جلسه دهم از دوره هفدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی اردستان ویژه مسافران و همسفران با استادی اسیسانت همسفر سحر، نگهبانی مسافر رسول و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه «وادی نهم (وقتی نیرویی از کم شروع شود به درجه بالا و بالاتر میرسد، نقطه تحمل پیدا میشود) و تأثیر آن روی من» روز پنجشنبه ۱۵ آبانماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را بسیار شاکرم که درواقع شما به بنده اجازه و فرصت دادید در جمع دوستان محبت شعبه اردستان قرار بگیرم؛ قطعاً که اگر امروز در این منظر قرار هست از شما آموزش بگیرم به جهت دریافت بیشتر هست و نیازی که خودم دارم تا بتوانم از آموزشهای تکتک شما استفاده کنم. خدا را شکر بابت وجود آقای مهندس و علم راستین که آقای مهندس به واسطه آن و به واسطه عشقی که داشتند، باعث شدند این آتشی که به زندگی تکتک ما افتاده بود و راهی برای خاموش شدنش پیدا نمیکردیم، این راه را پیدا کنیم. آقای مهندس به ما یاد دادند آن شعلهها را تبدیل به نور و روشنایی کنیم و خدا میداند که اگر این مرد راستین با این علم راستین نبود؛ چراغ تکتک زندگیهای ما خاموش بود و به این واسطه خدا را شکر میکنم.
همیشه در هر جلسهای که بودم این صحبت را داشتم که قدر تکتک صندلیهای آموزش را بدانیم؛ خیلی از افراد از خداوند میخواهند؛ حتی لحظهای در این مسیر قرار بگیرند و خداوند به دلایلی این اذن و اجازه را به آنها نمیدهد. اگر میگوییم قدر کنگره و حضورمان را در این مکان بدانیم از نگاه و تجربه دیگر میگویم: شاید این فرصت دیگر به ما داه نشود، اینکه دست نمیگیریم و مشارکت نمیکنیم، باور کنید روزی برسد که بخواهیم یکبار دیگر مشارکت و خدمت کنیم و این مسئله خیلی مهم است.
خدا را شکر امروز در جمع شما هستم. دستور جلسه، وادی نهم است؛ چون نزدیک گلریزان هست، حال و هوای جشن گلریزان در شعبه موج میزند و برای من خوشایندتر است و اثرگذاری بیشتری به من میدهد؛ انشاءالله بتوانم دستور جلسه را به خوبی عنوان کنم تا نوری برای راه مشارکت شما بزرگواران باشد. دستور جلسه میگوید: "وقتی نیرویی از کم شروع شود به درجه بالا و بالاتر برسد نقطه تحمل پیدا میشود."
فکر میکنم یکی از نقاط مشترک بین ما همسفران و مسافران این است که با هم همحس هستیم و نقطه مشتراک داریم، "همه ما جهنم را درک کردهایم، این صحبت آقای امین است" یعنی جهنم را هرکسی در نوع و عمق خود درک کرده است. تمام ما این را تجربه کردیم که پلهپله وارد تاریکی و جهنم شدیم و ورود به جهنم یکدفعه و ناگهانی نبوده؛ پس وقتی بخواهیم به سمت ارزشها وارد شویم، این مسئله پلهپله اتفاق میافتد.
احساس میکنم وادی نهم چیزی که به من آموزش میدهد این است که صورت دیگر مسئله را به ما نشان میدهد. همینطور که وارد جهنم و سختی شدید، دقیقاً میتوانید معکوس آن عمل کنید و پلهها را بالا بیایید و نقطه تحمل را در خود ایجاد کنید و برگردید و این مسئله در پرتو زمان و استمرار در موضوع اتفاق میافتد. از میدان خارج نشوید، بایستید و آن عملی که باید انجام دهید به انجام برسانید و این خیلی مهم است. اینکه فکر میکنیم با حذف زمان زودتر به هدفمانمیرسیم اصلاً اینطور نیست؛ همه تجربه دارند حدف زمان فقط آسیب و مشکلات را بیشتر میکند.
