English Version
This Site Is Available In English

گلریزان؛ آزمون بخشش، آینه رهایی

گلریزان؛ آزمون بخشش، آینه رهایی

ششمین جلسه از دور پنجم جلسات لژیون سردار کنگره۶۰ نمایندگی آکادمی با استادی پهلوان مسافر بهروز، نگهبانی مسافر مسعود و دبیری مسافر هادی با دستور جلسه "وادی نهم و تاثیر آن روی من" چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان بهروز هستم یک مسافر. نمی‌دانم این‌که الان اینجا هستید آیا دوست داشتید اینجا باشید یا دوست نداشتید؟ من شما را نمیدانم ولی توقع بیش از این بوده. من نمی‌دانم شما چی دوست دارید و چی دوست ندارید ولی اگر الان به هر کدام از شما یک غول چراغ جادو داده بشود و اجازه بدهند آنچه دوست داری را از چراغ بخواهی بگویی تا بشود، مطمئناً خیلی چیزهای خوبی را می‌خواهید، مثلاً دوست دارم یک همسر خوبی داشته باشم، دوست دارم یک پدر خوب باشم، دوست دارم یک راهنمای خوب باشم، من دوست دارم آرامش داشته باشم، انرژی داشته باشم، ولی وقتی مطرح می‌شود تمام این‌ها را همه دوست دارند، چه کسی دوست ندارد همسر خوبی داشته باشد؟ چه کسی دوست ندارد راهنمای خوبی باشد؟چه کسی دوست دارد رهجوی خوبی نباشد؟ این‌ها را همه می‌خواهند همه خواستار و خواستگار هستند ولی چه کسی می‌تواند در دوره خواستگاری، بله را بگیرد و به عقد در بیاورد؟ حساب آشنایی با دایره‌های کنگره در همین است هر کسی از درب کنگره وارد می‌شود خواستار رهایی است، شاید دلش لرزیده و آمده است، شاید می‌فهمد که یک خبرهایی است ولی چه کسی رهایی را برایش تعریف می‌کند؟

سوال من در لژیون سردار این است که لژیون سردار چه است؟ چرا دور هم جمع می‌شویم؟ چرا آقای مهندس در روز گلریزان عیاض خودش را رو می‌کند؟ موضوع آزادی چه است؟ چرا در وادی نهم می‌گوید ما یک پیامبر درونی داریم و یک پیامبر بیرونی؟ اول رهایی است بعد آزادی است و بعد رستگاری، تازه هنوز من تکلیف رهایی را هم نمی‌دانم و هنوز فکر می‌کنم آمده‌ام به کنگره که تریاک، شیشه، هروئین و ... را ترک کنم، یا بروم هروئین، شیشه، تریاک و ... را از یک نفس بگیرم.  پس این نفس را که رها می‌کنی کلی خواسته دارد دلش می‌خواهد از زندگی و روابطش لذت ببرد. من به عنوان یک راهنما باید رهجوداری کنم و از آن طرف به عنوان یک رهجو هم باید راهنماداری کنم. همه دایره‌ها و دورهمی‌ها در کنگره۶۰ منباب این موضوع است. خانم شانی روز جمعه صحبت می‌کردند و می‌گفتند که وسط یک فیلم از یک نفر می‌پرسی فلانی چی شد او هم می‌گوید حواسم نبود، آخر فیلم هم ازش می‌پرسی چی شد و او می‌گوید اصلاً حواسم نبود، اینگونه است که یک سفر تمام می‌شود و فرد می‌گوید حواسم نبود. به همین‌گونه است که ۱۰ ماه، ۱۴ ماه و ۴ سال همینطوری می‌گذرد.

حساب و کتاب دایره‌های کنگره این است که باید ابتدا یک تعریفی گفته شود که همان نوشتارهای کنگره ۶۰ است. نه قرار است از الفاظ درشت و غیرقابل فهم استفاده شود و نه مطالبی باشند غیر قابل اجرا. ما افرادی هستیم خواهان رهایی از اعتیاد، یعنی من خواهان رهایی از دام اعتیاد هستم، رهجوی من هم خواهان رهایی از دام اعتیاد است، نمایندگی من هم خواهان رهایی از دام اعتیاد است. بله من مسافری هستم که سفری از قهر به مهر، از ترس به شجاعت، از کفر به ایمان، از حقارت به سرافرازی و در نهایت از نفرت به طرف عشق. خوب پس تکلیف من کاملاً معلوم است. تکلیف لژیون من هم معلوم است. تکلیف نمایندگی و سفر اولی کاملاً معلوم است. اگر بخواهم از دام اعتیاد بیرون بیایم باید عشق بازی کنم و این عشق بازی حساب و کتاب دارد، خیلی هم کنگره60 حساب و کتاب دارد. پس چرا در هیچ کدام از نوشتارهای کنگره۶۰ ننوشته است که سفریست از با موادی به بی موادی؟ پس چرا دایره و میزان عشق، بحث لژیون سردار، بحث خدمت مالی، بحث آمدن و رفتن، از عشق بازی می‌باشد؟ دانستن اندازه‌ها و تعاریف خیلی مهم هستند، اشکالی ندارد ما تعریف می‌کنیم، دیگر تفاهم و یا سوءتفاهم آن مهم نیست، کمی ناراحتی، کمی لرزیدن قلب مهم است ولی مهم نیست.

خدا آن روز را نیاورد کسی با همسرش به تفاهم نرسد، خدا آن روز را نیاورد کسی با لژیون سردار و دایره های کنگره به تفاهم نرسد، به فرمایش دکتر امین مانند نقاشی‌های داخل خیابان که فقط رنگ‌ها باهم در آمیخته شده و دارای هیچ مفهومی نمی‌باشد، متوجه می‌شوم نقاشی من بعد از چهار سال، بعد از چهارده‌ماه، بعد از ده ماه، بعد از یازده ماه، هیچ مفهومی را ارائه می‌دهد؟ یا نه؟ اما بعضی نقاشی ها را می‌بینید چیزی پایش نوشته شده و شخص با جرأت مسولیت رهجوی خود را می‌پذیرد، بعضی سفر اولی‌ها هستند که به سفر خود افتخار می‌کنند و مسولیت آن را می‌پذیرند، همه دایره‌های کنگره، مانند دایره مواد، سیگار، تغذیه و دایره لژیون سردار دارای رهایی می‌باشند. تمام دایره‌ها بر حسب تفکرات جناب مهندس شکل گرفته به محوریت جناب مهندس می‌باشد و دارای رهایی می‌باشد. آیا وادی نهم را خوانده‌ام؟ نباید بگویم خوانده‌ام باید بگویم آیا وادی نهم اجازه داده است تا آن‌را بخوانم؟ آیا کتاب 60درجه اجازه می‌دهد آن‌را بخوانم؟ آیا از هم اکنون به دستور جلسه هفته آینده فکر کردم؟ یا مانند فرفره‌ای که در کودکی به چرخش در می‌آوردم و باعث لذت می‌شد، هم اکنون هم من می‌چرخم و لذت میبرم!

می‌گوید همسفر از بندی که آزاد شده‌ای تو را سرمست نگرداند، این مطالب را حتما شنیده‌‌اید، باید از راهنمای خود بخواهید مفهوم این نوشتارها را برایتان توضیح دهد، من می‌گویم رهایی‌ام ده سال است در پیام آمده از بندی که آزاد شده‌ای، تفاوتش در چیست؟ در وادی نهم بعد از رهایی گفته می‌شود آزادی، جریان رهایی و آزادی چیست؟ اگر از شما سوال شود سفر اول را تمام کرده‌اید و وارد سفر دوم شده‌اید چه پاسخی می‌دهید؟ این دایره لژیون سردار هم برای همین موضوع می‌باشد، گاهی در برخی نمایندگی‌ها نام لژیون سردار یا خدمت مالی که می‌آید عزیزان جبهه میگیرند! خدا را شکر در نمایندگی شما این‌گونه نیست، شاید اطلاع رسانی، کافی و درست نبوده، ولی موضوعی که این روزها به نیکی و خوبی گفته می‌شود این است که «کنگره هم زمین را دارد هم آسمان را » این کنگره که سینه را سپر کرده و توسط شخصی که میکروفن در دست دارد می‌گوید با کمک نیروهای مافوق به کار خود ادامه می‌دهد، این شال(پهلوانی) برای چه بر شانه افراد می‌باشد؟ این شال را تو هم می‌توانی بر دوش خود بگذاری. خنده دار است اگر ما نتوانیم از روزگار ششصد میلیون طلب کنیم، کنگره 60 با کمک نیروهای مافوق به کار خود ادامه می‌دهد، پس آیا من پول به کنگره می‌دهم؟ دانستن اندازه‌ها مهم هستند.

