جلسهی نهم از دورهی هشتم از سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی طارم با استادی پهلوان مسافر مهرداد، با نگهبانی راهنما مسافر امین و دبیری مسافر علی با دستور جلسهی «وادی نهم و تاثیر آن بر روی من» پانزدهم آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهرداد هستم یک مسافر از دبیر بابت گزارش خوبش تشکر میکنم، کنگره سیستم عجیب و جالبی دارد وقتی که من برای اجازه پهلوانی خدمت آقای مهندس رفتم به من اجازه ندادند ولی برای نشان بی نشانی اجازه دادند. کنگره همه چیزش آموزش است هر چیزی که در کنگره میشنویم و میبینیم برای ما آموزش است. اینجا برای آموزش دور هم جمع میشویم اگر اینگونه نبود همان شربت اوتی را در خانه مصرف میکردیم.

هر چیزی که مهندس میگویند پشتش یک آموزش بزرگی برای ما وجود دارد و این را من باید بفهمم من باید متوجه بشوم، اگر جشن گلریزان برگزار میشود علتش این نیست که به پول ما احتیاج دارد، آیا جناب مهندس به پول ما احتیاج دارد؟ اگر اینگونه بود نمیامد این همه شعبه این همه خدمتگزار و این همه کنگره را گسترش بدهد در عوض دوتا از این مقاله ها را ارائه میداد و میرفت خارج از کشور بهترین حمایت مالی از او میشد.
علت چیست که یک نفر از سی سال پیش این همه تا الان زحمت بکشد که منی که یک روز با حال خراب وارد اینجا شدهام به حال خوب برسم؟ چرا باید همچین کاری انجام دهد؟ چرا راهنما هفتهای سه جلسه در کنگره حضور پیدا میکند تا خدمت کند؟ پول که نمیگیرد از وقتش هم میگذرد، خدمت مالی هم انجام میدهد، همه یک جواب دارد وقتی که مهندس میگویند به راهنما پاکت بدهید راهنما که به خاطر پاکت نمیآید، راهنما به خاطر چیز دیگری میآید پاکتی که مهندس گفتند برای این است که من آموزش بگیرم قدردانی کنم و قدردان باشم نه فقط داخل کنگره بلکه بیرون کنگره هم یاد بگیرم قدردان باشم.
وقتی لژیون سردار تشکیل میشود و افراد باید دور هم جمع شوند برای این است که یک اتفاقی افتاده و باید آن را باهم به اشتراک بگذارند. خدمت مالی در کنگره ۶۰ مثل کم کردن اوتی در سفر اول است و این ظاهر قضیه است ولی در صور پنهان اتفاقی میافتد، برای کسی که به دنیای تازه قدم نهادهاند و میخواهند به خویش و خویشتن خود بیشتر توجه کنند، ما از دوچیز تشکیل شدهایم از خویش و تن.
در سفر اول ما تن خود را به تعادل میرسانیم،و باید در سفر دوم خویش خود را به تعادل برسانیم یعنی وقتی مرتکب خطایی شد که باعث شد ما از درون عصبانی شویم وقتی خویش ما به تعادل رسید آن موقع ما از دورن هم خشمگین نمیشویم و این خیلی سخت است، سفر دوم هم سخت و هم سهل است باید چه کاری انجام دهیم که سهل شود، حضور در لژیون سردار.
ما باید از دانش کنگره استفاده کنیم تا دانشمند شویم ما باید از خرد مهندس استفاده کنیم تا خردمند شویم و باید از ثروت کنگره استفاده کنیم تا ثروتمند شویم. در سفر اول رهجو هر پله بیست درصد از داروی خود را میبخشد تا حالش خوب شود، در سفر دوم مسافر باید چه کاری انجام دهد برای خوب شدن حالش؟ در سفر دوم باید از عزیزترین دارایی خودش که پول است ببخشد نه در داخل کنگره بلکه اینجا یاد میگیرد که در بیرون از کنگره بتواند ببخشد.
بخشش یعنی آن چیزی که من دارم قسمتی از آن یا بخشی از آن را به کس دیگری بدهم نه آن چیزی که اضافه دارم را بدهم، البته این هم خوب است. در بیرون از کنگره ۶۰ برای انجام هر کاری برای کس دیگری انتظار دارند ولی در کنگره ۶۰ اینگونه نیست، و میگویند فقط خوب شو خودت فقط خوب شو، و هیچ چیز از این لذت بخشتر وجود ندارد که یک رهجوی سفر اولی به حال خوب برسد، و این قابل جبران نیست منی که یک میلیارد دو میلیارد خدمت مالی در کنگره انجام میدهم هم نمیتوانم بگویم که لطف کنگره را جبران کردم چون با هیچ چیزی نمیتوان این حال خوب را جبران کرد. ممنون که به صحبتهای من توجه نمودید.
- تعداد بازدید از این مطلب :
123