مسئلهای که آقای امین در مورد آن صحبت میکنند میگویند: "سختترین مرحله در تزکیه و پالایش، گذشتن از خواستهها است." جایی که از خواستههایمان میگذریم و خیر دیگران را به خیر خودمان ترجیح میدهیم؛ اینجا محرمشدن اتفاق میافتد، از خواسته خودم گذشتم و محرومیتهایی برای من اتفاق میافتد که من را محرم میکند و آن محرمشدن ظرفیت را برای خدمت، بخشش و حرکت ایجاد میکند و این مسئله مهمی است؛ ولی در مسیری که ما میخواهیم به سمت ارزشها برگشت کنیم مطمئن باشیم با یکسری گذرگاه و نیروهای سخت روبهرو هستیم و آموزشهایی که گرفتیم به کمک ما میآید و باعث رشد و ارتقاء ما میشود، با وجود الگوهایی که در کنگره داریم ارتقاء پیداکردن را میبینیم.
یک جایی احساس میکنم اگر مسافر هستم چرا این مسیر تنها برای من باشد و همسفرم حضور نداشته باشد؟ چرا او از این مسیر استفاده نکند و با هم به رشد نرسیم؛ اگر هسفر در مسیر قرار بگیرد؛ قطعاً بهتر میتوانیم در این مسیر کنار هم حرکت کنیم؛ انشاءالله روزی برسد که مسافران و همسفران در این مسیر در کنار هم حرکت کنند.
درسی که وادیها برای من دارد، یکی امید و دیگری مسئله مسئوليت است. این وادی از این قضیه جدا نیست. امید میدهد و مسئولیت شما را بیشتر میکند، قبل از کنگره یکسری مطالب را نمیدانستیم؛ پس از خودمان بازخواست نمیشدیم، الان دانشی که به ما داده میشود؛ درواقع خودمان، خودمان را بازخواست میکنیم و از خودمان انتظار داریم در مسیری که قرار گرفتیم از آن استفاده کنیم.
آقای امین میفرمایند: "حتی در بخشندگی هم باید پلهپله عمل کنیم" و خیلی جالب است چرا کمکم باید اتفاق بیفتد؛ چون همانطور که میبخشیم و حرکت ما پلهپله هست به یک نیروی حیاتی از دورن نیاز داریم، با نیروی حیاتی درون ما ساخته میشود که آقای امین به آن نیروی مکمل میگویند، برای همین است که وقتی شروع به حرکت و بخشندگی میکنیم بخشندهتر میشویم، با حرکت درست حرکت ما درستتر میشود، خدمت میکنیم و خدمتگزارتر میشویم و بهخاطر این است که نیروی مکمل در درون ما ساخته شده است.

تجلی تغییر ما هفته گلریزان است، تجلی تغییر اینکه خیر دیگران را به خیر خودمان ترجیح میدهیم. انشاءالله که هفته بسیار خوبی داشته باشیم. درواقع کنگره درختان و میوههای زیادی دارد. اگر توجه کنید همسایگی کنگره هستند و نگاه میکنند و کنگره را نمیبینند؛ ما هم داخل این باغ پر از میوههای گوناگون، پر از روشنایی هستیم و گاهی نمیبینیم؛ باید وقت آن برسد، گلریزان هم از این فرصتها است که باید زمانش برسد همیشه هست؛ ولی وقتی هوشیارتر میشویم و انتظار جشن گلریزان را میکشیم؛ حتی وقتی چشم ما باز میشود، انتظار داریم جشن گلریزان فرا برسد.
امیدوارم بتوانیم امسال کولهپشتی خودمان را پر کنیم و برای خودمان قدمی برداریم و انشاءالله در این مسیر به درستی حرکت کنیم. اول وادی میگوید: "پیام برای کسانی که به دنیای تازه قدم نهادهاند؛ امیدوارم ما هم برای خودمان ورودی به دنیای تازه داشته باشیم."
تایپیست و ویراستار: مسافر رسول (لژیون دوم)
عکاس: راهنمای تازهواردین مسافر ابراهیم
ارسال: راهنما مسافر محمدرضا نگهبان سایت
مسافران نمایندگی اردستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
131