اندازه کنگره به این مقدار است، اندازه من چقدر است؟ به فرمایش آقای زرکش، من که با یک دل مرده به کنگره آمده‌ام بعد از مدتی حتی معدل فرزندم هم پیشرفت می‌کند، یک رهایی اندازه‌اش چقدر است؟ چند می‌ارزد؟ روز رهایی‌ات چه مبلغی در پاکت تقدیم جناب مهندس کردی؟ بعد از یک‌سال رهایی‌ات چه مبلغی در پاکت تقدیم به راهنمایت کردی؟ اندازه کنگره چقدر است؟ اندازه رهایی من چقدر است؟ این موضوعی است که فقط در لژیون سردار می‌شود راحت تر راجع به آن صحبت کرد. همه دایره‌ها رهایی دارند این دایره هم رهایی دارد که مهندس با لحنی زیبا گفتند؛ سرزمین نور وجود دارد، سرزمین عشق وجود دارد، آقای مهندس گفتند فاصله هر نفس با سرزمین نور و سرزمین عشق، ماده و مادیات است. من نیامدم که مواد مخدر را از نفس بگیرم، بگذریم حالا راهنما مدام باید چک و چونه بزند برای سفر DST یا سفر سیگار. موضوع این است که خدای کنگره خدای قدرتمندی است. موضوع این است که امروز با یک حساب دودوتا چهارتایی که بچه‌ها در دفتر آقای مهندس بودند دوتا نشانِ بی نشانی را اجازه ندادند و سه نشان پهلوانی را اجازه ندادند، یعنی از این در رفتند داخل و از آن در آمدند بیرون، آقای مهندس حداقل پنج میلیارد تومان را قبول نکردند.

آمده‌ایم که اندازه‌ها را ببینیم حالا حساب کتاب هم که بکنیم این تعریفش خیلی کمک می‌کند. هفته بعد جشن است همگی باید روز شنبه، دوشنبه و چهارشنبه شاد باشید. چه بسا فردی که یک میلیون تومان گلریزان می‌کند از فردی که پانصد میلیون تومان گلریزان می‌‌کند، جلوتر باشد. کسی فکر نکند از کسی جلوتر است. هر مبحثی در کنگره60، هم مسائل فنی دارند و هم مسئله جهان بینی دارند. سر که می‌جنبد دل هم می‌جنبد. درنهایت هفته گلریزان مبارک باشد، در کنگره به طواف درونی دعوت می‌شوی، باید دور خانه خودت بچرخی، باید خودت رو بشناسی، دیگر نمیتوانی از این در رفتی بیرون چشمت را بیندازی به زن و بچه مردم، نمی‌توانی دروغ بگویی، نمی‌توانی در دلت دیگران رو قضاوت کنی، باید کاری کنید که شیطان برایت اشک شوق بریزد. یک هفته گلریزان وجود دارد که قابل مباحثه و قابل تعریف است. این روزها موضوع گلریزان و بخشش است و درنهایت هفته‌ای پر از دل خوشی می‌باشد و به همگی ما خوش می‌گذرد. از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید از همگی شما سپاسگزارم.

تایپ: مسافر حمید لژیون دوم، مسافر حامد لژیون دوم و مسافر مهدی لژیون دوم 

عکس و تنظیم خبر: مسافر محمدحسین 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .