌هایی داشته‌اند که واقعاً صحبت می‌کردند، فکر می‌کنم دستور جلسهٔ هفتهٔ گذشته بود. آقای مهندس می‌فرمودند که ما ۷ نفر بودیم و پول خرید یک کاسه آش را نداشتیم و در جلساتی که برگزار می‌کردند و در مکانی که آکادمی بوده، به‌دلیل شکایت همسایه‌ها آمدند و آنجا را بستند.  اعلام کردند که ما در آن شرایط، توی شمشادها و جابجایی، حالا توی یافت‌آباد یا ونک و یا حتی می‌گفتند توی امامزاده‌ای بوده که ما توی غسال‌خانه‌اش جلسات را برگزار می‌کردیم. من می‌خواهم این را بگم: این تلاش‌هایی که می‌گم غیرعادی بوده، این‌ها بوده. کسانی بودند، تفکری داشتند و آن تفکر درست اتفاق افتاده که من و شما الان اینجا باشیم.

 

 

منابع مالی هم مهندس درباره‌اش زیاد صحبت کردند و انتظار ندارند. کسانی بودند که خیلی از خانم‌ها حاضر بودند طلاهایشان را هم بفروشند؛ ولی می‌گویند ما به کسانی نیازمندیم که کامل، اعضای کنگره برایشان مهم باشد. قرار نیست فقط پول پرداخت کنیم؛ برای پول پرداخت کردن باید به یک تفکر و به یک دانایی و به یک دانش و فهم مالی رسید.خب، مسئلهٔ مالی خیلی مهم است واقعاً توی زندگی همه‌مان. چون خود من و همهٔ کسانی که مشکلات مالی دارند، صد درصد گرفتاری‌هایی هم داریم؛ ولی گذشته‌مان را نباید فراموش کنیم. نباید یادم برود با چه شرایطی و چه حالی به کنگره آمدم و بعد چه اتفاقی افتاد و وارد کنگره شدم؟ کنگره چی اصلاً به من داد؟ واقعاً کنگره به من درس انسانیت داد. کنگره به من نظم داد. کنگره به من عشق داد. کنگره به من محبت داد. کنگره خودِ من را به خودِ من داد؛ یعنی منی که قبلاً فراموش شده بودم! این‌ها را کنگره به من داد. پس مسلماً با این مبلغ‌ها و این اتفاق‌ها که بخواهم خدمت هم کنم، نمی‌توانم جبران یک درصد از آنچه کنگره به من خدمت کرده را پس بدهم. اگر وقت باشد می‌خواهم یک موضوعی را صحبت کنم که برای خود من نقطه‌ای بود که یک تغییری در من ایجاد شد و دوست داشتم با شما به اشتراک بگذارم. هفتهٔ گذشته، قبل از دستور جلسهٔ هفتهٔ گلریزان، سر لژیون نشسته بودم، امسال سال دوم است که در جشن گلریزان شرکت می‌کنم و پارسال اعلام دنوری کردم. توی تفکرات و ذهنم می‌گفتم امسال دو برابر پرداخت می‌کنم، ولی به‌خاطر شرایط کاری که دارم و شرایطم خوب نیست، اگر سال بعد قسمت شد توی پهلوانی شرکت می‌کنم. سر لژیون نشسته بودم که راهنمای عزیزم آقا امین داشت صحبت می‌کرد و می‌گفت: «بچه‌ها، اگر می‌خواهید تغییری در شما اتفاق بیفتد، باید مبلغی بالاتر از حد توانتان بگذارید. اگر ۷۰۰ میلیون در کارت باشه و ۷ میلیون کارت بکشم، هیچ تغییری رخ نمی‌دهد.» چرا که استاد جلسه، پهلوان احسان پنجشنبه گذشته صحبت کردند: «ما باید به یک رنج و سختی برسیم.» آقا امین هم همین را فرمودند، تا فهم بخشندگی را یاد بگیریم. آقای احسان فرمودند هستهٔ یک گیاه زمانی که رشد کند و سر از خاک بیرون بیاورد باید رنج‌ها را تحمل کند تا هسته را بشکافد و به شکوفایی برسد. خب، مسلماً من  جواد اگر قرار باشد تغییر نکنم، با محبت‌هایی که در حقم شده… البته این تفکر ذهنی خودم بود. این اتفاق برای من همان‌جا رخ داد و تلنگری خوردم. احساس می‌کردم توی زندان ذهنم هستم. ذهن محدودیت‌هایی می‌سازد، چون قدرتش زیاد است. می‌گفتم شرایطم خوب نیست و نمی‌توانم وارد اوضاع شوم. ولی صحبت‌های آقا امین برایم نقطهٔ عطف شد. اگر قرار است چالشی دوباره داشته باشم، باید مثل گذشتگان که رنج‌ها را تحمل کردند، من هم خدمت کنم. نه فقط با پول؛ با تغییر تفکر و دانایی. روز اول که وارد کنگره شدم، صحبت کردن سخت بود، و حتی تنفس برای انسان سخت است، ولی وقتی محدودیت ذهنی برداشته می‌شود، انسان می‌تواند به شکوفایی برسد و ورژن بهتری از خودش بسازد. من هم دوست داشتم امسال آن ورژن را تجربه کنم.نشستم با خودم صحبت کردم و گفتم با این محدودیت‌ها باید وارد سختی شوم. شاید سخت باشد که امسال توی پهلوانی شرکت کنم ولی با صحبت‌های آقا امین در جلسهٔ پنجشنبه تصمیم گرفتم قدمی بالاتر از توانم بردارم. اگر فقط اضافه‌های کارت را بکشم، اتفاقی نمی‌افتد. گذشتگان سختی کشیدند، تلاش کردند، من هم باید یکی از همان‌ها باشم.امیدوارم تمام کسانی که آرزوی پهلوانی دارند، به آن برسند؛ چون در جمع موفقیت‌هایی به‌وجود می‌آید که غیرقابل تصور است و این کار را آقای مهندس کردند. کسانی که پول یک ظرف آش نداشتند، امروز کنگره به جایگاهی رسیده که برای ما قابل رؤیت است و در تمام کشور نمایندگی داریم. بیشتر از این صحبت نمی‌کنم و آرزو می‌کنم تمام کسانی که دوست دارند پهلوان شوند و قدرت پهلوان شدن را دارند، به این آرزو برسند. ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

 

 

 

سایت نمایندگی دانیال اهواز

عکس و تایپ: مسافر فرید

ارسال خبر: همسفر ابوالفضل

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .