جلسه دهم از دوره اول کارگاههای خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی عمان سامانی شهرکرد به استادی دنور راهنما همسفر شیرین، نگهبانی پهلوان همسفر ریحانه و دبیری دنور همسفر افسانه با دستور جلسه «گلریزان» روز يکشنبه ۱۸ آبانماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
ابتدای صحبتهای من اینکه ما چهارجشن در کنگره داریم که مهمترین آن جشنی است که امروز برپا میکنیم این را برای کسانی که تازه وارد و سفر اولی هستند و آشنایی با جشن گلریزان ندارند و نمیدانند چرا این اتفاق در کنگره60 سالی یک بار تکرار میشود، بیان میکنم.
کنگره60، یک NGO و یک سازمانی است به نام سازمان احیای انسانی که منابع مالی آن از طرف خود افراد تامین میشود و از طرف دولت هیچ هزینه و بودجهای دریافت نمیکند و خود افراد این پول را تقبل میکنند ولی کاملا داوطلبانه است و هیچگونه اجباری درهیچ پرداختی در کنگره60 وجود ندارد. در کنگره60 برای افرادی که میآیند و درمان میشوند، هزینه کاملا بهصورت رایگان است؛ مگر آن پکیجها و کتبی که باید تهیه کنند که البته آن را هم هرکسی برای خودش تهیه میکند.
توجه کنید که هیچکس نمیتواند کسی دیگر را ملزم کند به اینکه پرداختی داشته باشد؛ اما در ادامه وقتی نگاه میکنیم، میبینیم این اتفاق خیلی پررنگ میشود. در کنگره60 همه مشارکتهای خوب دارند. اگر امسال میآیند و در پله اول قرار میگیرند و 6 میلیون پول میدهند، سعی میکنند سال بعد روی همین پله توقف نکنند و بروند روی پلههای بالاتر، دنور شوند، در ادامه پهلوان شوند و در نهایت نشان بینشانی را بتوانند صاحب شوند که در واقع خود عشق و محبت است.
گاهی انسان از خودش میپرسد چرا این اتفاق افتاد؟ قطعا و حتما اگر انسان برداشتی نداشته باشد، چنین کاری نمیکند؛ به هر حال یک چیزی بوده و یک برداشتهایی داشتم که این اتفاق برای من میافتد.
اولین شعبه کنگره60 در سال 91 با حضورآقای مهندس حسین دژاکام در شعبه کردکاری اصفهان برگزار شد که خانم مرجان هم آنجا تشریف داشتند و بعد از این ادامه پیدا کرد و در شعب مختلف انجام شد و اتفاقی که میافتد این است که کنگره فرصتهایی به ما میدهد برای تعیین قدر و اندازه خودمان که هر انسانی به این مسئله مشرف است. من مشرفم به این مسئله که امروز آن چیزی را که دارم از داشتهها، نداشتهها، میزانها، میزان افرادی که اطراف من هستند، من را دوست دارند، میزان مالکیتی که روی زندگیام دارم، کیفیت رابطهای که با افراد دیگر دارم، وضعیت مالی و اقتصادی که دارم، همه طبق آن اندازهای است که برای من تعیین شده است و این اندازه را من تعیین میکنم، این اندازه برای یک فرد در کنگره تعیین میشود.
جشن گلریزان برای من یک جشن قدر است؛ میتوانم قدر خودم را این روز بالاتر یا پایینتر ببرم یا در این مسئله و فرصتی که به من داده شده، کاملا خنثی باشم و اختیار کامل هم داده شده است، تاکید میکنم هیچ گونه اجباری برای پرداخت کردن، چهقدر باید بدهم و چرا باید بدهم، وجود ندارد، از خودم سؤال میکنم در مورد چهقدر کارت کشیدن، هر کسی به صداقت درون خودش رجوع کند متوجه میشود که چهقدر باید بدهد، مهم این است که اگر امروز ما قدم بر میداریم، بافهم باید قدم برداریم نه از روی احساس لحظهای، باید حواسمان به این باشد صحبتی که امروز میکنیم و پیمانی که میبندیم؛ قطعا آن پیمان باید به اجرا در بیاید، پس تمام خودمان را بگذاریم برای اینکه حرفی که امروز میزنیم، گرچه تمام خودمان باشد اما از روی شعور باشد نه از روی شور. اینکه چرا باید اینکار را انجام دهم، میگویند که خداوند بهای سنگینی داد برای خلقت انسان و بهای سنگینتر را آنجا داد که انسانی که خلق کرده به فهم برسد و من انسان به این فهم برسم که چرا باید از شش میلیون، شصت میلیون یا مبالغ دیگری که میتواند در زندگی برای من مفید باشد، بگذرم و اینجا باید آن را هزینه کنم.
کائنات و هستی برای انسان هزینه زیادی میکند تا انسان را به این فهم برساند که چرا من باید امروز از این چراغی که روشن شده است، به درستی استفاده کنم؟ چرا اصلا باید آن را بفهمم؟ هزینه زیادی در کائنات، توسط هستی و نیروهای هستی شده است تا یک انسان را به این فهم رسانده است که چه چیزی را باید بخشش کنی؟ و اگر بخشش کنی به چه چیزی میرسی؟ و چه نوع بخششی باید کنی؟ مگر میشود بخششی کنی که توانایی در قبال آن نداشته باشی در ادامه، یک کنگرهای، کسیکه وجودش از کنگره پر شده است، مسئله را بهراحتی متوجه میشود که امروز قرار است، صفت «ارحم الراحمین» در من جاری شود، متوجه میشود ما در پی هم روان شدهایم تا بدانیم آنچه نمیدانیم و از خودم سؤال میکنم آن چیزی که من نمیدانم چیست؟ شیرین نمیدانست که خداوند به من کمک کرده است تا از شب قدر، رد شوم و به روز قدر برسم، شب قدر آنجایی بود که ظلمتهای من را به من نشان دادند. روز قدر فرصتی است که به روشناییهای بیشتری برسم. خداوند به اعضا کنگره۶۰ دانشی داد تا بهوسیله آن از شب قدر و ظلماتش رد شوند و امروز فرصتی داده است تا بتواند به روشناییهای خودش اضافه کند؛ امروز همه ما در زمین بازی سردار هستیم؛ برای همه ما این را از خدا میخواهم به فهمی برسیم که اینجا نصفه و نیمه بازی نکنیم؛ کامل بازی کنیم، امروز تمام خودمان را بگذاریم.
تعیین اندازههای ما امروز با کلام شروع میشود؛ من با یک کلمه امروز یک مبلغ میگویم، ولی واقعا حواسم به این باشد که با یک کلام تمام نشود؛ امروز توسط کلاممان پیمانی میبندیم که در ادامه باید اجرا شود، پس آن چیزی که میگویم و آن مبلغی که امروز اعلام میکنم با وجود اینکه تمام من باید باشد، باید از جنس شعور باشد نه اینکه امروز اعلام کنم که دوست دارم دنور شوم، فردا کنگره روی پول، پیمان و حرف من حساب باز کرده است و من روی پیمان خودم نمانم و به راحتی بگویم نمیتوانم پرداخت کنم. امروز وقت این است که من به این فکر کنم که شب قدراست، شاید شب بیدار شدن، شب بیدار ماندن است و امروز همه حواسمان باشد، روز تعیین اندازه خودمان است.
جشن گلریزان برای یک عضو کنگره جشن شکرگزاری است. یک روزی است که اگر عدد وسط میگذاریم، باید عدد واقعی خودمان را بگذاریم با تمام قدرتمان به این بازی بیاییم نه با بخشی از قدرت خودمان. این مسئله را یک فرد در کنگره میداند که کنگره مجانی است، اما رایگان نیست؛ بهخاطر اینکه اگر حال خوشی به من داده شد، گریههای من در خانه تبدیل به خنده شد، بچههای من از طلاق گذشتند و بیپدر یا مادر نشدند؛ درست است که در کنگره، راهنما و خدمتگزار از من پولی نمیخواهند، اما هستی هیچ چیزی را به هیچ کس رایگان نمیدهد؛ حواسمان به این باشد که اگر اینجا هستیم داریم بها میدهیم. خانم شانی معنی بها را در یک جمله میگویند: بها دادن یعنی عبور از خواستههای معقول، برای اینکه یک جای دیگر در یک امر دیگر آن پول هزینه شود.
در نهایت درک کنیم آنجاییکه خداوند در قرآن میفرماید: «انا اعطیناک الکوثر»، کوثر برای من کنگرهای خیر فراوان امروز، این صندلی و این اتفاق است مهم است که من در این اتفاق، بتوانم همراه با شعور به درک واقعی برسم و تمام خودم را بتوانم در این روز بگذارم.
.jpg)
در ادامه از شما دعوت میکنیم به گزارش تصویری از برگزاری جشن باشکوه گلریزان در نمایندگی عمانسامانی شهرکرد توجه فرمایید.
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر مریم و مسافر امین
تایپیستها: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون هفتم)، همسفر کبری رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) و راهنمای تازه واردین، همسفر نسیم
عکاس: همسفر مهشید رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون دوم) و همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون نهم)
ارسال: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی عمان سامانی شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
525