English Version
This Site Is Available In English

لژیون سردار انسان را توانمند می‌کند

لژیون سردار انسان را توانمند می‌کند

دهمین جلسه از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰شعبه کبودر‌آهنگ با استادی مسافر پهلوان مهدی ونگهبانی مسافر وحید و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه (وادی نهم) پنجشنبه 15ابان ماه 1404 ساعت 17:00 شروع به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام مهدی هستم یک مسافر. خیلی خوشحال هستم که در خدمت شما هستم. از نگهبان و دبیر عزیز و ایجنت محترم وگروه مرزبان کمال تشکر را دارم. که از من دعوت کردند. که امروز در خدمت شما باشم.

 

نزدیک گلریزان که میشود خون بدن من جوردیگری در بدنم می‌چرخد.مثل یک فستیوال می‌ماند. در ادیان و ملل مختلف دنیا جشن‌های مختلفی داریم اعیادی داریم که می‌گویند برکت و خیر نازل می‌شود. گلریزان برای کنگره و برای من که یک کنگره‌ای می‌باشم آغاز حرکت می‌باشد.هر موقع بخواهم درمورد نقطه تحمل فکر کنم. ناخودآگاه مهندس دژاکام به ذهنم می‌آیند نمی‌دانم آیا مثل ایشان کسی هست یا کسی خواهد آمد آن موقع که نمایندگی بسته شد مهندس زیراندازها را در پشت شمشادها انداختند. و کار خودشان را ادامه دادند. این ایمان را از کجا آوردند هر کسی متوجه این موضوع نمی‌تواند بشود من کسی را با این ایمان ندیدم. که بااین‌همه مشکلات باز به‌کار خود ادامه دهد با این همه سخت‌گیری‌ها باز به‌کار خودش ادامه دهد. هرروز یک سنگ جلوی پایش بیندازند آن‌هم زمانی‌که کشورهای دیگر برایشان دعوت‌نامه می‌فرستادند.با ایمان ایستادگی کرد تا اینکه این‌همه شعبه در سراسر کشور به وجود آمد. کسی تابه‌حال اعتیاد را درمان نکرده بود. آن‌هم با تریاک که هنوز در بیرون از کنگره جرم محسوب می‌شود. مهندس ایستادگی کرد. تا این بناها احداث شود تا این‌جا مهدی ها درمان شوند. مهندس ایمان داشت و به مسیر خودش ادامه داد هیچ‌وقت توقف نکرد.در همه‌چیز اولین بود در لژیون سردار اولین بود اولین دنور بود اولین پهلوان بود اولین نشان در بی‌نشانی بود. برای‌اینکه قرار بود روی این صندلی‌ها خیلی از زندگی‌ها که از هم فاصله گرفته بودند به‌هم برسند پدری که وقتی به مدرسه فرزند خودش می‌رفت فرزندش به‌جای این‌که در آغوش پدر برود حاضر نبود پدر خودش را در مدرسه معرفی کند. کنگره این پدر را درمان می‌کرد. و حس ان بچه چقدر ارزش دارد وقتی پدر دیگر بوی سیگار نمی‌داد. این‌ها درس‌هایی بود که در دانشگاه‌های کنگره شصت مهندس به من بخشیدند. چه زندگیهایی که احیاء شد. وقتی یک ایجنت می‌کارد وقتی یک مرزبان یا راهنما می‌کارد یک سفر اولی برداشت می‌کند. وقتی یک نفر یک میلیون می‌بخشد انگار دوتا صندلی برای کنگره خریده است.دوتا صندلی یعنی دوتا زندگی که نجات پیدا می‌کند.مادری که دعا می‌کند فرزندش پدرش را موقع مصرف مواد مخدر نبیند. یا همسری که در سر سجاده ضجه می‌زند تا شوهرش درمان شود. ولی همان مصرف‌کننده‌ الان به‌جایی رسیده که وقتی از پله‌ها پایین می‌آید نگهبان میگویدلطفاً به احترام استاد بلند شوید. این همان از حقارت و سرافرازی می‌باشد بدانیم و آگاه باشیم که خیلی‌ها این‌جا با قدم‌های ما درمان خواهند شد. لژیون سردار لژیونی است که انسان را توانمند می‌کند. وقتی به یک نفر می‌بخشید خدا هم به شما می‌بخشد.
خیلی ممنونم که با سکوت قشنگ‌تون و صحبت‌های من ارزش دادید.

 


تایپ و عکس: مسافر مهدی

تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر مهدی
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .