جلسه اول از دوره یازدهم کارگاه های آموزشی کنگره 60 نمایندگی ستارخان ویژه همسفران و مسافران به استادی پهلوان محترم همسفر سعیده، نگهبانی پهلوان محترم مسافر صامت و دبیری پهلوان محترم امیر، با دستور جلسه " گلریزان " شنبه 17 آبان ماه 1404 راس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان سعیده هستم یک همسفر. شاکر خداوند هستم برای خدمت در این جایگاه، در این دستور جلسه و در این مکان، مکانی که برای من سفینه نجات است وجایی است امن که در طوفان های زندگی ام به آن پناه آوردم و این طوفان، طوفان اعتیاد برادرم بود که زندگی ما را بر هم ریخته بود و طوفانهای یاس و ناامیدی. هر وقت که این کار را انجام دادم یک پاسخی پیدا کردم و نوش دارویی به من دادند که به آن آرامشی که میخواستم رسیدم. این کار با دانش و آگاهیهایی که دریافت کردم انجام شد چون اینجا خیلی چیزها یاد گرفتم. یاد گرفتم که انسان ها درگیر تاریکیهای زیادی هستند و اگر نمیتوانند از تاریکیها خارج شوند، بدلیل زور زیاد این تاریکیهاست نه اینکه آنها تلاش نمیکنند. یاد گرفتم که در این شرایط انسان هارا قضاوت نکنم بلکه فقط درک شان کنم و اگر از دستم بر می آمد کمکشون کنم. من در اینجا یاد گرفتم عمیق ترین تاریکی ها، تاریکی اعتیاد است و چاهی است که به سختی می شود از آن بیرون آمد وبه تنهایی هم نمی شود از آن خارج شد. یاد گرفتم تکرارهای بسیار زیادی انجام شده است تا اولین انسان توانسته از آن تاریکی بیرون بیاید و این معجزه چگونه انجام شده است؟ وقتی انسان در صراط مستقیم قرار گرفته و فرمانبرداری کرده و به آن دانش و آگاهی اتصال پیدا کرده، آن را برای خودش نگه نداشته است و در اختیار دیگران هم قرار داده است، اول خانوادهاش و بعد همدیگران. خانوادهاش یارانش شدند وبعد هم یاران دیگری همواره در حال اضافه شدن به این جمع بودند و با تشکیل ساختار، شعاع اضافه کرد و همچنان هم در حال گسترش میباشد. به این شخص در حال حاضر بنیان و ریشه گفته میشود و این ساختار را درخت کنگره میگویند و آن چیزی که ایشان در خودشان پروراندند وبه بار نشاندند و عملی کردند و خیلی چیزها کسب کردند، شد خوراک ما. الان به ما میگویند که شما شاخ و برگ ها و شکوفه ها و میوه های این درخت هستید که می توانید از این خوراک استفاده کنید وبه آن میوه ای که باید تبدیل شوید. اما گاهی وقت ها بعضی طوفان ها در زندگی باعث می شوند که ما از روی درخت به زمین سقوط کنیم و عقبگرد کنیم و این اتفاق ممکن است پیش بیاید ولی اینجا به ما یاد دادند که چیزی به ما کمک می کند که همواره اتصالمان را حفظ کنیم و آن چیزچیست؟ اگر بتوانیم خودمان را به ریشه این ساختار شبیه کنیم که بسیار جوانمرد است، خدمتگزار است و دوستدار همه انسان هاست، با هر تاریکی که در وجودشان است. اگر دوست نداشت این روش را در اختیاردیگران قرار نمی داد. ایشان کسی است که با ایمانی که به خداوند و این ساختار و خودش دارد، توانسته است با این همه مشکلات مثل کوه بایستد و دست همه ما را بگیرد. آن ایمانی که باعث گشودگی قلبش شده است باعث شده تا همه انسان ها را دوست داشته باشد و یک قوه دیگری هم در ایشان بسیار قوی است وآن هم قوه عقل می باشد و آن هم بدلیل این است که هردانش و آگاهی را که دریافت کرده اند را به فعلیت درآورده اند، به تشخیص رسیده اند و توانسته اند راه را از بیراهه تشخیص بدهند و هر جا راهی کشف کرده اند، آن را به ما نشان داده اند. پس اگر من بخواهم به عنوان یکی از اعضای این ساختار همچنان متصل بمانم و حال خوش را دریافت کنم و به آن قوه تشخیص برسم تا راه را از بیراهه بشناسم و حرکت درست را انجام دهم و از رنج هایم بکاهم، باید چه کار کنم؟ باید قدم هایم طوری باشد که دقیقا پایم را جای پای ایشان بگذارم. یک چیز دیگری هم هست که به این ساختار خیلی کمک می کند و باعث می شود که خیلی پرقدرت سر جایش باشد و آن چیزی نیست جز قدرت مالی. یک ساختاری که کار معنوی انجام می دهد و کار احیا کردن انسان ها را انجام میدهد، اگر در صور آشکار مکانی ازخودش نداشته باشد، واقعا کاری نمی تواند انجام دهد. آقای مهندس بارها گفته اند که این کاری است که همه ما با هم آن را انجام می دهیم و یک نفر را از آن پایین می کشیم بیرون، یک خانواده را احیا می کنیم و خودشان هم اولین کسی هستند که هرچه می گویند را به آن عمل می کنند. اگر می گویند، 6 میلیون بدهید، خودشان اولین کسی هستند که این کار را انجام می دهند، اگر دنوری و پهلوانی را اعلام کردند، اولین نفر خودشان اقدام کردند. دور گود نمی ایستند تا فقط به ما بگویند که انجام بدهید، اول خودشان انجام می دهند تا ما یاد بگیریم. یکی از مهمترینخصوصیاتایشان، خدمتگزار بودن است.


در مورد خدمت من یک جمله ای از استاد شنیدم که درذهن من حک شده و می فرمودند که: گاهی انسان با یک خدمت می تواند به اندازه یک دوره حیات برداشت کند. این بسیار سخت تکان دهنده ای است. فکر کنید که هر خدمتی را بتوانید بدون هیچگونه چشم داشتی انجام دهید، چه تغییراتی انجام می شود و چه برداشت هایی می توانم داشته باشم و این اصلا چیز کمی نیست و فرصتی است که به همه ما داده شده است و لژیون سردار خدمتی است که نمی خواهد برایش امتحان بدهید، دعوت می شوید برایش. تمام کسانی که در لژیون سردار هستند این را با تمام وجودشان حس کرده اند، یک انرژی دیگری دارد و هر کس خدمت کرده، آن را حس کرده است و یک جمله ای در کتاب 60 درجه هست که استاد سردار می فرمایند که: فتح قله چندان اهمیتی ندارد اما نشان از خود برجای گذاشتن است که اهمیت دارد تا به که رخصت دهد، تا به که رخصت دهد. انشاالله که در جشن گلریزان بتوانیم از خودمان نشانی بر جای بگذاریم و در حد توانمان، تمام قد شرکت کنیم و از این فرصت استفاده کنیم. خیلی ممنون که به صحبت های من گوش کردید.


تایپ: مسافر حمید رضا
عکسوبارگزاری: مسافر ماهان(مرزبان خبری)
مسئول سایت: مسافر طاها
مرزبان کشیک: مسافر حسن
سپاس ویژه از گروه خانواده و گروه همسفران آقا واعضای لژیون سردار و همچنین همکاری مسافر حامد و مسافر رضا اعضای سایت مسافران
با احترام، سایت نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
434