English Version
This Site Is Available In English

جشن گلریزان؛ سهام‌داری در نور و عشق

جشن گلریزان؛ سهام‌داری در نور و عشق

کارگاه آموزشی عمومی کنگره60 به استادی راهنمای محترم پهلوان، همسفر زری، نگهبانی راهنمای محترم پهلوان مسافر محمد و دبیری راهنمای محترم مسافر مسعود با دستور جلسه " گلریزان"  17 آبان 1404 ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان زری هستم یک همسفر، از ایجنت همسفران و ایجنت مسافران و گروه مرزبانی تشکر می‌کنم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم. اول از همه از خداوند شاکر وسپاسگزار که مسیر کنگره برایم نمایان شد تا بتوانم آموزش بگیرم و خدمت کنم و از آقای مهندس کمال تشکر را دارم که اجازه دادند که پا به پای مسافرم جایگاه‌های خدمتی را تجربه کنم. جشن گلریزان جشنی از جنس عقل، عشق و ایمان است، جشنی برای بخشش و جشنی برای شکرگزاری می‌باشد. در جشن گلریزان میزبان ما خدای مهربان است و ما همه مهمان خدا هستیم که همه ما را به این جشن دعوت کرده است. من مثال این جشن را با عید فطر بیان می‌کنم؛ خداوند می‌فرماید، اگر می‌خواهید بندگی شما مقبول شود باید از اموال خود ببخشید، در جشن گلریزان هم تقریبا همین اتفاق رخ می‌دهد، یک سال آموزش می‌گیریم، تزکیه و پالایش می‌کنیم و یک سال نارِ وجودی خود را تبدیل به نور می‌کنیم و در جشن گلریزان به نمایش می‌گزاریم.

من آمدم تا مسافرم رها شود، مسافران آمدند تا مواد خود را کنار بگذارند که در ادامه کنگره به همه ما آرامش و آسایش داد. لذت‌هایی را تجربه کردم که قبل از کنگره فکر نمی‌کردم وجود داشته باشد. در کنگره به من گفتند که شما به عنوان همسفر و مسافر دو بال پرواز هستید و باید با یکدیگر حرکت کنید. ما یک ماهی هستیم که در اقیانوس کنگره افتاده‌ایم و اگر آموزش‌ها را فرا بگیریم و این آموزش‌ها را کاربردی کنیم وزن خود را بالا برده‌ایم و بزرگ می‌شویم و در اقیانوس کنگره باقی خواهیم ماند، اگر غیر این باشد محکوم می‌شویم به پرت شدن از اقیانوس کنگره60. در جشن گلریزان ما سهام‌دار نور و عشق می‌شویم و به یکی از یاران آقای مهندس تبدیل می‌شویم. آقای مهندس از خودشان بخشیدند تا که ما زندگی و لذت آن‌را یاد بگیریم. دیدگاه من قبل از کنگره نسبت به الان متفاوت بود، فکر می‌کردم همه چیز روی تعادل است. وقتی که وارد کنگره شدم دیدگاهم نسبت به دنیا و زندگی عوض شد، گوهرهای نابی به من داده شد. آقای مهندس وقتی می‌خواهند از کتابی رونمایی کنند می‌فرمایند من با کمک سردارها، دنورها، پهلوان‌ها و نشان در بی‌نشان‌ها توانستم این کار را به سرانجام برسانم.

آقای مهندس چه خدمت بزرگی و گران‌قدری به ما کردند که ما را یار خود خطاب کردند. آقای مهندس هیچگاه مبلغ سرداری را تغییر ندادند که همه بتوانند مشارکت کنند؛ با شش میلیون تومان می‌توانیم عشق و نور باشیم. من به خودم همیشه می‌گویم ای که عقلت می‌رسد کاری بکن. روز جمعه شاهد یک اتفاق قشنگ بودم که سه نفر می‌خواستند تا اجازه نشان در بی‌نشانی توسط آقای مهندس به آن‌ها داده بشود؛ جالب بود تمام دغدغه و دل نگرانی آن‌ها این بود که آقای مهندس به آن‌ها اجازه بدهند. مبلغ نشان در بی‌نشانی سه میلیارد تومان می‌باشد که برای سه نفر می‌شود 9 میلیارد تومان، چقدر ما باید کمک کنیم تا به این مبلغ برسیم؟ کنگره هیچ نیازی به پول من ندارد، فقط و فقط برای این‌که حال خودم بهتر شود و چیزهای خوبی را تجربه کنم که حتی به آنها هم فکر نمی‌کردم. امیدوارم هر کس که سردار بوده، دنوری را تجربه کند و هر کس دنور بوده پهلوانی را تجربه کند و هر کس پهلوان بوده نشان در بی‌نشانی را تجربه کند و حال دل خود را روز به روز بهتر کند. با تشکر از همه شما که به صحبت‌های من توجه کردید.

تایپ: مسافر جلال لژیون هجدهم، مسافر امیرعلی لژیون چهارم 

عکس و تنظیم خبر: مسافر محمدحسین 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .