English Version
This Site Is Available In English

اگر چیزی را دوست داری، آن‌ را ببخش

اگر چیزی را دوست داری، آن‌ را ببخش

سلام دوستان آمنه هستم یک همسفر

در کنگره 60، هر حرکت رنگی از عشق دارد و هر عمل نشانه‌ای از ایمان است. در میان همه آیین‌های زیبا، گلریزان جایگاهی ویژه دارد؛ جایی که انسان‌ها از دل محبت و ایمان، برای خدمت و ماندگاری چراغ عشق گرد هم می‌آیند.

بخشش در کنگره، مفهومی فراتر از مال دارد؛ کنگره به ما می‌آموزد که بخشش، پالایش روح است. کسی که می‌بخشد، سبک می‌شود و این سبک شدن، نشانه‌ای از رسیدن به تعادل است؛ همان تعادلی که در اندیشه، گفتار و کردار، اساس رهایی و آرامش به شمار می‌آید.

جشن گلریزان یادآور بیداری دل‌ها و زنده شدن روح انسانیت است. فرصتی تا هر عضو با خود بیندیشد: «من برای این نور چه کرده‌ام؟».

سخن آقای مهندس حسین دژاکام عزیز است که می فرمایند: «ما می‌بخشیم، نه برای آن‌که زیاد داریم؛ بلکه برای آن‌که آموخته‌ایم». بخشش، راه رهایی است. هرچه می‌بخشیم، در حقیقت در زمین دل خود بذر عشق می‌کاریم، و این بذرها روزی به درخت آرامش تبدیل خواهند شد. وقتی به دیگران می‌بخشیم در واقع روی خودمان و نفس خودمان کنترل پیدا می‌کنیم، آن چیزی که ما را هدایت و حفاظت می‌کند خدمت ماست، آن چیزی که در ما تبدیل و تغییر به وجود می‌آورد خدمت به دیگران است و مسئله‌ای که ما را ترخیص می‌کند خدمت ما برای کنگره است و ما نیاز داریم به ترخیص شدن در غیر این صورت امکان دارد که دوباره به اعتیاد برگردیم.

خدمت سه ضلع دارد؛ حضورداشته باشیم، ترویج علم کنیم و پایه‌های مالی را مستحکم کنیم چه قدر؟ به‌اندازه خود، به کسی ربطی ندارد که چقدر خدمت انجام می‌دهیم و فقط به خودمان ربط دارد. انشالله که بتوانیم بهترین نقش و اثر را از خودمان به جا بگذاریم.

سلام دوستان مریم هستم یک همسفر

همه روز، روزه بودن    همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن    سفر حجاز کردن
به خدا که هیچ‌کس را   ثمر آن‌قدر نباشد
که به روی ناامیدی       در بسته باز کردن

دستی که دست‌گیری می‌کند، قطعا که دست خداست، خداراشکر که در زمانی زندگی می‌کنم که معنی بخشش را درک کردم و گذشت کردن را یاد گرفتم، معانی کلمات برایم مفهومی دیگر پیدا کرد و زاویه دیدم به زندگی عوض شد. یاد گرفتم دنور یعنی بخشنده، آن زمان‌که من از تعلقات مادی می‌گذرم و می‌بخشم، زمانی که مسافر از لذت اعتیادش می‌گذرد، از لذت مصرف سیگار می‌گذرد، آن هنگام که رها می شود.

پهلوان یعنی چشم پوشی، از هر آنچه به چشم می‌آید. چشم پوشی از خواسته‌های معقول و نامعقول. خداراشکر که گلریزانی دیگر آمد و من هستم، عزیزی می‌گفت اگر می‌خواهید در کنگره بمانید وارث کنگره شوید و امروز همان روز است، روز آشتی با خود، خدای خود و مخلوقات خدا.

اگر چیزی را دوست داری، آن را ببخش. با بخشیدن بخشی از چیزی که دارید، بیشتر از آنچه می‌خواهید به دست خواهید آورد. قطعا روز گلریزان فرصتی است برای من همسفر و مسافر، که به خود برگردم، خودی که زیر خروارها ناامیدی و تاریکی مدفون شده بود که اگر احیا نمی‌شد، خدا می‌داند که به قعر ناکجا آباد می‌رفت. روز بازگشت، بازپرداخت، توبه، عشق و گذشت؛ از تعقلات، خویش و گذشت از مال...

من همسفر با تمام وجود در گلریزان امسال شرکت می‌کنم تا شاید گوشه‌ای از رسالتی که هستی بر دوشم گذاشته است را ادا کنم. تا شاید دیگر کودکی از بیماری اعتیاد پدر و مادرش رنج نبرد. همسفری از اعتیاد مسافرش در جمع طرد و تحقیر نشود. و فرزندی از بیماری لاعلاج پدر مادرش و یا پدر و مادری از بیماری لاعلاج فرزندش داغدار نشوند. و فرزندان طعم آرامش در زندگی با پدر و مادر سالم را احساس کنند.

در گلریزان امسال شرکت می‌کنم تا ذره‌ای کوچک از دینی که برگردنم است را ادا کنم، دین خودشناسی، خداشناسی، آموزش و آگاهی از خلقت خویش، آگاهی از مرگ و زندگی، بدون شک در گلریزان امسال شرکت خواهم کرد تا محمدهایی دیگر، در کنار پدر و مادر آگاهشان زندگی کنند، محمدهایی که رفتند و در سینه خاک آرمیدند به خاطر جهل و ناآگاهی پدرها و مادرهایشان، زهرا و سلاله‌هایی که می‌خواهند زندگی کنند و رویشان به در پرتو دانش و آگاهی به دنیا است.

درود بیکران من به استاد عاشقی و بزرگ مرد بخشنده تاریخ مهندس حسین دژاکام.

سلام دوستان هاجر هستم یک همسفر

هفته زیبای گلریزان را به تمامی اعضا کنگره۶۰ تبریک و شاد باش عرض می‌کنم، هفته‌ای که اتفاق بسیار زیبایی در حال انجام خواهد بود و اعضای کنگره۶۰ به این جشن دعوت می‌شوند و قطعا بی‌دلیل دعوت نمی‌شوند، یک روز کاری کرده‌ام، فریادی از درون خود زده‌ام ،انگار که یک‌جا به خدا نزدیک شده‌ام.

جشن بسیار دل‌نشینی که عشق بازی با خداست، جشنی که باید در آن حضور داشته باشم و عقب نمانم، جشنی که انگار ورطه و السابقون السابقون است، انگار خدا آنجا حضور و نظارت دارد.

چه کسانی دست انسان‌های دردمند را می‌گیرند؟ کمک می‌کند و برایشان آبرو و امید می‌شوند، تا خدا هم برای خودشان و تمام وجودشان آبرو و امید شود.

من به جایگاهایی که تا الان در آن قرار گرفته‌ام افتخار می‌کنم، قرار گرفتن در این جایگاه‌ها برای من صرفا به این منظور بود که من هستم و نمی‌خواهم از عزیزان و راهیان عشق و اشراق عقب بمانم، می‌خواهم باشم، بمانم، ببینم و از این دریای رحمت الهی سهمی داشته باشم. المنته الله که در میکده باز است.

سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر

قبل از هر چیز نگاهی می‌کنیم به  گلریزان در ایران که یکی از سنت‌های قدیمی و ریشه‌دار ایرانی‌ است که بر پایه انسان دوستی و کمک به هم نوع خود انجام می‌گرفت.‌ در کنگره هم ما هر سال جشن گلریزان را  برپا می‌کنیم، یعنی در واقع این جشن بزرگ رهایی از بردگی نفس تا رسیدن به بندگی عشق، جشن بزرگ رسیدن به فهم و درک انسان‌های دردمند و رسیدن به باز شدن دست‌های سخاوتمندانه‌ای که بدون ‌فراخوان پیش قدم می‌شوند، به نشان از قدردانی و سپاسگذاری  به خود ارج می‌نهد که با کمک خود در مکان و فضایی در خور خودشان، همین‌طور مالک آن‌جا باشند؛ اگر به دید وسیع‌تری نگاه کنیم، اینکه ما می‌دانیم که درهای جدیدی برای تولید علم به دستان پرتوان آقای مهندس حسین دژاکام باز شده است، برای دانشهای کشف نشده، بیماریهای لاعلاج و کاهش رنج بشر بنابراین من هم بر خود واجب می‌دانم که در حد توانم در این امر سهیم باشم؛ میزان بخشش مهم نیست، میزان عشق و حس خوب مهم است.

اما این امر ظاهر داستان است، از نظر پنهان ارزش این امر میلیاردها برابر این چیزها می‌باشد؛ چرا که من اگر خدمت مالی می‌کنم در حقیقت بذری را برای خودم می‌کارم که هر سال و هر لحظه برایم ثمر بخش هست و چیزهایی که در کوله بارم می‌برم همین بخشش، عشق و محبتی هستند که در این دنیا برای خودم کاشتم زمانی می‌توانم آن‌ها را برداشت کنم که دستم از این دنیا کوتاه است.

سال‌ها بود که من طعم و لذت ببخشش را فراموش کرده بودم، در کنگره از لژیون سردار آموختم که بخشش تنها در کنگره نیست، بلکه تو باید بتوانی بیرون از اینجا هم صفت بخشندگی را به رشته عمل تبدیل کنی، باید بتوانی از عشق، محبت، مال و وقت خود به انسان‌های دردمندی که به هر نوعی به سوی تو دست دراز می‌کنند، ببخشی و اگر چیزی به کسی می‌بخشی، بهترین و باارزش‌ترین باشد که خود آن را بسیار دوست داری و این‌که ببخشم دیگرانی را که از روی جهل و نادانی به من ظلم  کردند.

از خداوند سپاسگزارم که لطفش شامل حال من شد، فرصتی داد که در کنگره قرار گرفتم و عضو لژیون سردار شدم، از خداوند منان هم می‌خواهم که مرا در این امر یاری کند تا بتوانم قدم‌های بزرگتری در این عمل عظیم بردارم.

ارسال: همسفر‌ سمیه رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) دبیرسایت
همسفران نمایندگی عمان‌سامانی شهرکرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .