سلام دوستان سمیه هستم یک همسفر
گاهی در سکوت آرام کنگره در دل لحظات ناب مشارکتها نوری دیده میشود که نه از لامپها و چراغها؛ بلکه از عمق دلهای روشن و پرامید انسانها میتابد. نورهایی که سالها شاید خاموش و گم شده بودند؛ اما امروز در پرتو عشق و ایمان بهطرز معجزهآسایی شعلهور شدهاند. شعلهای از خدمت، بخشش و انسانیت.
سالها پیش اگر کسی از من میپرسید که «بخشش چیست»؟ شاید فقط از روی کتابها و تعاریف پاسخ میدادم؛ اما امروز در این مسیر پر از چالش و امید آموختهام که بخشش تنها یک واژه نیست؛ بلکه نثار عشق بیقید و شرط است. بخشش؛ یعنی ساختن پلی میان دلها که هزاران انسان در آن دوباره متولد میشوند، رهایی مییابند و زندگی را با رنگ و بویی نو تجربه میکنند.
هفته گلریزان برای من فقط یک مراسم سالیانه نیست؛ بلکه این آیین، مراسم روشنایی و زندگی دوباره است. جایی که هر قطرهای از کمک تبدیل به نوری میشود تا بر تاریکیها غلبه کند و راه را برای کسانی که هنوز در مسیر رهایی گام برمیدارند، هموار سازد. این روزها فرصتی است برای تأمل و یادآوری این حقیقت که هیچ چیزی ارزشمندتر از خدمت خالصانه و کمک به دیگران نیست.
من خوشحالم که توانستم سهمی کوچک و ناچیز در این نور و روشنایی داشته باشم. هر قدمی که در این مسیر برداشتهام پر ازدرسهای امید، صبر، ایمان و عشق بیدریغ بوده که زندگی به من داده است. در دل خود آرزویی بزرگ و مقدس دارم که روزی توفیق و افتخار خدمت در جایگاه دنوری را نیز تجربه کنم، نه برای کسب نام و نشان؛ بلکه برای اینکه بتوانم همچون چراغی روشن، نوری باشم در تاریکیهای دیگران و یا آجر کوچکی در ساختن بنای عظیم عشق، رهایی و زندگی نوین.
کنگره۶۰ خانهای است که ستونهایش از معرفت، عدالت و عمل سالم ساخته شدهاند. جایی که هر یک از ما با تمام وجود و قلبی سرشار از امید در آن حضور داریم و به بودن در این مسیر افتخار میکنیم. مسیر سخت و پرچالش؛ اما در عین حال شیرین و پر از معجزه است. امیدوارم همه کسانی که در این مسیر گام برمیدارند، بتوانند روشنایی این آیین را در دلهای خود احساس کنند و با کمک هم فرداهایی بهتر و روشنتر برای خود و دیگران بسازند.

سلام دوستان زینب هستم یک همسفر
اوایل ورودم به کنگره بود که نام لژیون سردار را از زبان اعضاء کنگره میشنیدم و چون حال خرابی داشتم و حسهایم بسته بود، هیچ درکی از سخنان آنها نداشتم. به مرور زمان کمکم آموزشها را فرا گرفتم و به عنوان مهمان در جلسات لژیون سردار چند باری حضور یافتم و از ته دل دعا کردم استاد سردار اذن ورود من را هم به لژیون بدهد. حال خیلی عجیبی بود. بمانند اینکه همان لحظه اذنش را دادند.
اشکهایم جاری شد و هرچه تلاش کردم بند نمیآمد. نزدیک هفته گلریزان بود که به راهنمایم گفتم: «من هم میخواهم عضو لژیون سردار شوم». اوضاع مالی به شدت خرابی داشتم با مسافری که اصلاً به کنگره نمیآمد و روزبهروز حالش خرابتر میشد و بیشتر در باتلاق اعتیاد فرو میرفت. راهنمایم گفت: «تو شرایطش را نداری الان اوضاعت بهم ریخته است». گفتم: «عزمم را جزم کردهام انشاالله که خداوند هم کمک میکند».
فردای همان روز در کمال ناباوری یک سوم از پول لژیون جور شد. من با اندک پساندازم عضو لژیون سردار شدم. شرایطم خیلی سخت بود. شاید ۶ میلیون پول زیادی نبود؛ ولی برای من واقعاً حکم پرداخت پهلوانی را داشت؛ چون با آن شرایط نابهسامان ذرهذره جمع میکردم و شرایطی هم پیش میآمد که اندک پس اندازم را خرج مایحتاج روزمره زندگی کنم.
خلاصه به همه صورت امتحان میشدم؛ ولی با خودم عهد بسته بودم به هیچ عنوان پولهایی که برای لژیون سردار پسانداز میکنم را خرج نکنم. هر بار که مقداری از تعهدم را میدادم مانند این بود که خداوند گرهای از کارهایم را باز میکرد. مسافرم به کنگره آمد سفرش را شروع کرد و هزاران بار شکر اواخر سفرش است. خداوند را سپاسگزارم که روزی من شد تا عضو کوچکی از لژیون سردار شده و بتوانم سروقت تعهدم را پرداخت کنم.
سلام دوستان اعظم هستم یک همسفر
یکی از زیباترین نعمتهایی که روح و روان انسان را جلا میدهد، بخشش است. بهویژه بخششی که در مسیر کنگره تجلی پیدا کند. نسل گذشته کاشتند و ما برداشت کردیم. امروز نوبت ما است که بکاریم تا نسل آینده برداشت کنند.
از صمیم دل شاکر خداوند هستم که با وجود فرزند دلبندم راه روشن کنگره بر من نمایان شد. گلریزان نوعی معامله با خداوند است. معاملهای که هر دو سر آن سود است و کل سودش به خود انسان برمیگردد. پهلوان در کنگره کسی است که دل بزرگی دارد و نگهبان دارایی خود نیست؛ بلکه آن را در راه عشق و خدمت به دیگران به جریان میاندازد.
در کنگره آموختهایم که در جشن گلریزان میتوانیم سپاس خود را نسبت به آنچه به دست آوردهایم، با بخشش مالی نشان دهیم. این جشن نیروی درونی ما را افزایش داده و میتواند گره بخشش را در درون ما باز کند و ما را به آرامش واقعی برساند. برای بخشیدن باید از درون دگرگون شویم؛ زیرا اگر مبلغی را به کنگره هدیه کرده و تصور کنیم که بر آن منّت نهادهایم؛ این بهمعنای سقوط از مسیر عشق و دانایی است.
گلریزان آزمونی برای رهایی از بندهای درونی و نشانهای از اعتماد به وعده خداوند است که فرمود: «از روزی خود نترسید که نزد من است. ببخشید تا دریافت کنید» و درنهایت، عشق پایانی ندارد؛ چون دایرهای بیانتها است که هر چه میچرخد شعاعی تازه از نور میافزاید.
رابط خبری: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر فخری (لژیون بیستوپنجم)
ارسالکننده: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر بهجت (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
785