English Version
This Site Is Available In English

اعضا در لژیون سردار، آموزش سواد مالی می‌بینند.

اعضا در لژیون سردار، آموزش سواد مالی می‌بینند.

پهلوان همسفر مهدیه به همراه مسافر خود با تخریب شیره و تریاک وارد کنگره شدند. ۱۰ ماه و ۲۶ روز سفر کردند، به راهنمایی مسافر مجتبی و همسفر زیبا و حدود ۶ سال و ۱۱ ماه است که آزاد و رها هستند. در ادامه مسافر ایشان سفر سیگار داشتند، به راهنمایی مسافر رضا شاه‌مرادی و ۶ سال و ۵ ماه است که از دام سیگار آزار و رها هستند. ورزش همسفر تنیس و دارت و ورزش مسافر تنیس و والیبال.

برای کسانی که دوست دارند که عضو لژیون سردار بشوند؛ ولی هنوز دچار تردید، دودلی یا ترس از دست دادن هستند چه پیامی دارید؟

به نظر من گاهی تردید و دودلی است؛ اما گاهی هم ترس است. تردید و دودلی این است که انسان کاری را می‌خواهد انجام بدهد؛ اما هنوز به درست بودن یا غلط بودن آن کار شک دارد و ما می‌گوییم که اگر دودل هستی و هنوز نمی‌دانی که کار درستی است یا درست نیست، انجام نده.
اما گاهی اوقات ترس است؛ چون به هر حال ترس همیشه سراغ انسان می‌آید، استاد امین در سی‌دی ترس فرمودند: «ترس‌ها از ابتدای آمدن ما به دنیای فیزیکی با ما هستند و این ترس‌ها درس‌های ما هستند.»
بنابراین اگر ترس است باید آن را تبدیل کنم؛ باید ترس و اختیار توانایی‌های خود را به دست بگیرم تا جسارت ورود به این ترس را پیدا کنم و آن درصد از توانایی‌هایم را که با ترسم به اشتراک گذاشته‌ام، پس گرفته و توانایی‌هایم را صددرصد در اختیار خودم بگیرم که همه این‌ها به مرور زمان با کسب تجربه اتفاق می‌افتد؛ چون وقتی عضو لژیون سردار می‌شویم، در مسیر تجربه قرار می‌گیریم و در این مسیر کم‌کم آن ترس‌ها تبدیل به درس می‌شوند.
مسیر پرداخت این تعهد طوری طراحی شده که تو آن ترس‌ها را تجربه کنی، آن‌ها را تبدیل به شجاعت کنی و توانایی‌هایت را به دست بیاوری و
اگر سیستم کاری تو مشکل داشته باشد یا اگر پس‌انداز یا قناعت را خوب بلد نباشی، تو را در مسیری قرار می‌دهد که از ترس‌هایت درس‌ بگیری. وقتی که درس ها را گرفتی، داناتر و آگاه‌تر شدی، عکس‌العمل بهتری برای لژیون سردار خواهی داشت؛ چون برداشت‌های بیشتری داری و بیشتر درک می‌کنی و همه این‌ها در لژیون سردار برای ما آموزش است.
به نظر من اگر کسی تردید دارد؛ ولی تردیدش از روی ترس است، این ترس نباید جلوی او را بگیرد؛ باید از ترس‌هایش درس بگیرد.

اگر ما وضعیت مالی خوبی داشته باشیم؛ ولی ترس یا نیروهای بازدارنده سراغمان بیایند، چگونه از دست این نیرو‌ها در امان باشیم؟ باید با آن مبارزه کنیم؟

نیروهای بازدارنده وظیفه خود را به صورت تمام و کمال انجام می‌دهند. وقتی انسان خواسته‌ای دارد نیروهای بازدارنده به عنوان نیروهایی که در اختیار طبیعت هستند و کارشان اضداد می‌باشد، وظیفه خود را انجام می‌دهند و اگر قرار باشد با این نیروهای تخریبی بجنگیم، نتیجه‌ای نخواهیم گرفت. وظیفه ما حل مسئله است؛ یعنی اگر نیروهای بازدارنده به سراغ من می‌آیند، می‌خواهند توان من را محک بزنند و من را به چالش بکشند تا سقوط کنم؛ ولی این من هستم که باید با قدرت تمام صعود کنم و تمام این‌ها با آموزش حاصل می‌شود.

من باید در لژیون سردار حضور داشته باشم و دستور جلسات را به خوبی درک کنم و بدانم که برای پرداخت کردن حتماً نباید وضعیت مالی خوبی داشته باشم؛ فقط کافی است که سواد مالی خوبی پیدا کنم، آنوقت است که قطعاً هر خواسته‌ای داشته باشم، می‌توانیم به دست بیاوریم و مشکلاتی که در زندگی با آن روبرو هستیم را حل کنیم.

گره بخشش چیست و چرا حرکت در این مسیر سخت است؟

به طور کلی می‌توان گفت که کلیه موجودات و اجسام در مقابل گرما، سرما و نیروهای پیرامون خود نقطه تحمل متفاوتی دارند؛ بعضی از موجودات در سرمای کشنده قطب و بعضی دیگر در گرمای طاقت فرسای استوا و مناطق محروم به راحتی زندگی می‌‌کنند؛ مثلاً ما اگر بخواهیم بدویم، شاید بتوانیم مسافت ۴۰۰ متر را بدویم و بعد به نفس‌نفس بیفتیم و دیگر نتوانیم ادامه دهیم؛ اما شخصی دیگری بتواند ۵۰ کیلومتر را بدود.
نقطه تحمل  در مورد موجودات زنده و خصوصاً انسان قابل تغییر است. ما اگر بخواهیم می‌توانیم نقطه تحمل خود را در مقابل این نیروها افزایش دهیم.
یک مصرف کننده موادمخدر در مقابل مصرف نکردن موادمخدر نقطه تحملش بسیار پایین است؛ یعنی اگر چند ساعت بگذرد و مواد مصرف نکند از تعادل خارج می‌شود. بالا بردن نقطه تحمل بدن در مصرف موادمخدر کار زیاد سختی نیست.
به طور کلی بالا بردن نقطه تحمل در فرو رفتن و غرق شدن در ضدارزش‌ها کار ساده‌ای است؛ اما بالا بردن نقطه تحمل در دوری از ضدارزش‌ها دشوار است. اولی سقوط و دومی صعوداست؛ البته این سختی و بزرگی به معنای غیر ممکن بودن نیست.

مگر می‌شود برای عضویت در لژیون سردار توانایی مالی مهم نباشد و فقط خواسته ما مهم باشد و امکان‌پذیر شود؟

آقای مهندس نمی‌خواهند که ما در کنگره پولی پرداخت کنیم و اصلاً کنگره پولی نیست. لژیون سردار هم یک لژیون مالی برای گرفتن پول از اعضای کنگره نیست؛ بلکه اعضای لژیون سردار می‌توانند آنجا سوادمالی را یاد بگیرند.  من اگر پول می‌دهم، به‌خاطر این است که وارد بازی شوم؛ یعنی اصلاً بازی به این شکل اتفاق ‌می‌افتد که باید دست به مهره شوم و مهره‌ها را جابه‌جا کنم؛ یعنی برای بازی شطرنج به مهره‌ها نیاز  داریم، نمی‌توانی بگویی که من بدون مهره بازی می‌کنم. در لژیون سردار هم تو وارد بازی سوادمالی می‌شوی و باید آن مهره‌ها را در دست داشته‌ باشی تا بتوانی خواسته‌های نامعقول نفست را کیش‌و‌مات کنی و حرکت مناسب را برای رسیدن به خواسته‌ات انجام دهی تا بتوانی مقامی را که دوست داری، به دست بیاوری.
به هر حال توانایی مالی هم مهم است؛ اما می‌شود این توانایی را بدست آورد. قطعاً همه افراد توانایی مالی ندارند؛ اما در مسیر پرداخت‌هایی که انجام می‌دهند، به مرور زمان توانایی مالی پیدا می‌کنند‌. همانطور که آقای‌ مهندس گفتند: «بچه‌های کنگره بچه‌های پول‌داری‌ هستند؛ به این دلیل که بازی با پول را یاد گرفتند و توانایی مالی به دست آوردند.» قطعاً همه اعضای لژیون سردار از ابتدا توانایی مالی نداشتند؛ بلکه خواسته داشتند و برای آن خواسته، مسئولیت را به خدا واگذار نکردند، تلاش کردند و با سعی و به نتیجه دلخواه رسیدند و ایمان‌شان برای حرکت‌های بعدی قوی‌تر شد.

مصاحبه‌کننده: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم)
ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم) دبیر دوم سایت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .